۱۳۹۱ بهمن ۲۱, شنبه

ملت همیشه بازنده ایران و منفعت اندوزی همیشگی سران حکومت

در مورد حوادث  یکشنبه هفته گذشته  در خانه گماشتگان ـ موسوم به مجلس شورای اسلامی ـ   بسیار گفتیم و شنیدیم. یکی از پرسش های اساسی که تعدادی  از خبر نگاران با من در میان گذاشتند  این بود که  در حادثه روز یکشنبه ، چه کسی بازنده بود  و چه کسی برنده؟ راستش را بخواهید هر چه در این مورد فکر می کنم نمی توانم خود را  نسبت به« باخت  واقعی» یکی از طرفین دعوا قانع نمایم . به گمان من همه ارکان حکومت فعلی ، حتی در بدترین شرایط  ، برنده هستند زیرا اگر جمهوری اسلامی مستقر نشده بود  بسیاری ازآنها شاید در تأمین نیازهای اولیه خود  نیز  عاجز بودند و امروز دعوای آنها بر سر « بهره مندی بیشتر » است آن هم از جیب ملت ایران .  اما دعواهای  هفته گذشته لاریجانی و احمدی نژاد، یک بازنده قطعی داشت : ملت همیشه بازنده ایران!

همه ما دل خوش هستیم که این دو گماشته  رهبر ، به جان هم افتاده اند و رسوایی های یکدیگر را افشا نموده اند. اما  اگر نخواهیم خود را فریب دهیم احمدی نژاد و لاریجانی چه گفتند که مردم قبلاً نمی دانستند ؟ آیا قبل از آن روز نمی دانستیم که در ویرانه قضایی  ودر دستگاه مدیریت شیخ صادق لاریجانی ، فساد و بی عدالتی ، حرف اول را می زند؟ آیا شک داشتیم که دولت احمدی نژاد فاسد ترین دولت تاریخ ایران است ؟ برای اثبات این فساد ، چه نشانه ای بالاتر از این که در زمان استقرار ثروتمند ترین دولت در کشور، هزاران دختر و بانوی ایرانی برای رفع نیاز های مالی  خود دچار تحقیر هایی می شوند که توسط گردن کلفت های تربیت شده توسط جمهوری اسلامی ، به آنان تحمیل می شود.( خبر گزاری ایسنا  چندی قبل به نقل از مدیر کل آسیب  های اجتماعی سازمان بهزیستی  اعلام کرد  ۱۲ در صد زنان خیابانی ، شوهر دار هستند البته با گذشت چند ساعت ، آن خبر را حذف کردند رئیس سازمان بهزیستی ناچار شد بگوید آمار اعلام شده توسط آن مقام مسئول ، مورد تأیید نیست ـ اینجا ـ ) آیا  گسترش فقر در سالهای اخیر علیرغم  افزایش چند برابری در آمدهای نفتی ، مفهومی جز نهادینه شدن فساد دردولت احمدی نژاد دارد؟ گوشه کوچکی از مفاسد و بی کفایتی های حکومت توسط رقبای  حکومتی افشا می گرددو  ما آنچنان ذوق زده می شویم که همه عزیزان فداکارمان را فراموش می کنیم.  با سرگرمی به این دعوا ، از یاد برده ایم  «‌ستار بهشتی »‌را زیر شکنجه کشتند و قرار بود عوامل این جنایت را معرفی نمایند . فراموش کردیم که همین چند روز پیش ،  بیش از پانزده روزنامه نگار مظلوم را شبانه دستگیر کردند و خانواده های دل نگران ایشان را حتی از یک خبر گیری تلفنی ، محروم ساخته اند.، ما دل خوش هستیم که نماینده رهبر برای استقبال و بدرقه احمدی نژاد به فرودگاه نرفته در حالی که در همین روزها دومین سال بازداشت  کروبی، موسوی و رهنورد  به پایان می رسد  و   گروهی از اصلاح طلبانِ مشتاقِ حکومت ،  باوقاحت به رهبر چراغ سبز نشان می دهند که «‌نگران نباش ، لازم نیست آنها را آزاد کنی . ما در هر صورت  وظیفه گرم کردن تنور انتخابات را انجام خواهیم داد» و از همه وقیح تر غلامحسین کرباسچی که پس از  سه سال و نیم سکوت مطلق در برابر سرکوب ها ،  سکوت را شکسته  و به یاد آورده که « امام راحل فرموده بودند در هر شرایطی باید در انتخابات ، شرکت کرد !»

