۱۳۹۲ آذر ۵, سه‌شنبه

توافق هسته ای ؛ ترکمانچای دیروز ، اقتدار امروز!؟


مجتبی واحدی - حصول توافق بر سر پرونده هسته ای ، خوشحالی بسیاری  از ایرانیان و صلح دوستان در سراسر جهان را به  دنبال  داشت.  خوشحالی هموطنان ، بیش از آنکه ناشی از رسیدن به دستاوردی هم تراز با دهها میلیارد دلارهزینه برای برنامه هسته ای جمهوری اسلامی باشد بازتابی از رفع نگرانی آنها از گسترش پیامدهای منفی این پروژه است. در واقع ، به نظر می رسد ضرب المثل خودمانی « جلوی ضرر را از هر جا بگیری ، منفعت است » در این مقطع آنچنان بر ذهن مردم مستولی است که کسی به فکر محاسبه سود و زیان ناشی از  برنامه هسته ای از آغاز تا زمان حصول توافق جدید نیست.بحث در مورد مفاد توافق نامه اخیر و تطابق آن با عزت و غرور ملی نیز در مقطع فعلی ، امکان پذیر نمی باشد. البته تردید ندارم که در آینده ای بسیار نزدیک  ابعاد این توافق نامه ،به نقل محافل  تبدیل خواهد شد. در آن روز  مُشت های زیادی برای مردم باز می شود  و نقاب از بسیاری چهره ها برداشته خواهد شد.  اما تا آن روز نمی توان چشم بر همه واقعیت ها بست و اجازه داد گروهی پر مدعا ، هم دروغ بگویند وهم خود را قهرمان در همه عرصه ها از جمله راستگویی به خلق اله معرفی کنند.  به خصوص بایستی با قاطعیت در برابر کسانی ایستاد که نقاب مردم خواهی و آزاد منشی بر چهره دارند امادر پشت این نقاب ،به دنبال تبانی نوشته یا نا نوشته با رهبر هستند تا نقش او در ماجراجویی پر هزینه هسته ای را کمرنگ جلوه دهند.

