۱۳۹۲ شهریور ۶, چهارشنبه

بهائیان ایران ، توصیه ای از امام علی (ع ) و داستانی از مهدی کروبی

به دنبال اقدام انسانی و خدا پسندانه محمد نوری زاد در دلجویی از کودکی معصوم و رنج کشیده به نام آرتین، بحث های فراوانی در گرفت  .اماهرچه اقدام نوری زادموجب مباهات همکیشان مسلمان او بود حادثه تأسف آور منجر به قتل یک هموطن بهایی در بندر عباس، احساس تلخ برای مسلمانان واقعی ایرانی  به ارمغان آورد به خصوص آنکه حتی اغلب  رسانه های خبری وابسته به  اصلاح طلبان آنگونه که انتظار می رفت به این موضوع نپرداختند. البته به گمان من موضوع آرتین تفاوت زیادی با موضوع مرگ عطاءاله رضوانی هموطن بهایی مقتول در بندر عباس دارد .من بر خلاف محمد نوری زاد عزیز و همه کسانی که در مورد  آرتین سخن گفته یا مقاله ای نوشته اند اصرار دارم که آرتین را نه  « یک کودک بهایی » که تنها یک کودک مظلوم و رنج کشیده  بنامم و تعیین علاقه مندی مذهبی او را به زمانی واگذار کنم که آرتین به سن قانونی برسد و خود بگوید که بر چه آئینی است . آنچه که آرتین را در کانون توجه قرار داده ، مظلومیت مضاعف او  وعقده گشایی شدید نظام ولایت فقیه  علیه این  فرزند معصوم ایران است. آرتین مانند همه ما در یک خانواده ایرانی به دنیا آمده و اکنون به سیاق سایر ایرانیان، بر مذهبی است که پدر و مادرش دارند. شاید سرنوشت تلخ خانواده ، او را تشویق کند  برخلاف اغلب ایرانیان با رسیدن به سن قانونی ، به تحقیق در مورد مذاهب -از جمله مذهب خانوادگی و مذهب ادعایی حاکمان ظالم ایران-  بپردازد و آنگاه آئینی برای خویش انتخاب نماید. شاید  هم به راهی برود که قریب به اتفاق هموطنان او رفته اند و به حرمت والدین ،بدون هیچگونه تحقیقی به مذهب خانوادگی پایبند بماند. اما آینده آرتین هرچه باشد امروز او قربانی مذهب والدین  خویش است .قاعدتاً محمد نوری زاد  از این منظر به  موضوع آرتین نگریسته و به پوزش خواهی از این فرزنددمظلوم ایران همت گماشته است. من نیز از همین زاویه به مباحثات اخیر می نگرم .

