سابقه درگیری شدید سیاسی میان طیف های مختلف در ایران بر سر مجازات اعدام به سال یکهزار و سیصد وشصت بازمی گردد . در آن زمان آیت اله خمینی که به دنبال راهی برای سرکوب و حذف نهضت آزادی وملی گرایان بود مخالفت آنان با « لایحه قصاص » را نشانه مخالفت با احکام شریعت اسلام دانست و تا حد مرز اعلام ارتداد اعضای آن گروه ، پیش رفت . او آنچه را که در حکومت او با سوء استفاده از حکم اسلامی قصاص در حال تدوین بود برابر با احکام الهی و قرآنی معرفی کرد. پس از آن هم با سوار شدن بر احساسات و عقاید مذهبی ، در صد قابل توجهی از ایرانیان را علیه همه اعضای نهضت آزادی و به طور کلی ملی گرایان شوراند.
اکنون که روند اعدام ها در ایران به حد نگران کننده رسیده است به نظر می رسد همان شرایط بار دیگر به نحوی دیگر در حال تکرار است. البته دیگر آیت آله خمینی در میان ما نیست و جانشین او هم فاقد نفوذ کافی در میان متدینان جامعه است تا بتواند احساسات آنها را در خدمت اهداف سیاسی خویش بگیرد. ضمن آنکه تعصبات مذهبی بسیاری از ایرانیان نسبت به دهه شصت ، به شدت تعدیل شده است. اما این بار گروهی دیگر به کمک حکومت آمده اند تا اعدام ها را توجیه نمایند و متأسفانه موفقیت هایی هم کسب نموده اند.این رویه را می توان در رفتار برخی تریبون داران اصلاح طلب مشاهده نمود. چندی قبل در یک اقدام جنایت کارانه ، تعدادی از مرزبانان ایران توسط یک گروه تروریستی در سیستان وبلوچستان ، به قتل رسیدند. هنوز ساعاتی از این جنایت نگذشته بود که یک مقام مقام قضایی استان با صراحت از اعدام شانزده نفر در انتقام کشتن مرزبانان خبر داد. این سخن که از زبان یک مقام رسمی قضایی بیان شد اعتراضات گسترده ای را در داخل و خارج ایران بر انگیخت. پس ازآن هم چند اعدام در کردستان انجام شد که سرعت توالی و تکرار آنها در مقایسه با روتد در دودهه گذشته، عجیب بود. اما هیچیک از تریبون های وابسته به اصلاح طلبان به صورت مؤثر با این روند اعلام مخالفت نکردند. حتی برخی از آنان در اقدامی عجیب به تأیید اعدام ها پرداختند بدون آن که به بی عدالتی ها در محاکم قضایی ایران، نگاهی داشته باشند
در واقع سوء استفاده آیت اله خمینی از احساسات مذهبی ایرانیان هم اکنون با رنگ و بوی دیگر و توسط کسانی انجام می شود که عنداللزوم در جایگاه اپوزیسیون می نشینند . آنان در ماجرای اخیر با تظاهر به دلسوزی برای مرزبانان بی گناه ، تلاش کرده و می کنند افکار عمومی را نسبت به استحقاق مجازات شدگان ، قانع نمایند. در خصوص اعدام شدگان کردستان هم تعدادی عکس در برخی سایت ها منتشر شده تا ثابت کنند اعدام شدگان از اعضای گروههای تروریستی بوده اند و در برخی اقدامات خرابکارانه وتروریستی دست داشته اند.
البته مسئله اعدام در ایران تنها محدود به گروههای سیاسی مخالف حکومت نیست ومرتباً اخباری در خصوص اعدام افرادی منتشر می شود که رسانه های حکومتی از آنان به عنوان قاچاقچیان مواد مخدر نام می برند. در مورد آن گروه از اعدام شدگان ، حکومت تا کنون مشکل جدی نداشته زیرا به نظر می رسد بسیاری از افراد در ایران ، با اعدام قاتلان و قاچاقچیان مواد مخدر، مخالفت جدی ندارند که به نظر می رسد باید با نگرانی بیشتر به این مسئله پرداخت. حقیقت آنست که قانع کردن عده زیادی از ایرانیان به اینکه اعدام اصولا مجازات مناسبی نیست به راحتی صورت نخواهد گرفت. واکنش برخی مدعیان اصلاح طلبی به اعدام های اخیر ، تا حدودی پیچیدگی موضوع را آشکار ساخت . نکته جالب در این میان ،آنست که برخی از حامیان یا سکوت کنندگان در برابر اعدام های اخیر ، همان کسانی هستند که احکام قضایی صادره علیه هم حزبی های خود و زندانی شدن آنها را از این جهت محکوم می دانند که به نظر آنان هیچیک از استانداردهای محاکمه عادلانه در اصلی ترین محاکم جمهوریاسلامی ، وجود ندارد . اما آنگاه که نوبت به غیر خودی ها می رسد اتهاماتی که توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به آنان وارد
شده، معیار قضاوت قرار می گیرد تا اعدام آنها « مقبول » جلوه کند و مخالفان اعدام ، همگی حامی ترورستها معرفی شوند.