 همه حواسمان به دعوای سهم خواهانه  دو دست نشانده رهبر است و چه زود فراموش کردیم که« ابوالفضل قدیانی قهرمان»  را به زندانی خارج از مرکز ، تبعید کرده اند. چه زود فراموش کردیم که همین چند روز پیش در یکی از سفرهای استانی احمدی نژاد، دهها پلاکارد بلند شد تا نشان دهد برخی  کارگران زحمتکش ایرانی ماههاست  حقوق  نگرفته اند. نگاهی به سایت های خبری بیندازیم.  در این سایت ها،افشاگری های قدیانی علیه رهبر که «ام الفساد» بزرگ کشور است بازتاب  بیشتری   داشت یا افشاگری های متقابل  احمدی نژاد و لاریجانی که  دامان رهبر  به عنوان  عامل همه فساد ها و بی عدالتی ها را نمی گیرد؟   قدیانی با گرفتن جان برکف دست، فریاد زده که « رهبر ، بی شرمانه کشور را به عهد ناصر الدین شاهی برده و در سخنانش حکم  "دور شو" و"کور شو" صادر می کند » و « احمدی نژادِ سه هزار میلیاردی »  با کوچک سازی  سطح فساد رئیس قوه قضائیه ، از  فساد  سی میلیارد تومانی  برادر او سخن می گوید. اینکه  سخنان احمدی نژاد و لاریجانی ، دهها برابر بیشتر از افشاگری های قدیانی انعکاس یافت  ، نشانه چیست؟

حالا انصاف دهید! آیا حق ندارم بگویم  این بار هم بازنده ماجرا، «ملتِ همیشه بازنده ایران» بوده اند؟

۲ نظر:

  1. اقای واحدی با احترام به نظر جنابعالی باید نکاتی را خدمتتان ارائه کنم. اولا تحلیل های احسای ممکن است در کوتاه مدت ما را تخلیه کند ولی در دراز مدت می تواند ضرر داشته باشد همه ما از عمق دزدی های احمدی با خبر هستیم ولی می توانیم از برخورد این دو گروه استقبال کنیم. فیلمی کوروسوا ساخته است بنام یوجین بو! یک سامورایی تنها وارد شهری می شود که به اشغال گروه های تبهکار درآمده است از آنجایی که او خود را تنها می بیند چاره را در ایجاد اختلاف در دسته های تبهکار و بروز جنگ بین انها می بیند و پس از تضعیف انها آخرین بازمانده های آنها را یک به یک می کشد. اکثر دزدی های این آقایان قابل انتقال نیست و روزی به مردم ایران بازخواهد گشت(دزدان آینده!) در مورد آقای کرباسچی هم میل دارم با احتیاط بیشتری صحبت کنید او یکی از توانا ترین مدیران ایران است و با وجودی که می داند که مردم شرکت نمی کنند ولی حرفش بدون دلیل نیست و نکته ای در آن نهفته است که امیدوارم دریابید. در سیاست کوتاه ترین راه مستقیم ترین راه نیست! همانگونه که آقای عبدی نیز با سخنانی تعجب برانگیز بر خلاف رویه مردم صحبت هایی را داشته اند. ما راه خودمان را می رویم ولی حرف آنها هم بی دلیل نیست و در آینده روشن خواهد شد که این مواضع خلاف عقل و عجیب به چه جهت بوده است.

    پاسخحذف
  2. امروز که نظرسنجی موسسه گالوب را دیدم که اکثر مردم آمریکا را مسبب تحریم ها معرفی کردند با خود فکر کردم اگر آمریکا ابر قدرت است حق مردمش است اگر ملت ما جهان سومی است و امثال خامنه ای و احمدی نژاد و برادران لاریجانی بر ما حکومت می کنند حقمان است.اگر با یگ گونی سیب زمینی رای ما را می خرند و با چندر غاز پول یارانه ها (که انهم پول خودمان است) آزادی ما را می خرند حقمان است .اگر خمینی عملا با گفتن این جمله که اگر 35 ملیون نفر بگویند آری . من میگویم نه .اعتقاد به محجور بودن مردم را به اثبات رساندو ملت با شعار مرگ بر ولایت فقیه بر این عدم بلوغ سیاسی مهر تائید زدند.حقمان است .ولی مردم بدانند در این رقابت اقتصادی و فرهنگی فشرده بین المللی قطعا بازنده اند و به اعتقاد من بهای آن را (با اشک و آه) با تجزیه کشور خواهند پرداخت.

    پاسخحذف