آرتین  استحقاق برخورداری از تمام امکانات و حقوقی را دارد  که متعلق به  همه ایرانیان است  و عموماً از ایشان دریغ می شود. مساوی بودن همه ایرانیان  در برخورداری از حقوق اساسی، موضوعی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی موردتأکید قرار گرفته است . علاوه بر تعهد ناشی از قانون اساسی، مقامات جمهوری اسلامی ادعاهای فراوانی در مورد پایبندی به توصیه های دینی  و مانیفست حکومتی امام علی ( ع ) مطرح می نمایند. اما دست نشاندگان ولی فقیه ، نه قانون اساسی پرفریب خویش را پاس می دارند نه کوچک ترین  اعتنایی به توصیه امام علی دارند که « حاکم نباید همچون درندگان به جان شهروندان بیفتد و دریدن آنان را غنیمت بشمارد. حاکم باید حرمت همه شهروندان  را حفظ کند زیراهمه آنان ، یا هم کیشِ حاکم هستند یا هم نوع او.» ظلمی که اکنون بر آرتین می رود هیچ دلیلی ندارد جز آنکه گروهی از مدعیان پیروی از امام علی، باصدای بلند فریاد بر می آورند « هر که به آئین ساخته و پرداخته ما التزام نداشته باشد خون او مباح است و حکومت حق دارد همچون درندگان به جان او و بستگانش بیفتد». نظام ولایت فقیه ادعای پیروی از مانیفست حکومتی امام علی را دارد اما توصیه او که گفته است « حاکم نباید بگوید هر چه من می گویم باید اطاعت شود» را زیرپا می گذارد. بوسه بر پای آرتین اعلام این واقعیت به نمایندگی از سوی بسیاری از همفکران  نوری زاد بود که آنچه در ایرانِ ولایت فقیه می گذرد هیچ تناسبی با ادعاهای مربوط به حکومت علوی ندارد.
سخن و عمل نوری زاد تنها مختص او نیست وبسیاری از کسانی که اسلام رحمانی را آئین خویش می دانند از رفتار مباشران و امربَران ولی فقیه نسبت به همه دگراندیشان مذهبی وسیاسی، احساس شرم و سر شکستگی می کنند. در اینجا به عنوان نمونه داستانی را نقل می کنم . صبح روز دوشنبه هجدهم خرداد هشتاد وهشت- چهار روز قبل از انتخابات رسوای هشتاد وهشت - آقای کروبی با من تماس گرفت و با تأسف فراوان شنیده های خود در خصوص بهائیان زندانی در شیراز را بیان کرد ونهایتا" گفت که می خواهد برای دفاع از حقوق ایشان در یکی از سخنرانی های انتخاباتی خویش سخن بگوید. به او گفتم : «برای من که در طی بیست و هفت سال شاهد دفاع شما از حقوق بسیاری از دگر اندیشان بوده ام تردیدی وجود ندارد که این دفاع، هیچ ربطی به انتخابات ندارد اما اینکه نخستین دفاع شیخ کروبی ا زحقوق شهروندی بهائیان در یک نطق تبلیغاتی و آن هم در فاصله چها روز تا انتخابات انجام شود قطعا برای بسیاری از افراد ، شائبه بر انگیز خواهد بود. بهتر است این کار بعد از انتخابات انجام شود» .کروبی نظر مشورتی مرا پذیرفت و یقین دارم اگر فرصتی می یافت وعده خویش برای این دفاع را اجرا می کرد .
همه  اینها را گفتم تا بگویم اگر امام علی امروز زنده بود  به خاطر مرگ هموطن بهایی ما در کشوری که حاکمان آن ادعای « علی گونگی » دارند فریاد بر می آورد همانگونه که وقتی در حوزه حکومتی او بر یک بانوی یهودی ظلمی رفت فریاد زد « اگر در این غصه جان ببازیم عجیب نیست » . همچنین  یقین دارم آن امام امروز به داشتن شیعه ای همچون محمد نوری زاد به خود می بالد. اگر کروبی هم در زندان نبود به یقین در ماتم  عطااله  رضوانی با خانواده او اظهار همدردی می کرد و به خصوص از برخی اصلاح طلبان گلایه می کرد که چرا در ماجرای این قتل، سکوت پیشه ساخته اند.

