۱۳۹۵ مهر ۹, جمعه


ولایت فقیه یعنی ۲۰۰۰<۱۱



  ورود احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری در سال هشتاد و چهار ، متکی به انتخاباتی پر حرف و حدیث بود. در آن انتخابات ، سید علی خامنه ای در برابر  اکبر هاشمی رفسنجانی  ایستاد که سابقه رفاقت  پنجاه ساله با او داشت.  اصرار رهبر جمهوری اسلامی بر حمایت از احمدی نژاد در آن‌انتخابات ، همچنین موجب صدور نامه افشاگرانه مهدی کروبی شد که برای نخستین‌بار از دخالت مجتبی خامنه ای در مسایل مهم کشور پرده بر می داشت. اما نه "شکایت رفسنجانی به خدا " بر  اراده خامنه ای برای حمایت از احمدی نژاد تاثیر گذاشت نه افشاگری بی سابقه کروبی. از نخستین روز کار احمدی نژاد هم ، رهبر جمهوری اسلامی نشان داد که شیوه حمایت او از رئیس جمهور دست ساز خود  با حمایت های او از روسای جمهور پیشین متفاوت است.

هنوز یک‌سال از نخستین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد نگذشته بود که زمزمه های مخالفت جدی با او از درون مجلس اصولگرا و از میان‌اصلی ترین شخصیت های سیاسی آغاز شد . شاه بیت اکثر اعتراضات ، قانون گریزی و خلاف گویی های احمدی نژاد بود.  اما فضاسازی رهبر جمهوری اسلامی در حمایت از رئیس جمهور محبوب خود  ، هر گونه تلاش برای بر خورد با او را ناکام  می گذاشت. هر چه از  ماهها و سالهای ریاست احمدی نژاد بر دولت گذشت حمایت های رهبر از او نیزافزایش یافت. عجیب ترین حمایت که شیفتگی علی خامنه ای به رئیس دولت نهم را نشان می داد در ملاقات شهریور ماه هشتاد  و هفت هیئت دولت با رهبر ، متجلی گشت. در آن‌دیدار که با آغاز چهارمین سال دولت نهم مصادف بود خامنه ای از احمدی نژاد و همکاران‌او خواست خود را برای یک‌دوره پنج‌ساله فعالیت - یک سال باقیمانده از دولت نهم و دوره چهارساله دولت بعد ‌ - آماده کنند .‌ همچنین در اواخر اردیبهشت ماه سال هشتاد وهشت و در فاصله یک ماه به انتخابات  ریاست جمهوری، بخشی از  سخنرانی علنی رهبر  در کردستان به تمجید از فعالیت های چهار ساله احمدی نژاد و مذمت منتقدان او - از جمله سایر کاندیداهای ریاست جمهوری - اختصاص یافت ؛ در حالی که بر اساس قانون و عرف ، نهادهای اجماعی و دستگاههای حکومتی حق تبلیغ به نفع یا علیه کاندیداهای ریاست جمهوری را ندارند. اصرار  خامنه ای بر حمایت از احمدی نژاد تا جایی پیش رفت که او قبل از اعلام‌نتایج قطعی رای گیری و بدون‌توجه به شکایت همه کاندیداها - از جمله محسن رضایی - پیام‌تبریک‌ برای احمدی نژاد فرستاد و بر تعداد آرای مورد ادعای او ، مهر تایید زد  .

حمایت های فزاینده از احمدی نژاد درسالهای اول و دوم از دوره دوم ریاست جمهوری او ادامه یافت. در آغاز سال دوم ، اعضای هیئت دولت به همراه رئیس خود ، با رهبر ملاقات کردند تا اوصاف احمدی نژاد را از زبان‌ خامنه ای بشنوند :"  پایبندی به ارزشها – عدالت طلبی – ساده زیستی – دوری از اشرافی‌گری – تلاش و خدمت بی وقفه و استکبارستیزی . " اما یک‌حادثه ، نه تنها  دوره دلدادگی رهبر به احمدی نژاد را خاتمه داد بلکه تخم‌کینه از او را در دل خامنه ای کاشت. این حادثه ، عزل وزیر اطلاعات توسط رئیس جمهور ، بازگرداندن وزیر با حکم‌رهبر و خانه نشینی یازده روزه احمدی نژاد در اعتراض به این دستور رهبر بود.‌

