۱۳۹۳ آبان ۲۸, چهارشنبه

احمدی نژاد بهترین گزینه برای وزارت علوم

دومین گزینه پیشنهادی حسن روحانی برای تصدی وزارت علوم پس از استیضاح دکتر فرجی دانا هم نتوانست رأی اعتماد مجلس فرمایشی را به دست بیاورد. این وضعیت بسیاری از توجهات را از وعده های سیاسی  روحانی به سوی کارشکنی مجلس در برابر گزینش وزیر علوم منحرف نموده است. لذا به نظر می رسد روحانی هم از وضعیت فعلی ناراضی نباشد زیرا  از جایگاه "بدهکار شرمنده" به جایگاه "طلب کار مظلوم " منتقل شده  است.  اغلب  کسانی که تا چندی قبل، وعده تبلیغاتی  برای رفع حبس ها و حصرها را پیگیری  و روحانی  را به خاطر کوتاهی در اجرای آن وعده  محکوم می کردند  اکنون در کنار  او ایستاده و  همه حملات را متوجه مجلس نموده اند.  روحانی  در اوج قدرت بعد از انتخاب شدن ، به  بهانه تعامل  با اصولگرایان، مهم ترین کرسی دولت خود به لحاظ سیاسی و مدیریتی یعنی وزارت کشور را به یکی از دشمنان سرشناس اصلاحات و اعتدال سپرد .او  همچنین یکی از بدنام ترین آدمکشان جمهوری اسلامی را در رأس وزارت دادگستری قرار داد اما اکنون  که دیگر  از قدرت اولیه او خبری نیست   در خصوص وزارت علوم هیچ  نشانه ای از مدارا با مجلس  بروز نمی دهد.  در حالی که به خوبی می داند اولاً نقش وزارت کشور در حمایت از فضای باز سیاسی -  یا مقابله با آن  - به مراتب مهم تر و سرنوشت ساز تر از وزارت علوم است . ثانیاً  در حال حاضر اغلب فشارها بر دانشجویان از سوی نهادها و سازمان هایی در خارج از وزارت علوم است. ثالثاًهر کس که وزیر علوم باشد بسیاری از فعالیت های سیاسی بدون همراهی و مدارای سایر دستگاهها از جمله وزارت کشور امکان پذیر نیست.  به عبارت دیگر روحانی بهتر از هر کس از این حقیقت آگاه است  که  هزینه  قطعی پرداختی  او برای عبور دادن وزیر علوم دلخواه خود از فیلتر مجلس   بسیار بیشتر از  دستاوردهای  ناشی از تایید احتمالی وزرای پیشنهادی است . همین وضعیت ، نگارنده را قانع کرده که   روحانی  واقعاً به دنبال بستن  این پرونده نیست بلکه  در صدد بهره گیری حد اکثری از بدنامی مجلس  برای  انحراف اذهان عمومی از ضعف های دولت  خود به ویژه در امور سیاسی است.

اما چاره کار در چیست؟ هر کس  مجلس لاریجانی را بشناسد و اندک آشنایی با سید علی خامنه ای و کینه ورزی های او  داشته  باشد می داند احتمال کوتاه آمدن مجلس فرمانبردار در موضوع  وزارت علوم نزدیک  به صفر است. حسن روحانی که هشت سال نایب رئیسی مجلس مشابه را به عهده داشته بهتر از دیگران  به این حقیقت آگاه است. اما اگر واقعاً به دنبال حل موضوع وزارت علوم است   برای او یک پیشنهاد مفید دارم : معرفی محمود احمدی نژاد به مجلس برای تصدی  وزارت علوم . اما دلایل من برای ارائه این پیشنهاد. احمدی نژاد هرچه بوده و هر چه باشد  اکنون کینه عمیقی از رهبر و مجلس به دل دارد و آماده انتقام گیری از  کسانی است که شریک او  در همه مفاسد گذشته  بلکه قافله سالار فسادها بوده اند و اکنون تلاش می کنند همه مفاسد را به نام احمدی نژاد ثبت نمایند . از سوی دیگر بر خلاف بسیاری از اصلاح طلبان و اعتدالیون ، او از شجاعت کافی برای  انتقام گیری برخوردار است، در آن سوی ماجرا هم نمایندگان مجلس و رهبر حضور دارند که به تعبیر علی مطهری " از پرونده های زیر بغل احمدی نژاد می ترسند" و قطعاً ناچارند به او رأی دهند.