برای روشن شدن موضوع باید چند ماه به عقب رفت ؛ به  بهار امسال که عده ای خود را برای نقش آفرینی در
آنچه انتخابات ریاست جمهوری نامیده می شد آماده می کردند. آنها با تأکید مکرر و گاه کسالت آور بر نابسامانی های هشت ساله ، همه گناهها را متوجه احمدی نژاد می کردند تا نگاهها از عامل مادام العمر فلاکت ایران ـ رهبر به طرف کسی برود که دوره ریاست او رو به پایان بود. انتخابات به پایان رسید اما حمله به احمدی نژاد  و انتساب همه نابسامانی ها و فلاکت ها به او ،همچنان تنها عامل وحدت گروهها و افرادی است که
ظاهراً هیچ عامل اشتراک دیگری ندارند. همه این افراد در ماجرای توافق نامه اخیر هسته ای نیز همچنان بر
همان رویه پافشاری دارند . همه آنها به گونه ای سخن می گویند که گویی احمدی نژاد دارای اختیارات کامل در
موضوع هسته ای بوده و  مسئولیت همه فلاکت های هسته ای ، متوجه اوست.یقین دارم اغلب این افراد به خوبی
می دانند که اولاً از روز نخست هم احمدی نژاد حاکم مطلق در پروژه و پرونده هسته ای نبود .ثانیاً در دوسال
پایانی دولت دهم ، پرونده هسته ای به طور کامل از دستان او خارج شده بود.اما به فرض که ادعاهای این گروه
 به خصوص طیف سبز و بنفش آنها صحیح باشد آنگاه آنان باید توجیه اخلاقی برای رفتار دوگانه خود نسبت به
شرایط یکسان ، ارائه نمایند. 
روز بیست وهفتم اردیبهشت ماه سال هشتاد ونه ، با حضور مقاماتی از برزیل و ترکیه  در تهران ، بیانیه سه
جانبه ای امضا شد که به موجب آن دولت جمهوری اسلامی متعهد می شد  برای رفع نگرانی گروه  1+5
حدود یکهزار و ودویست کیلوگرم اورانیوم غنی شده سه و نیم درصدی  را تحویل ترکیه دهد . در مقابل ترکیه
تضمین می کرد که معادل  یک صد و بیست کیلوگرم اورانیوم  با غلظت حدود بیست در صد - بر اساس تفاهم با  شش قدرت جهانی  در اختیار ایران قرار گیرد.  (متن بیانیه تهران ، اینجا) . صدور این بیانیه اعتراض گروهی از اصلاح طلبان و  حامیان جنبش سبز را به دنبال داشت. آنان معتقد بودند ـ و اعتقاد آنان ، درست بود ـ که این نوع بر خورد با یک کشور مستقل،تحقیر آمیز است. شدید ترین اعتراض در این مورد ، روز سوم خرداد سال هشتاد ونه توسط بانوی شجاع جنبش سبز دکتر زهرا رهنورد مطرح شد. او که  به همراه همسر قهرمان خود میرحسین موسوی ، پذیرای عده ای از فرماندهان  سلحشور جنگ  با عراق بود به بیانیه بیست و هفتم اردیبهشت ماه تهران برای تبادل سوخت اشاره کرد و اظهار داشت :" بر تارک تمامیت ارضی ما فتح خرمشهر و آبادان می درخشد وقتی بیشتر درخشش این پیروزی ها درک خواهد شد که آن را با برخی از توافقنامه های امروزی مقایسه کنیم توافقنامه هایی که از قرار دادهای ننگین ترکمنچای و گلستان بدتر است و آخرین نمونه اش همین معاهده هسته ای هفته گذشته است."
میرحسین موسوی نیز با عباراتی مشابه ، بر نگاه همسر خویش در خصوص  بدتر دانستن بیانیه تهران از قراردادهای ننگین ترکمانچای  و گلستان  صحه گذاشت. دقیقاً سه و نیم سال بعد از آن اظهار نظرموسوی و رهنورد ، قرار دادی در ژنو امضا شد که  شاید راهی جز امضای آن وجود نداشت اما بی تردید دهها بار خفت بار تر از بیانیه اردیبهشت ماه هشتاد ونه است .توافق جدید در حالی امضا شد که میر عزیز و همسر شجاعش در حبس هستند و نمی توانند به راحتی نظر خود را اعلام کنند . شاید هم اگز نظر خود را بگویند مصلحت اندیشی هایی مانع انتشار آن شود . اما بسیاری از کسانی که آن روز با استناد به دیدگاه موسوی و رهنورد، مقاله نوشتند و از رفتار ترکمانچایی دولت احمدی نژاد گله کردند آزاد هستند    و از این آزادی تنها برای هورا کشیدن به خاطر  قرارداد تحقیر کننده فعلی ، بهره می گیرند.
البته به نظر می رسد پذیرش همین قرارداد پر تحقیر، بهترین انتخاب ممکن در شرایط فعلی بوده است .اما
دادن به یک قرار داد به خاطر دفع خطرات و خسارات بیشتر ، یک بحث است و همزبانی با سردمداران دروغ
پرداز حکومت برای "اقتدار نمایی "  ، بحثی دیگر. مردم عادی اگر شادمانی می کنند حق دارند زیرا برای آنها
راهی  موقت پیدا شده تا بخشی از فشارها از دوش ایشان برداشته شود.  برخی اعضای دولت بنفش هم حق دارند برای تحت الشعاع قراردادن ناکامی های داخلی خود، به بزرگ نمایی و حتی وارونه جلوه دادن  ابعاد تفاهم نامه ژنوبپردازند. اما سبزهایی که خود را یار موسوی می دانند چه ؟ ایا آنها در برابر وجدان ، اخلاق و تاریخ می توانند ثابت کنند محتوای توافق اخیر ، آبرومندانه تر از بیانیه ای است که موسوی و رهنورد ، آن را ننگین تر از ترکمانچای  دانستند؟
درس نخست موسوی برای یارانش ، اخلاق مداری بود. اگر مدعیان همراهی با موسوی ،  مانند همراهان
روحانی می اندیشند وتوافق نامه اخیر را یک موفقیت بزرگ می دانند باید دیدگاه خود نسبت به بیانیه تهران که به
مراتب عزتمدارانه تر از توافق اخیر بود را بیان نمایند. چگونه می توان تسلیم در برابر فشار های جهانی برای
خروج دو سوم اورانیوم غنی شده در داخل و معاوضه آن با سوخت مورد نیاز مراکز پزشکی هسته ای را
ترکمانچای  نامید و پذیرش دهها درخواست منطقی و غیر منطقی همان قدرت ها را یک پیروزی بزرگ دانست؟
آیا شرط اخلاق مداری که موسوی  آن را تبلیغ می کردآنست که هرچه توسط رقیب - حتی رقیب  بی کفایت و
فاسدی همچون احمدی نژاد - انجام می شود  را به باد ناسزا بگیریم و خود ، کاری را صورت دهیم که صدها بار قبیح تر از آنست؟ 

۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه

چرا اعدام نه؟

 سابقه درگیری شدید سیاسی میان طیف های مختلف در ایران بر سر مجازات اعدام به سال یکهزار و سیصد وشصت بازمی گردد . در آن زمان آیت اله خمینی که به دنبال راهی برای سرکوب  و حذف نهضت آزادی وملی گرایان بود مخالفت آنان با « لایحه قصاص » را نشانه مخالفت با احکام شریعت اسلام دانست و تا حد مرز اعلام ارتداد اعضای آن  گروه ، پیش رفت .   او  آنچه را که در حکومت او با سوء استفاده از   حکم  اسلامی قصاص در حال تدوین بود برابر با احکام الهی و قرآنی معرفی  کرد. پس از آن هم با سوار شدن بر  احساسات و عقاید مذهبی ،  در صد قابل توجهی از ایرانیان را علیه همه اعضای نهضت آزادی و به طور کلی ملی گرایان شوراند.
اکنون  که روند اعدام ها در ایران به حد نگران کننده رسیده است به نظر می رسد همان شرایط بار دیگر به نحوی دیگر  در حال تکرار است. البته دیگر آیت آله خمینی در میان ما نیست و جانشین او هم فاقد نفوذ کافی در میان متدینان جامعه است  تا بتواند  احساسات آنها را در خدمت  اهداف سیاسی خویش بگیرد. ضمن آنکه تعصبات مذهبی بسیاری از ایرانیان نسبت به دهه شصت ، به شدت تعدیل شده است. اما این بار گروهی دیگر به کمک حکومت آمده اند تا اعدام ها را توجیه نمایند و متأسفانه موفقیت هایی هم کسب نموده اند.این رویه را می توان در رفتار برخی تریبون داران اصلاح طلب مشاهده نمود. چندی قبل در یک اقدام جنایت کارانه ، تعدادی از مرزبانان  ایران توسط یک گروه تروریستی در سیستان وبلوچستان ، به قتل رسیدند. هنوز ساعاتی از این جنایت نگذشته بود که یک مقام مقام قضایی استان با صراحت از اعدام شانزده نفر در انتقام  کشتن  مرزبانان خبر داد. این سخن که از زبان یک مقام رسمی قضایی بیان شد اعتراضات گسترده ای را در داخل و خارج ایران بر انگیخت. پس ازآن هم چند اعدام در کردستان انجام شد که سرعت توالی و تکرار آنها در مقایسه با روتد در دودهه گذشته، عجیب بود. اما هیچیک از تریبون های وابسته به اصلاح طلبان به صورت مؤثر با این روند اعلام مخالفت نکردند. حتی برخی از آنان در اقدامی عجیب به تأیید اعدام ها پرداختند بدون  آن که به بی عدالتی ها در محاکم قضایی ایران، نگاهی داشته باشند 
در واقع سوء استفاده آیت اله خمینی از احساسات مذهبی ایرانیان هم اکنون با رنگ و بوی دیگر و توسط کسانی انجام می شود که عنداللزوم در جایگاه اپوزیسیون می نشینند . آنان  در ماجرای اخیر با تظاهر به دلسوزی برای مرزبانان بی گناه ، تلاش کرده و می کنند افکار عمومی را  نسبت به استحقاق مجازات شدگان ، قانع نمایند. در خصوص اعدام شدگان کردستان هم تعدادی عکس در برخی سایت ها منتشر شده تا ثابت کنند اعدام شدگان از اعضای گروههای تروریستی بوده اند و در برخی اقدامات خرابکارانه وتروریستی دست داشته اند.