۱۳۹۲ مرداد ۲۷, یکشنبه

راهی برای نان خوردن در دولت تدبیر و امید


مطلب زیر را بخوانید برای رفع خستگی خوب است.البته من واقعاً دلم برای بعضی افراد می سوزد که در هیچ زمینه ای استقلال ندارند و منتظر « امریه » از بالا هستند ؛ یک روز برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات و یک روز برای بیان آرزوهای بزرگتر هایشان در فالب یک ادعای واهی. این دوستان ظاهراً حتی اجازه ندارند در مورد مطلبی که مأمور هستند بنویسند تحقیقی مختصر به عمل بیاورند. از بالا به آنها گفته اند « واحدی قرار است دیگر مطلب ننویسد » این طفلکی ها هم بدون تحقیق و تنها بر اساس امریه، تحلیل گر می شوند. کسانی که مطالب صفحه من را پیگیری می کنند می دانند من هیچگاه نگفتم و ننوشتم که دیگر هرگز نخواهم نوشت. اما آرزو بر جوانان عیب نیست و خوشی چند وقته از این توهم هم بر آرزو کنندگان آن، حلال! ضمن آنکه اگر دوستان مایل بودند یکی از بزرگان آنها را معرفی می کنم که خیلی علنی حرف خود را عوض کرد اما چون در « حلقه خودی ها » بود تغییر موضع او را« زیرسبیلی » رد کردند. آن بزرگ، تقریبا ده روز قبل از انتخابات گفت « با احترام به کاندیداهای اصلاح طلب، ما هیچ کاندیدایی نداریم » و دوسه روز بعد از آقای روحانی حمایت کرد.
حالا مطلبی را که بر اساس آرزوی برخی بزرگترها توسط یکی از کوچک تر ها نوشته شده بخوانید.حمیدرضا سلیمانیاز عاقبت ریش "سردار قاسمی "تا تحلیل های آبکی "مجتبی واحدی"...یه آقایی بود که با صراحت میگفت؛ اگه فائزه هاشمی رفت زندان ،من ریشام رو از ته میتراشم!!!(سردارقاسمی)یه آقای دیگه ای هم قبل از انتخابات به صراحت گفت؛ اگه روحانی رئیس جمهور شد من دیگه هرگز تحلیل سیاسی نخواهم کرد(مجتبی واحدی)اما نه اون جناب سردار اصولگرا ریشش رو تراشید و نه این آقای به اصطلاح اصلاح طلب دست از نظریه پردازی و دُرافشانی برداشت و به نظر من دلیل هر دو هم یک چیز بود؛ریش اون سردار و تحلیل های آبکی این دوست عزیز به واقع "نون دونی "و منبع ارتزاق اونهاست؛ از اون سردار بگذریم ،اما جناب واحدی محترم ! شما که دکتر روحانی رو مسئول بیکاری خودت میدونی و هر روز یه اتهامی بهشون وارد میکنی، برای من کاملا قابل درکه که شما احمدی نژاد رو بر دکتر روحانی ترجیح بدی!!!چرا که ایشون هیچ پاس گُلی به شما نمیده که تشریف بیارید صدای آمریکا و گرد و خاک بفرمایید؛ خب برادر من راه های دیگه ای هم واسه نون خوردن وجود داره!!!!

۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه

پیام های ۲۴ مرداد برای حماسه سازان ۲۴ خرداد

ترکیب رأی روز ۲۴ مرداد اعضای   مجلس شورای اسلامی  به  وزرای پیشنهادی آقای روحانی، باعث تعجب من نشد. مثلاً بعد از چهار روز هیاهو علیه زنگنه و طرح ادعاهای فراوان درخصوص وجود فساد بی سابقه در دوره مدیریت  پیشین او بر وزارت نفت، او توانست رأی اعتماد مجلسی را کسب کند که ادعای فساد ستیزی آن  کَر کننده گوش فلک است. لازم به توضیح نیست که من اغلب ادعاهای مطرح شده علیه زنگنه را قبول ندارم اما علیرغم ارائه سیاهه ای دروغین ، زنگنه مورد اعتماد مجلسیان قرار گرفت. محمد جواد ظریف هم که او را دلال امریکا معرفی کردند با رأی مجلسی ها بر صندلی وزارت خارجه تکیه زد.در مورد نعمت زاده هم ادعاهای گزافی مطرح کردند و حتی او را دلال نفتی نامیدند اما او هم از فیلتر مجلس ولایت مدار عبور کرد. اما در مقابل، نجفی و میلی منفرد از راهیابی به کابینه باز ماندند . نجفی در جلسه رأی اعتماد تا جایی که می توانست به رهبر جمهوری اسلامی ابراز ارادت کرد . او حتی با صراحت اعلام نمود قبول همکاری او با میر حسین موسوی در سال ۱۳۶۷ به خاطر تبعیت از نظر آقای خامنه ای بوده است . او برای اثبات تداوم ارادت خود به رهبر، جنبش سبز را « فتنه » نامید . درعین حال افشاگری ها در خصوص همراهی کوتاه مدت او با جنبش سبز، کار خود را کرد تا او سرشناس ترین «وزیر تأیید نشده » در کابینه روحانی باشد.اصرار میلی منفرد بر عدم همراهی با جنبش سبز هم تحت الشعاع فیلمی قرار گرفت که در مجلس پخش شد و حضور او در یکی از جلسات اعتراضی بعد از انتخابات را اثبات می کرد. هرچه هم فریاد زد که «در آن جلسه ، من هیچ صحبتی نکرده ام » برای او سودی نداشت. مسعود سلطانی فر هم که عضویت حزب کروبی را در کارنامه خود داشت نتوانست رأی اعتماد برای ورود به دولت را به دست بیاورد.