ممکن است برخی افراد گمان کنند پیشنهاد من جنبه شوخی دارد. اما این پیشنهاد کاملاً جدی است. احمدی نژاد در دوره غصب کرسی ریاست جمهوری، بزرگترین ضربه ها را از فعالان دانشجویی خورده  و از میزان اثر گذاری آنان آگاه است. او می داند اگر فضای فعالیت برای دانشجویان فراهم شود بیشتر از هر قشر دیگر  می توانند در برابر زیاده خواهی های رهبر و مهره های گوش به فرمان او  بایستند. از سوی دیگر احمدی نژاد به دنبال فرصتی است تا چهره به  شدت  منفور خویش را بازسازی کند و چه راهی بهتر از  انتقام گیری از دشمن مشترک که همان رهبر و دست نشاندگان او هستند. نمی دانم برخی مخاطبان چه برداشتی از این یادداشت خواهند داشت اما با قاطعیت می گویم اگر  دشمن افراطی اصلاحات  می تواند در رأس وزارت کشور قرار گیرد  و کسی که دستش به خون  صدها جوان آلوده است مسئول دادگستری در دولت اعتدال شود چرا محمود احمدی نژاد نتواند وزارت علوم را هدایت کند؟ میزان نفرت من از احمدی نژاد بر هیچکس پوشیده نیست اما تردید ندارم هیچیک از نامزدهای پیشنهادی روحانی ،  قادر نخواهند بود مانند احمدی نژاد در برابر زیاده خواهان بایستند و نه از سر علاقه به دانشجویان بلکه در راستای انتقام گیری از رفقای نیمه راه، فرصت فعالیت به دانشجویان بدهند. البته برای اجرای این پیشنهاد  یک مانع  بزرگ وجود دارد . این مانع کسی نیست جز حسن روحانی که نگاه او به فعالیت های آزاد دانشجویی در سخنرانی بیست و سوم تیرماه سال هفتادو هشت ، افشا گردید. 

۱۳۹۳ آبان ۱۸, یکشنبه

عاشورای حسینی و عاشورا سازی درجمهوری اسلامی

 در اوایل دهه شصت گروهی از رزمندگانی که  بانیروهای متجاوز  عراقی می جنگیدند  به دیدار آیت اله خمینی رفتند. آنها در حضور آیت اله شعار« جنگ جنگ تا پیروزی »  را سر دادند و این پاسخ  را از رهبر جمهوری اسلامی شنیدند که «‌جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم».البته در مورد مبنای برخی شعارهای بنیانگزار جمهوری اسلامی ، تفاسیر متفاوت وجود دارد. او یک زمان در پاسخ به گروهی که در حضور او از تبدیل « قلم ها به مسلسل » برای یاری رزمندگان سخن گفتند اظهار امیدواری کرد که همه مسلسل ها به قلم تبدیل شود و یک روز هم  بر جنگ تا رفع فتنه از عالم پافشاری  کرد.   اما آنچه در عمل اتفاق افتاد نشان داد گرایش او بر جنگ تا رفع فتنه است و تبدیل مسلسل ها به قلم بیش از آنکه ریشه در اعتقادات او داشته باشد نوعی قافیه سازی  در برابر شعارهای حماسی و شاید برای ثبت در تاریخ بوده است.

 سی سال پس از آن شعار ظاهراً آرمانی ، کار جمهوری اسلامی به آنجا رسیده که  فتنه در عالم گسترده تر از  سابق شده است .  در داخل ایران هم  از یکسو آحاد مردم انواع فتنه واقعی  را  در همه شئون زندگی  خویش  احساس  می کنند  و از سوی دیگر جانشین ایت اله خمینی همه روزه از وجود فتنه های ویرانگر در داخل حاکمیت خویش و غفلت خواص ازفتنه ها می نالد. کار حکومتی که به دنبال رفع فتنه از عالم بود به جایی رسیده که رهبر فتنه ساز  جمهوری اسلامی از تکرار عاشورا برای ریشه کنی  فساد سخن می گوید.  در عاشورای خامنه ای ، البته  حسین جمهوری اسلامی به شهادت نمی رسد و   قربانیان  این حماسه کسانی هستند که ماشین تبلیعاتی جمهوری اسلامی ، آنان را یزیدیان زمان می نامد.