البته مسئله اعدام در ایران تنها محدود به گروههای سیاسی مخالف حکومت نیست  ومرتباً اخباری در خصوص اعدام افرادی منتشر می شود که  رسانه های حکومتی از آنان به عنوان قاچاقچیان مواد مخدر نام می برند. در مورد آن گروه از اعدام شدگان  ، حکومت تا کنون مشکل جدی نداشته زیرا به نظر می رسد بسیاری از افراد در ایران ، با اعدام قاتلان و قاچاقچیان مواد مخدر، مخالفت جدی ندارند که به نظر می رسد باید با نگرانی بیشتر به این مسئله پرداخت. حقیقت آنست که قانع کردن عده زیادی از ایرانیان به  اینکه اعدام اصولا مجازات مناسبی نیست به راحتی صورت نخواهد گرفت. واکنش برخی مدعیان اصلاح طلبی به اعدام های اخیر ، تا حدودی  پیچیدگی موضوع را آشکار ساخت . نکته جالب در این میان ،آنست که برخی از حامیان  یا سکوت کنندگان در برابر اعدام های اخیر ، همان  کسانی هستند که  احکام قضایی صادره علیه  هم حزبی  های خود و زندانی شدن آنها را از این جهت محکوم می دانند که به نظر آنان هیچیک از استانداردهای محاکمه عادلانه در اصلی ترین محاکم  جمهوریاسلامی ، وجود ندارد .  اما آنگاه که نوبت به غیر خودی ها می رسد اتهاماتی که توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به آنان وارد 
شده، معیار قضاوت قرار می گیرد تا اعدام آنها « مقبول » جلوه کند و مخالفان اعدام ، همگی حامی  ترورستها معرفی شوند.
بر همین اساس  بایستی بحث در مورد درستی یا نادرستی حکم اعدام را به محافل علمی سپرد و احکام اعدام صادره در ایران را از نگاهی  دیگر موردتوجه قرار  داد. به گمانم برای مخالفت با اعدام در جمهوری اسلامی ، هیچ دلیل عقلی ، اخلاقی و شرعی بالاتر از این وجود ندارد که  محاکم قضایی در جمهوری اسلامی توسط قضاتی عموماً کم سواد اداره می شود و متهمان هم در هنگام ضرورت از همراهی وکیل کاردان برخوردار نیستند. از آن مهم تر، شرایط نگهداری و بازجویی های اولیه است که معمولاً  اعترافات اخذ شده در همان شرایط ، معیار صدور حکم قرارمی گیرد.کمتر از یک ماه قیل ، الیاس نادران نماینده اصولگرا از تریبون مجلس  شورای اسلامی در مورد  چند نفر صحبت کرد که به گفته  او به دلایل سیاسی توسط اداره اطلاعات شیرازدستگیر شده بودند و شکنجه های وارده به آنان آنقدر شدید بوده که یکی از آنان دست به خود کشی  زده است.آیا کسی که برای رهایی از شکنجه های قرون وسطایی ، دست به  خودکشی می زند برای رهایی از همان شکنجه ها حاضر به  اعترافاتینیست که مجازات آنها اعدام است؟ 
آنچه در بالا آمد نشان می دهد در خصوص ناعادلان بودن دستگیری ها  و محاکمات در ایران ، در میان اغلب صاحب نظران اتفاق نظر وجود  دارد. در چنین شرایطی دسترسی قضات کم سواد وبعضا ً کینه توز به حکم اعدام می تواند امنیت تک تک ایرانیان را به خطر بیندازد . مواجهه غیر  خردمندانه برخی اصلاح طلبان با اعدام های اخیر نیز بر این خطر افزوده است. زیرا دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اکنون آسوده خاطر است  که هرکس را به اتهاماتی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا همکاری با گروههای تروریستی ، محاکمه و اعدام نماید با مخالفت مؤثری از سوی تریبون  داران پر سرو صدای اصلاح طلب مواجه نخواهد شد. پس شاید بهترین راه حل در شرایط فعلی آن باشد که همه دست به دست هم بدهیم و اعلام  کنیم تا حصول اطمینان  وجود عدالت در دستگاه قضایی ایران ،با مجازات های غیر قابل جبران و در رأس آنها آعدام مخالفیم . تا آن زمان ،  کارشناسانو صاحب نظران مستقل هم فرصت دارند در خصوص دلایل مثبت و منفی برای رد یا قبول این مجازات به بحث و گفتگ بپردازند.
به هوش  باشیم که سکوت در برابر  احکام اعدامی که  در تشکیلاتی غیر عادلانه و توسط قضاتی نااهل صادر شده، این خطر را به تدریج گسترده تر   و طیف قربانیان آن را وسیع تر خواهد کرد.   

