۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

جرم مهدی خزعلی ارتداد سیاسی است





در ماههای اخیر بحث بر سر حکم « ارتداد  »  بار دیگر  در کانون  توجه محافل سیاسی  و روشنفکری ایران  قرار گرفته است . تعدادی از روحانیون که خود را  وابسته به جریان روشنفکری دینی می دانند  برخی آیات و احادیث که  معمولاً  توسط   حامیان « مجازات مرگ  برای مرتد »  مورد استناد قرار می گیرد را مورد بررسی قرار داده اند تا ثابت کنند برداشت رایج در حوزه نسبت   به موضوع « ارتداد » و حکم شرعی    ادعا شده برای آن ، از استحکام کافی برخوردار نیست .  در این یادداشت بنا ندارم  وارد بحث  استدلالی پیرامونی این موضوع بشوم اما  گمان می کنم طرح یک سؤال در این زمینه ، ضروری است. پرسش مشخص من اینست که  با توجه به مبانی قرآنی  و احادیث منتسب به پیامبر  اسلام و ائمه  معصومین ، کدام انسان در در گاه خداوند ارزشمندتر است : انسانی که  مسلمانی را بدون هیچگونه تحقیق ، از والدین خود به ارث برده ، یا کسی که  در روند تحقیق ، دچار ابهاماتی نسبت به دین میراثی خود مواجه شده و از آن فاصله گرفته است؟ به گمانم پاسخگویی به این سؤال ، می تواند  آغاز خوبی برای تبیین این حکم  باشد که مورد علاقه برخی فقها  است . 
اگر آنچه که برخی فقها در خصوص ارتداد می گویند  دقیق و صحیح باشد آنگاه  باید بپذیریم کسانی که در خانواده غیر مسلمان به دنیا آمده اند   در انتخاب « دین آگاهانه و تحقیقی»  برای خویش ،  آزادند اما کسانی که بدون هیچگونه اختیار، در خانواده مسلمان به دنیا آمده اند تنها مجاز به انجام تحقیقاتی هستند که آنها را به حقانیت « دین موروثی » خویش می رساند .  به هرحال این اتهامی است که فقهای طرفدار « قتل مرتد »   به دین اسلام وارد می کنند وباید خود ، جوابگوی آن باشند . اما آنچه که مرا به نوشتن این یادداشت  وادار نمود تسری   همین تفسیر از «ارتداد» به «امور سیاسی »است .   این نتیجه ای است که من از  حکم ظالمانه اخیر علیه  دکتر مهدی خزعلی استنباط می کنم . تردیدی وجود ندارد که سخنان مهدی  خزعلی در دو سال و نیم اخیر ، نشانه شجاعت ستودنی  وایستادگی  تحسین برانگیز او در برابر کسانی است که « آبادی خویش را در ویرانی ایران می بینند» . اما او تنها کسی نیست که با افشاگری های خود ، پرده از مفاسد و جنایات حکومت بی کفایت ایران بر داشته  است . پس حکم سنگینی که توسط یک قاضی مزدور علیه او صادر شده را باید از این دیدگاه ارزیابی کرد که حکومت  جمهوری اسلامی ، از سرایت «ارتداد سیاسی » در میان خودی های سابق ، به شدت وحشت کرده است . در واقع ، جمهوری اسلامی پذیرفته است که عده ای از مردم ، از ابتدا این حکومت را قبول نداشته اند و عده ای هم بدون آنکه وابستگی خاصی به حاکمیت داشته باشند از طیف حامیان سابق به گروه منتقدان یا مخالفان پیوسته اند . اما پذیرش « خروج  یاران حکومت از اردوگاه ولی فقیه » برای حکومت منزوی و مستأصل جمهوری اسلامی ، بسیار سخت و غیر قابل تحمل است . سران نظام می دانند که حامیان پیشین آنها ، هم اکنون به دو گروه ، دسته بندی می شوند . گروه نخست ، آزادگانی چون مهدی خزعلی و محمد نوری زادهستند که  که بر اساس وظیفه انسانی و اخلاقی ،  در برابر مفاسدی که در حکومت وجود دارد می ایستند . اما گروه دوم که اکثریت حامیان با نفوذ  حکومت را تشکیل  می دهند تنها از آن جهت  روند  حاکم بر کشور را تأیید می کنند که در تداوم وضعیت فعلی ، منافع گسترده مالی و سیاسی دارند . این گروه  ، بدنامی را نصیب خویش می سازند  تا ثروتی کلان بیندوزند ودر آینده ای نه چندان دور در نقطه ای  ناشناس از این کره خاکی ، به عیش ونوش   بپردازند ودر دل به سرنوشت  کسانی   بخندند که در همان ایام در توسط دادگاههای عدل مردمی محاکمه می شوند .  
 اما انزوای گسترده جهانی و بی کفایتی  مدیران کشور ، شرایطی را بر خزانه کشور تحمیل نموده که بسیاری از « رانت خواران حکومتی » از تداوم چپاول های خویش نا امیدند یا آنکه گمان می کنند «اموال قابل چپاول »در حدی نیست که بتواند توقعات همه « سرکوبگران رانت خوار » را بر آورده نماید . همچنین احساس سر نگونی قریب الوقوع نظام به دلیل فشارهای جهانی و بحران های داخلی ، این گروه از حامیان رهبر  را نسبت به گره خوردن کامل سرنوشت خود به سرنوشت سران نظام ، نگران کرده است. از سوی دیگر ،  هنوز در درون نظام ، هستند کسانی که بنا بر اعتقادات مذهبی ، از نظام حمایت می کنند و حوادث اخیر به ویژه مفاسد گسترده  حکومتی ، آنها را نسبت به تداوم همراهی با نظام مردد کرده و احتمال پیوستن آنها به کمپین « خزعلی - نوری زاد » بسیار زیاد است. 
در چنین شرایطی ، سران نظام به درستی متوجه شده اند  که بایستی  روند « ارتداد سیاسی » و پشت  کردن حامیان فعلی به رهبر و عواملش را متوقف کنند. در غیر اینصورت ،  هم زمان با ریزش در اردوگاه  « حامیان بی ادعا » ، تعداد بیشتری از «  حامیان پولی و رانت خواران سیری ناپذیر » نیز خرج خود را از  نظام جدا خواهند کرد که نتیجه آن ، تسریع  سقوط حاکمیت مستأصل فعلی خواهد بود .  
حکم  ظالمانه وعقده گشایانه علیه مهدی خزعلی، در واقع مجازات او به خاطر پیشتازی در «ارتداد سیاسی » است ؛اگر چه یقین دارم   عمر این حکومت بسیار کوتاهتر از انست که حکم صادره علیه خزعلی قهرمان ، اجرا شود