نتیجه چهار روز بررسی صلاحیت وزیران در مجلس پیام های مشخصی دارد که البته مخاطب آن نه روحانی بلکه طرفداران او هستند. گماشتگان مجلس نهم به طرفدران روحانی پیام دادند که «  خرِ ما از پل انتخابات گذشت و چهره نظام در دنیا تا حدودی ترمیم شد . پس  درها بر همان پاشنه ای خواهد چرخید که رهبر جمهوری اسلامی می خواهد.» حقیقت آنست که خامنه ای   به دنبال حل مشکلات خود با امریکاست پس دیپلماتی که در این زمینه تجربه دارد به وزارت خارجه برگزیده می شود .خامنه ای  می خواهد تحریم ها علیه دفتر نمایندگی سپاه در خیابان طالقانی تهران ـ موسوم به وزارت نفت ـ  شکسته شود پس وزیری رأی می آورد که یادگار دوره خاتمی است و این شانس را داشته که در جریان جنبش سبز « دل آقا» را به درد نیاورده است. البته هنوز مشخص نیست که زنگنه تا چه حد قادر به کوتاه کردن واقعی دست مافیای سپاه از صنعت نفت خواهد بود. اما به هرحال می تواند فرصتی در اختیار رهبر بگذارد تا طرف های خارجی را بفریبد و آنها را قانع کند که نفوذ سپاه در صنعت نفت که اصلی ترین عامل افزایش تحریم های نفتی است  در حال کاهش است . او امید دارد به این طریق از شدت تحریم های نفتی کاسته شود وبار دیگر نظام جمهوری اسلامی  به منابع گسترده  مالی دسترسی پیدا کند تا  ارضای شهوات سیاسی رهبر  در نقاط مختلف جهان  امکان پذیر گردد.  البته همین پاشنه آشیل خامنه ای ، فرصتی در اختیار  روحانی و وزیر نفت او می گذارد تا اگر واقعاً‌ بخواهند ، تا حدودی دست سپاه را از غارت منابع نفتی کوتاه نمایند.اگر اینگونه نشود آنگاه با قاطعیت می توان گفت که روحانی و کابینه او ، بازیگرانی برای پیشبرد اهداف فریب کارانه  رهبر هستند .

پیام دیگر ۲۴ مرداد ، تکرار دوباره این نکته بود که زخم رهبر جمهوری اسلامی از جنبش سبز ، عمیق تر از آنست که بتوان با از طریق هم زبانی با او  و « فتنه» خواندن جنبش سبز ، آن زخم را التیام بخشید. این پیامی بود که در رأی عدم اعتماد به محمدعلی نجفی متجلی گردید.

جلسات منتهی به ۲۴ مرداد در مجلس پیام سومی هم برای کسانی داشت که مشغول توجیه بافی برای برخی اقدامات آقای روحانی هستند. آنها پس از افشای اسامی کابینه، ادعا کردند  لزوم  اخذ موافقت سران مجلس واکثریت اعضای آن  با انتخاب تعدادی از وزرای اصلاح طلب، روحانی  را مجبور ساخته تا به همکاری با بدنامانی چون پورمحمدی تن دهد و اختیار وزارت کشور را به کسی بسپارد که در دوره مسئولیت علی لاریجانی در صدا و سیما، حامی پلید ترین اقدامات  علیه اصلاحات و اصلاح طلبان بوده است.اما نهایتاً همان بدنامان و دشمنان اصلاحات ، به کابینه راه یافتند و دو شخصیت اصلی در حوزه فرهنگ و آموزش که می توانستند تا حدودی  گفتمان اصلاحات را نمایندگی کنند از فیلتر گماشتگان مجلس عبور نکردند. در یک کلام ، بار دیگر ثابت شد رهبر جمهوری اسلامی ،هرگاه به ظاهر از برخی مواضع خود عدول  می کند به محض پشت سر گذاشتن خطر وتهدید، به نقطه اولیه باز می گردد وکسانی که با زیر پا گذاشتن منافع مردم به دنبال معامله با رهبر هستند چیزی جز خسران و بدنامی ، برای خویش به ارمغان نمی آورند.