اما آیا تنها تفاوت  میان عاشورای حسینی و عاشورای قلابی جمهوری اسلامی ،  جابجایی مظلوم و فاتح است ؟ برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید از منبعی غیر از تبلیغات حکومتی ، داستان عاشورا را بازخوانی کرد. آیا اصولا آنگونه که در تبلیغات دستوری  ادعا می شود حادثه عاشورا یک قیام با استانداردهای مورد نظر جمهوری اسلامی بوده است ؟ براساس آنچه که سال ها از فراز منابر شنیده شد ، امام حسین پس از دریافت هزاران دعوت نامه از اهالی کوفه،  راهی دیار آنان شد تا درخواست کوفیان  برای ارشاد را لبیک گفته باشد. اما سپاه یزید در میانه راه ، مانع حرکت او و یارانش شد. تا کنون هیچیک از تاریخ نویسان شیعه  و وعاظی که سالهاست نان داستان سرایی از عاشورا را می خورند  ادعا نکرده اند که امام حسین قصد مقاومت در برابر سپاه یزید را داشت بلکه همه آنان به اتفاق می گویند او انگیزه سفر خود را اجابت درخواست کوفیان اعلام کرد و از کسانی که راه را بر او بسته بودند خواست اگر اجازه رفتن به کوفه را ندارد   به او اجازه دهند از همان راهی که آمده بازگردد. اما سپاهیان یزید از پذیرش درخواست میهمان کوفه خودداری و عملاً جنگی را  تحمیل کردند که او  مایل به آن نبود. او هنگامی که به خاطر ممانعت مأموران حکومتی ،از ادامه راه باز ماند شیوه ای در پیش گرفت  که هیچ شباهتی به  رفتار  و گفتار سران قدیم و فعلی جمهوری اسلامی نداشت . او بدون آنکه شعارهای خودخواهانه و غیرعملی  همانند « مبارزه تا رفع فتنه از عالم » سر دهد  رسالت خود را اصلاح در حد توان خویش اعلام کرد و از سدکنندگان راه  درخواست کرد اجازه بازگشت به او بدهند.تاکید بر اینکه « چیزی نمی خواهم جز اصلاح در حدی که می توانم » دقیقاً نقطه مقابل رفتار سران جمهوری اسلامی بود که برای ارضای شهوات سیاسی خود همه هزینه ها را به مردم تحمیل می کنند. امام حسین هنگامی که  درگیر یک جنگ  ناخواسته شد خود و اعضای خانواده  را جلودار مبارزه قرار داد نه آنکه  مانند برخی سران جمهوری اسلامی و نان خورهای ایشان ،   در اوج شعار علیه دشمن ، فرزندان خود را به امن ترین نقطه در حوزه  استیلای  دشمن بفرستد و هم زمان ، سایر جوانان کشور را در معرض انواع محرومیت و خطرهای بالقوه و بالفعل قرار دهد. او نه تنها از روش های فریب کارانه برای یارگیری در جنگ بهره ای نگرفت  بلکه انواع ترفندها  را برای انصراف همراهان و مرخص نمودن آنها به کار برد. 

البته نباید گمان بُرد  بهره گیری ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی از واقعه عاشورا، فقط به مقایسه  "بحران های خود ساخته" با عاشوی سال ۶۱ هجری محدود است . عاشورای حسینی همواره دستاویزی برای ارتزاق برخی آخوندها و مداحان بی سواد بوده است . یک بار از آقای کروبی شنیدم که می گفت «‌منبع نقل قول  بسیاری از مطالبی که   روضه خوانها از لحظات آخر عمر امام حسین بیان می کنند تا مردم را بگریانند هیچکس نمی تواند باشد جز شمر! زیرا آخرین لحظات عمر ایشان کسی جز شمر بالای سرشان نبوده است ». در واقع قصه سازی از عاشورا برای بهره برداری صنفی و فریب عوام الناس ، موضوع جدیدی نیست اما با پیروزی انقلاب اسلامی ، ترفندهای جدید و قصه پردازی های نوین در خصوص واقعه عاشورا سرعتی باور نکردنی یافت تا جایی که امروز ضمن مشابه سازی های دروغین و فریبنده ،   از" عاشورای قلابی" و "احساسات تحریک شده مردم " علیه منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی  بهره گیری می شود  . متاسفانه برای  جمعیت کثیری از ایرانیان که با هزاران گرفتاری دست و پنجه نرم می کنند  ذکر مصیبت های تحریف شده  عاشورا  ، تسکین و تخدیر موقت است و این همان نکته ای است که سران جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون به خوبی از آن بهره برداری کرده اند. این در حالی است که حتی روشنفکران دینی جرُئت ورود جدی به این حوزه و نقد این پدیده مخرب و مخدر راندارند. در مقابل ، جمهوری اسلامی در این حوزه هیچگونه نقد و نظر را تحمل نمی کند چون هیچ جایگزین تبلیغاتی برای عاشورای تحریف شده سال ۶۱ هجری و عاشوراهای قلابی بعد از انقلاب ندارد. آقای هاشمی رفسنجانی در کتا ب خاطرات خود اعتراف می کند که تعداد کشته شدگان  در انفجار حزب جمهوری اسلامی بیش از هفتاد و دو نفر بوده اما  بر اعلام عدد ۷۲   تفاهم شده تا تعداد شهدای کربلا در اذهان تداعی شود وامکان حداکثر استفاده تبلیغاتی فراهم شود. همین هفته کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران از اقشار ضعیف جامعه درخواست کرد مانند اسرای کربلا ، گرسنگی و مشکلات را تحمل کنند. این تنها بخشی از استفاده های تبلیغاتی  جمهوری اسلامی از چیزی است که آن را عاشورا می نامند و تلاش می کنند شرایط فعلی جمهوری اسلامی را مطابق با آن  جلوه دهند.