تاثیر خانه نشینی اعتراضی  احمدی نژاد در حدی بود که پس از آن نه تنها ‌هیچگاه روابط رهبر و رئیس جمهور محبوب او به روزهای پیش از آن برنگشت بلکه دو سال پایانی ریاست احمدی نژاد بر دولت تا حدود زیادی تشریفاتی بود. از جمله در مهم ترین‌علاقه سیاسی او یعنی  پرونده هسته ای ، نقش رئیس جمهور به صفر رسید. همچنین بر اساس افشاگری های بعدی علی اکبر صالحی  آخرین وزیر خارجه دولت احمدی نژاد،  هشت ماه مذاکره با امریکا ، دور از چشمان رئیس دولت انجام‌شد.

همه آنچه در بالا آمد فقط یک‌مفهوم‌داشت. یازده روز اصرار  احمدی نژاد بر استیفای اختیارات قانونی رئیس جمهور ، روابط دو هزار روزه او با رهبر - مرداد هشتاد و چهار تا فروردین نود - را کاملا دگرگون‌کرد به طوری که با گذشت حدود دو هزار روز از پایان‌اعتراض یازده روزه ، رهبر همچنان کینه او را به دل دارد . رهبر جمهوری اسلامی که بیش از دو هزار روز ، از مدیریت فاسد احمدی نژاد حمایت کرده بود اکنون شخصا به‌ میدان‌آمده تا از بازگشت " فاسق محبوب خویش"  به‌قدرت جلوگیری کند.‌ معکوس شدن روابط این دو را می توان از مقایسه  سخنرانی های  رهبر در سالهای هشتاد وهشت و نود و پنج به خوبی درک کرد . سید علی خامنه ای  در فاصله یک‌ماهه به انتخابات ریاست جمهوری سفری طولانی به کردستان داشت. او در این سفر سخنرانی های متعددی در حمایت از احمدی نژاد ایراد نمود  و با طرح ادعای "تسلط بر واقعیات کشور " رقبای احمدی نژاد را به خلاف گویی و ارائه گزارش های همراه با سیاه نمایی از وضع کشور متهم کرد. همان سید علی خامنه ای ، در اوایل شهریور ماه نود وپنج‌، بار دیگر ادعای تسلط خود بر واقعیات کشور را مطرح تا از این ادعا " بر حذر داشتن‌احمدی نژاد از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال نود و شش " را نتیجه بگیرد. اگر تغییر موضع خامنه ای نسبت به احمدی نژاد ناشی از باور او به فساد و بی کفایتی او بود بایستی دستگاههای  نظارتی ، موظف به رسیدگی می شدند که نتیجه این رسیدگی ها می توانست محرومیت قانونی احمدی نژاد از کاندیداتوری باشد . اما هیچگونه نشانه ای از تعقیب رئیس جمهور سابق به اتهام فساد وجود ندارد و با اطمینان می توان گفت تنها اتهام احمدی نژاد از نگاه خامنه ای  ،  اعتراض او به رهبر از طریق خانه نشینی یازده روزه است. در واقع ، سخنان اخیر خامنه ای ، جلوه ای جدید از "ولایت فقیه " بود که به موجب آن ، یازده روز از تمام دو هزار روز قبل از آن مهم تر است و اعتراض به رهبر از تضییع حقوق اساسی ملت ، قبیح تر! 