بر همین اساس بایستی بحث در مورد درستی یا نادرستی حکم اعدام را به محافل علمی سپرد و احکام اعدام صادره در ایران را از نگاهی دیگر موردتوجه قرار داد. به گمانم برای مخالفت با اعدام در جمهوری اسلامی ، هیچ دلیل عقلی ، اخلاقی و شرعی بالاتر از این وجود ندارد که محاکم قضایی در جمهوری اسلامی توسط قضاتی عموماً کم سواد اداره می شود و متهمان هم در هنگام ضرورت از همراهی وکیل کاردان برخوردار نیستند. از آن مهم تر، شرایط نگهداری و بازجویی های اولیه است که معمولاً اعترافات اخذ شده در همان شرایط ، معیار صدور حکم قرارمی گیرد.کمتر از یک ماه قیل ، الیاس نادران نماینده اصولگرا از تریبون مجلس شورای اسلامی در مورد چند نفر صحبت کرد که به گفته او به دلایل سیاسی توسط اداره اطلاعات شیرازدستگیر شده بودند و شکنجه های وارده به آنان آنقدر شدید بوده که یکی از آنان دست به خود کشی زده است.آیا کسی که برای رهایی از شکنجه های قرون وسطایی ، دست به خودکشی می زند برای رهایی از همان شکنجه ها حاضر به اعترافاتینیست که مجازات آنها اعدام است؟
آنچه در بالا آمد نشان می دهد در خصوص ناعادلان بودن دستگیری ها و محاکمات در ایران ، در میان اغلب صاحب نظران اتفاق نظر وجود دارد. در چنین شرایطی دسترسی قضات کم سواد وبعضا ً کینه توز به حکم اعدام می تواند امنیت تک تک ایرانیان را به خطر بیندازد . مواجهه غیر خردمندانه برخی اصلاح طلبان با اعدام های اخیر نیز بر این خطر افزوده است. زیرا دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اکنون آسوده خاطر است که هرکس را به اتهاماتی از قبیل قاچاق مواد مخدر یا همکاری با گروههای تروریستی ، محاکمه و اعدام نماید با مخالفت مؤثری از سوی تریبون داران پر سرو صدای اصلاح طلب مواجه نخواهد شد. پس شاید بهترین راه حل در شرایط فعلی آن باشد که همه دست به دست هم بدهیم و اعلام کنیم تا حصول اطمینان وجود عدالت در دستگاه قضایی ایران ،با مجازات های غیر قابل جبران و در رأس آنها آعدام مخالفیم . تا آن زمان ، کارشناسانو صاحب نظران مستقل هم فرصت دارند در خصوص دلایل مثبت و منفی برای رد یا قبول این مجازات به بحث و گفتگ بپردازند.
به هوش باشیم که سکوت در برابر احکام اعدامی که در تشکیلاتی غیر عادلانه و توسط قضاتی نااهل صادر شده، این خطر را به تدریج گسترده تر و طیف قربانیان آن را وسیع تر خواهد کرد.
|
۱۳۹۲ آبان ۱۹, یکشنبه
چرا اعدام نه؟
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
جناب واحدی عزیز با کمال احترام .شما هم میانبر میزنی. اعدام .شکنجه سوزاندن انسان و حیوان قطع دست و پا سنگسار در دیوار قرار دادن زنها تا از تشنگی و گرسنگی بمیرند کنیز. غلام (برده داری و برده فروشی).همه و همه از احکام قطعی اسلام است و با هیچ ماله ای سفید نمی شود . اگر این احکام و احکام مربوط به حیض و نفاس و طهارت را از اسلام حذف کنیم چیزی از اسلام باقی نمیماند .بنابراین ریشه همه این سیه روزی ها در اسلام است نه حکومتی که به خیلی از احکام نورفشان اسلام عمل نمیکند که اگر میکرد نه زنان حق رای و رانندگی داشتند ونه نقاشی و صورتگری و فیلم ومجسمه سازی و موسیقی و هزار چیز دیگر مجاز بود.
پاسخحذف