روز ۲۴ مرداد ، روحانی هم پیام هایی برای کسانی فرستاد که در دو ماه گذشته از انتخاب او اظهار خوشحالی می کردند یا به خوشحالی ، تظاهر می نمودند.روحانی  ابتدا با شور و شعف ، از اینکه پورمحمدی حاضر به همکاری با او شده، اظهار امتنان کرد وسپس ، تظاهرات مسالمت آمیز جنبش سبز در اعتراض به کودتای انتخاباتی را « اردوکشی خیابانی » نامید تا به رهبر جمهوری اسلامی نشان دهد نگاه او به راهپیمایی های اعتراضی  همان نگاه رهبر  است که  در خطبه های اولین نماز جمعه بعد از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ ـ مشهور به خطبه خون ـ بیان گردید. طُرفه آنکه بلافاصله پس از این سخن  عهد شکنانه روحانی، باز هم گروهی از اصلاح طلبان حکومتی به توجیه بافی روی آوردند و از روحانی تشکر کردند که هم زمان با استفاده از عبارت « اردوکشی خیابانی » به موضوع کهریزک هم اشاره کرده است . گویی همینقدر که روحانی از میان دهها جنایت بعد از کودتای سال ۸۸، به یکی از آنها اشاره کرده، می تواند با رهبر جنایت پیشه ، هم زبان شود و تظاهرات مسالمت آمیز مردم را محکوم کند.پیام واضح روحانی در روز ۲۴ مرداد آن بود که اگر کوچک ترین اعتراض مؤثری علیه نظام مشاهده شود  او همان روحانی   بیست و سوم تیر ماه ۱۳۷۸ است که با افتخار از سرکوب  تظاهرات دانشجویان  مظلوم سخن می گفت.

اکنون پیام های ۲۴ مرداد مشخص شده تا ثابت شود از نظر حاکمیت و برخی منتقدان آن، ۲۴ خرداد تنها فرصتی برای رفع خطر از نظام جمهوری اسلامی بوده نه زمانی برای به بازی گرفته شدن واقعی اصلاح طلبان و کسانی که به وضع موجود اعتراض دارند. ایا این پیام آشکار ۲۴ مرداد، عده ای  از بازیگران ۲۴ خرداد را هشیار خواهد کرد؟

۱۳۹۲ مرداد ۲۴, پنجشنبه

«تدلیس حجاریان » از نگاهی دیگر

سعید حجاریان در جدیدترین اظهارنظر خود پیرامون انتخابات سال ۸۸ اظهار داشته است: « بنده می گویم نه تقلب بوده نه تخلف، بلکه یک اسم قانونی دارد با عنوان تدلیس » .  حجاریان آنگاه مقصود خود از تدلیس را اینگونه بیان می کند :« اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب زمینی و یارانه و پول مفت بدهید و رأی بخرید تدلیس سیستماتیک است ». این سخنان در واقع رد قطعی ادعای اصلی جنبش سبز و رهبران نمادین آن ـ موسوی و کروبی ـ بود،  اما سعید حجاریان به دلیل نزدیکی به حلقه رسانه ای و پرسر وصدای جبهه اصلاحات ، این شانس را داشت که  مورد حمله  مدعیان  اصلاح طلبی قرار نگیرد در حالی که سخنان او تأیید کننده اظهارات اخیر رهبر جمهوری اسلامی بود که با رد ادعای تقلب در انتخابات ، خواستار عذرخواهی سران جنبش سبز شد. در این مقاله سعی می کنم سخنان حجاریان را از زاویه ای مورد ارزیابی قرار دهم که تا کنون مورد توجه  قرار نگرفته است.

۱- بر اساس ادعای حجاریان،  نه تنها در انتخابات سال ۱۳۸۸ تقلب صورت نگرفته ، بلکه سیستم جمع آوری و شمارش آرا آنچنان منزه و امانت دار بوده  که  حتی اجازه تخلف در انتخابات نیز داده نشده است. منزه پنداری سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی توسط حجاریان در حالی مطرح می شود که حتی محسن رضایی کاندیدای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی مدعی  تقلب و تخلف گسترده در انتخابات سال ۱۳۸۸ بود. 