آقای روحانی !این هنوز از نتایج سحر است



اوایل بهار سال هشتاد و چهار مقاله ای در آفتاب یزد نوشتم با  تیتر  "آقای خاتمی !این هنوز از نتایج سحر است " . در آن زمان ، خاتمی آخرین ماههای ریاست جمهوری  را پشت سر می گذاشت و حملات سازمان‌یافته اصولگرایان به او آغاز شده بود. شرایطی که این روزها در پیش روی روحانی قرار گرفته ، مرا به یاد آن روزها انداخت. البته ، نه خاتمی در مواجه شدن با آن شرایط، بی تقصیر بود و نه روحانی در به وجود آمدن شرایط فعلی ، بی گناه است . اما معتقدم‌ تقصیر روحانی در این زمینه ، بیش از خاتمی است زیرا اولا روحانی شناخت عمیق تری از رهبر و گماشتگان او دارد ثانیا او تجربه اهمال های خاتمی و نتایج‌آن را در اختیار داشت و می توانست با بهره گیری از آن تجربیات،   از بسیاری حوادث پیشگیری کند به خصوص که در ماههای اولیه ریاست جمهوری روحانی ، رهبر جمهوری اسلامی بسیار به همراهی و همکاری او نیازمند بود.‌

البته نباید گمان‌شود رفتار خصمانه خامنه ای با رئیس  دولت ، در حد فعلی متوقف می شود. تحقیر این دولت توسط رهبر جمهوری اسلامی ، بسیار زودتر از دولت های قبلی آغاز شد. در آغاز  سال چهارم دولت اول احمدی نژاد ، رهبر جمهوری اسلامی ضمنن تمجید های بی سابقه از رئیس دولت ،  از او و همکارانش خواست خود را برای پنج‌سال خدمت آماده کنند. اما در ملاقاتی که روحانی و کابینه او در پایان‌ نخستین سال فعالیت با رهبر داشتند با لیستی بلند بالا از توصیه های انتقادی مواجه شدند که  از "عدم اغراق در ارائه آمارها " تا " سعه صدر در برابر انتقادات " را در بر می گرفت. توصیه رهبر در آغاز سال چهارم دولت  روحانی نیز نه تنها  هیچ‌ شباهتی به اشتیاق آشکار او برای تداوم حضور احمدی نژاد در منصب ریاست جمهوری  نداشت بلکه به وضوح،  تمایل خامنه ای به پایان‌کار این‌دولت را به اثبات می رساند. در تمام سه سال گذشته  به موازات افزایش آسودگی رهبر به خاطر کاهش تحریم ها و فشارهای خارجی ، برخورد تخریبی او علیه دولت یازدهم با جدیت بیشتر ادامه یافته است.  اما سخنرانی اخیر او در جمع فرماندهان‌سپاه را می توان‌ورود رسمی رهبر به فاز جدید مقابله با دولت یازدهم دانست. تا پیش از این‌، خامنه ای سیاست "یکی به نعل ، یکی به میخ " را پیگیری می کرد وضمن‌تشکر از فعالیت های دولت، گلایه خود  از به نتیجه نرسیدن‌برخی وعده ها و انتظارات را اعلام‌می کرد.‌ اما در فاز جدید ، او " هیچ‌انگاری دولت " را در دستور کار قرار داده است.  حامیان‌دولت روحانی ، دور ساختن‌خطر جنگ‌از کشور و کاهش تنش در روابط با سایر کشورها را مهم ترین‌و با ارزش ترین‌دستاورد دولت او می نامند . در حالی که خامنه ای با صراحتی همراه با وقاحت ، سهم‌دیپلماسی دولت در کاهش خطرات خارجی را معادل صفر دانست. سخنان او در این زمینه را یکبار دیگر
 بخوانید : " گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به‌دلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود." خامنه ای در واقع ‌به دنبال القای این نکته است که نه تنها ادعاهای دولت در خصوص کسب موفقیت های بزرگ‌در عرصه دیپلماتیک‌صحیح نیست بلکه دولت در این زمینه هیچ سهمی ندارد .