 



  
 

f

۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

هزارمین روز؛ توافق هسته ای و پیشنهاد سحرخیز

فراموش نکنیم اگر اغلب موافقان و مخالفان نظام ، امروز از قرار گرفتن موضوع هسته ای  و رفع  نگرانی های مردم احساس شغف می کنند و برای نهایی شدن آن دست به دعا برداشته اند ناشی از تدبیر نظام و انصاف خامنه ای برای رفع مشکلات مردم نیست. نخیر! مقاومت پیران و جوانانی که رسوایی های خامنه ای و مفاسد حکومت او و عروسک دست سازش را در دنیا افشا کردند و خکومت او را در داخل و خارج تا حد «فلج کامل » پیش بردند  خامنه ای را به تن دادن به یک تفاهم - ولو مصلحتی - وادار کرده است. این کوتاه آمدن ناگزیر خامنه ای را نه مدیون حسن روحانی هستیم نه وزیر خارجه او که تلاش می کند از نظام جمهوری اسلامی، یک چهره منطقی و دوست داشتنی ، ترسیم کند. همه مامدیون پیران و چوانانی هستیم که در برابر زوزگویی و فریب کاری رهبر ، سر فرود نیاوردند و بایت این ایستادگی ،هزینه های فراوان پرداخت کردند. موسوی ، کروبی و رهنورد، تنها کسانی نیستند که در این راه هزینه دادند. آنها پیشتاز هزینه دادن هم نبودند و  حتی شاید هزینه ای که آنها می پردازند در مقایسه با آنچه بر مادران ندا، سهراب ، صانع محمد، محسن ،امیر،ستار  و...... می گذرد ناچیز باشد اما کروبی ، موسوی و رهنورد هم اکنون نماد مقاومت همه ما هستند پس هزارمین روز زندانی شدن آنها را فراموش نکنیم . باز هم تقاضا می کنم در مورد پیشنهاد عیسی سحر خیز و اجرای آن در روز تاسوعا - چهارشنبه 22 آیان ماه  اطلاع رسانی کنید. برنامه بالاویزیون در آستانه هزارمین روز حبس موسوی، کروبی و رهنورد را  اینجا ببینید


۱۳۹۲ آبان ۱۰, جمعه

دزدی امام جمعه تهران از پیشینه ایرانیان

سید احمد خاتمی که یکی ازوقیح ترین سخنگویان خامنه ای است امروز در خطبه نماز جمعه به بهانه دفاع از ملت ایران در برابر پرگویی منتسب به یک مقام امریکایی، پیشینه ملت ایران را "هزار و چهار صدساله " دانست. خبرگزاری فارس  که مشروح اظهارات سید احمد خاتمی را منتشر نموده از قول او نوشته است :«این آدم بی‌شخصیتی که در مذاکرات آمریکایی‌ها است با کمال بی‌ادبی به ملتی دارای پیشینه 1400 ساله به صراحت اهانت می‌کند و این نشان دهنده خوی استکباری آنان است. به نظر می رسد غصب حکومت، دزدی های کلان از ثروت های عمومی و هزاران مشکل افرینی علیه ملت ، هنوز عطش  سیری ناپذیر خامنه ای و سخنگویان او را مرتفع  نکرده و اکنون با دزدیدن هزاران سال از پیشینه ملت ایران و محدود سازی تاریخ ایران به دوران پس از اسلام ، در حال تکمیل آرشیو دزدی های خود هستند. آآآآآآآآآآآآآآی کسانی که هنوز به امید اصلاح این موجودات نشسته اید به خود بیایید. اقای روحانی ! تو که خود را نماینده همه ایرانیان می دانی ، کمی غیرت نشان بده ! همین . مشروح سخنان سید احمد خاتمی را در اینجا  بخوانید.