 به عنوان کسی که خود را از ارادتمندان به امام حسین می دانم بر این باورم که بهترین راه مبارزه با جمهوری اسلامی ، گرفتن سلاح عاشورا از نظامی است که رفتارآن به عملکرد  دشمنان حسین شباهت های فراوان دارد . کسانی که با عناوینی همچون مبارزه با خرافات ، کلیت حادثه عاشورا و اظهار علاقه مردم به شهدای کربلا را مورد تمسخر قرار می دهند  دقیقا همان کاری را می کنند که جمهوری اسلامی می خواهد. بخواهیم یا نخواهیم جمعیت کثیری از ایرانیان ارادت خاص به امام حسین دارند  و عاشورا برای آنان تقدس دارد. عده ای از فرط علاقه به عاشورا به وادی خرافات کشیده شده اند. گروهی هم بدون افتادن در دام خرافه ها، حسین را به خاطر آنچه از آزادمنشی او نقل شده است  دوست دارند و به او عشق می ورزند. برخورد نسنجیده با این مقوله می تواند اعتماد بسیاری از ایرانیان به کلیت اپوزیسیون را زیر سؤال ببرد و دست حاکمیت برای تحریک بخش هایی از جامعه علیه مخالفان حکومت را بازتر کند. اما این فقط یک طرف ماجراست. بخشی از اپوزیسیون مذهبی که طرفدارانی در داخل کشور دارد باید با جدیت در برابر قصه سازی هایی که به بهانه عاشورا انجام می شود ایستادگی کند، زیرا  یکی از اهداف و   پیامدهای مورد انتظار از عاشورا و شهید سازی های قلابی  ، تقویت نظام یزیدی در برابر کسانی است که می خواهند آزاده باشند.  همچنین باید سخنان منسوب به امام حسین از همه"  پیرایه های  مجلس گرم کن  " پاکسازی شود. باید به همه گفت امام حسین نه تنها به دنبال « جنگ  جنگ تا رفع فتنه از عالم» نبود بلکه در حوزه اصلی حکومت اسلامی هم  تنها به اصلاحی می اندیشید که در حد توان خود او بود. باید سران فاسد و خودخواه جمهوری اسلامی که به فکر عاشورا سازی قلابی با تکیه بر ثروت و خون ایرانیان هستند را رسوا کرد تا حکومت نتواند  با تحریک احساسات خالصانه گروهی  از هموطنان ساده دل ، رأس فاسد حکومت را جانشین حسین معرفی کند و همه دشمنان او را همچون عمر سعد و شمر.

امروز  نه تنها سفارش حسین (ع) که « اگر دین ندارید لااقل ازاده باشید»‌جایی در جمهوری اسلامی ندارد بلکه هرکس با هر مرام و مسلک اگر بخواهد به آزادگی بیندیشد به تکرار عاشورایی تهدید می شود که  برخلاف  عاشورای واقعی ، قربانیان آن  کسانی خواهند بود که فاسد ترین حکومت تاریخ ایران ، آنان  را یزیدی می نامد.