۲- در نگاه اول به نظر می رسد حجاریان به دنبال تبرئه سیستم اجرایی و نظارتی انتخابات از اتهام تقلب در مرحله جمع آوری و شمارش آرا بوده و تلاش کرده تا ثابت کند  آنچه در انتخابات سال ۸۸ به وقوع پیوسته، سوء استفاده احمدی نژاد از قدرت حکومتی  برای جلب آرای ایرانیان بوده است. اما کمی دقت در همین ادعا، نشان می دهد که  به باور حجاریان ، مقصر اصلی در نابسامانی های انتخاباتی ، مردم ایران هستند که اکثریت ایشان به صورت هم زمان از«فقر اقتصادی» و « فقر فهم »  رنج می برند.  به ادعای حجاریان ،این فقیران اقتصادی،  مصلحت خویش   راتشخیص  نمی دهند  و هرکه لقمه ای نان  - یا به تعبیر حجاریان ، پول مفت یارانه - توزیع نماید رأی اکثریتی از ایرانیان را به خود اختصاص خواهد داد.

۳- دقت بیشتر در اظهارات حجاریان نشان می دهد او حتی احمدی نژاد را نیز متهم نمی کند. حجاریان هر نوع تخلف در انتخابات سال ۸۸ را رد کرده است.پس او برخورداری احمدی نژاد از حدود ۲۵ میلیون رأی راتأیید می کند. به عبارت دیگر، به گمان حجاریان، حدود ۶۵ درصد شرکت کنندگان در انتخابات سال ۱۳۸۸، به احمدی نژاد رأی داده اند  که البته مهم ترین دلیل رأی دادن ایشان تدلیس سیستماتیک دولت نهم  از طریق توزیع پول وسیب زمینی و سایر امکانات بوده است. این سخن بیش از آنکه محکوم کننده احمدی نژاد باشد می تواند عدالت پیشگی او را ثابت کند زیرا  حد اقل ۶۵ درصد مردم از امکانات توزیعی دولت نهم  بهره مند شده اند. ممکن است گفته شود روش توزیع امکانات در دولت احمدی نژاد ، تورم آفرین و مخرب اقتصاد بوده است اما این موضوع ربطی به سیستم انتخاباتی ندارد که حجاریان  با  تظاهربه افشاگری در مورد آن ، عملاً دامن نظام را از تقلب سال ۱۳۸۸ مبرا دانسته است.

اما مهم تر از همه موارد فوق ، پرسشی است که حجاریان و دوستان اواز پاسخگویی به آن طفره می روند.سعید حجاریان در پیامی که روز ۲۳ مهرماه ۱۳۸۳ در دوازدهمین اردوی سالیانه دفتر تحکیم وحدت قرائت شد چنین گفته بود :« مردم بسیج می شوند و رأی می دهند  اما در نهایت چه می شود ؟مردم حاجب الدوله ای را انتخاب می کنند که به قول خاتمی فقط یک تدارکاتچی است ».  فرقی نمی کند  ادعای موسوی و کروبی در خصوص وقوع تقلب گسترده در انتخابات سال ۱۳۸۸ درست باشد یا سخن حجاریان دال بر تبرئه نظام از این اتهام. مهم آنست که حجاریان، رئیس جمهور را یک حاجب الدوله می دانسته است. به جای فلسفه بافی برای توجیه اظهارات خود خواهانه رهبر، بهتر است حجاریان به این پرسش پاسخ دهد که "آیااو تغییری در اوضاع مشاهده نموده که به جای جلب توجه مجدد مردم به موضوع « هیچ کاره بودن رئیس جمهور» به دنبال منحرف نمودن اذهان همه ایرانیان از عامل اصلی نابسامانی های کشور- رهبر - به طرف احمدی نژاد است؟"پاسخ به این پرسش ، یافتن پاسخ و راه حل برای جلوگیری از تقلب یا تدلیس در انتخابات را هم تسهیل خواهد کرد.