البته خود کرده را تدبیر نیست. حسن‌روحانی در سه سال گذشته به بهانه پیشبرد مذاکرات هسته ای و تنش زدایی در عرصه بین المللی ، اغلب وعده های انتخاباتی مرتبط با سیاست داخلی را نادیده گرفت که نتیجه مستقیم‌ آن‌اهمال ها ، تقویت جناح تندرو و یاران نزدیک‌رهبر بوده است.‌ نگارنده از نخستین روز های فعالیت روحانی در  کسوت ریاست جمهوری ،  این‌ نکته بدیهی را به او یادآوری نمود که " نیاز خامنه ای به حل و فصل پرونده هسته ای، اگر بیش از نیاز دولت به آن نباشد کمتر هم‌نیست . " به عبارت دیگر ، روحانی مجبور نبود که برای حل آن‌معضل ، به باج دهی در داخل کشور و سکوت در برابر زیاده خواهی های رهبر تن‌دهد.

‌ متاسفم که به روحانی بگویم‌" این هنوز از نتایج‌سحر است ". یقین‌دارم‌ "هیچ‌انگاری دولت"  فاز نهایی اقدامات رهبر و عوامل او علیه دولت یازدهم‌نیست. پیش بینی می شود در هفته های آینده ، فاز جدید از برنامه های خامنه ای برای اثرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آغاز شود . این‌فاز احتمالا  شامل مقصر دانستن دولت روحانی در نابسامانی های اقتصادی و پس از آن دستگیری و محاکمه نزدیکان روحانی با اتهام فساد اقتصادی خواهد بود.

همه آنچه در بالا آمد یک‌طرف ماجراست. خامنه ای به درستی گمان‌می کند نتیجه این‌اقدامات هر چه باشد او برنده نهایی خواهد بود. اگر موفق شود روحانی را از چشم‌رای دهندگان‌بیاندازد بخشی از کینه و عقده خود از دهن کجی های مردم‌را جبران نموده است. اما اگر بار دیگر مردم‌تصمیم‌بگیرند برای نشان دادن‌مخالفت خود با رهبر ، به روحانی رای دهند باز هم‌برنده اصلی ، خامنه ای است. ‌او سال هاست حقوق اساسی ایرانیان را‌ ضایع می کند، ثروت ملی و اموال ایرانیان در پای شهوات سیاسی و زیاده خواهی های ولی فقیه در داخل و خارج از کشور هزینه می شود و در یک‌کلام ، او کشور و ملت را ملک‌طلق خود می پندارد. نگاهی دقیق به تحولات سال های اخیر نشان می دهد که در اغلب زمینه ها ، تضییع حقوق ایرانیان روند صعودی داشته است . از جمله در عرصه انتخابات ، روند بررسی صلاحیت ها روز به روز محدودیت های بیشتری در برابر انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان گذاشته است . اصلاح‌طلبان و کسانی که ادعای پیگیری حقوق مردم را دارند هم به همان روندی که مطلوب خامنه ای است تن داده اند و نهایتا مردم را با قصه هایی مانند " رای آوردن کسانی که مطلوب خامنه ای نیستند " فریب داده  و می دهند. خامنه ای هم‌به خوبی دست این‌فریب کاران حقیر را خوانده و برای,خود بازی برد -برد طراحی کرده است. اصلاح طلبان و هم پیمان جدید آنها -اعتدالیون - وظیفه کنترل عصبانیت ها و طغیان های عمومی را به عهده گرفته اند و خامنه ای نیز با خیالی آسوده ، اهداف زیاده. خواهانه خویش را پیگیری می نماید. از سه سال پیش که روحانی به قدرت رسیده ، نه  نهادهایی مانند سپاه و قوه قضاییه در رفتارهای ضد مردمی خود تغییری داده اند  ، نه اجازه گشایش محسوس در زندگی مردم‌داده شده است. در عرصه های فرهنگی و فعالیت های اجتماعی ، شرایط اگر بدتر از سالهای ابتدایی دهه هشتاد نباشد بهتر هم‌نیست. سهم‌تندروها  و قداره بندان از  تریبون های عمومی در حال افزایش است و فساد اقتصادی هر روز ابعاد گسترده تری پیدا می کند.‌ در عین حال ، حتی  این‌حد از دست اندازی به حقوق مردم‌ ، روحیه زیاده خواه خامنه ای را ارضا نمی کند و او به دنبال آنست که در هر دوره ، رئیس جمهوری تسلیم تر و بی اراده تر،  وظیفه پرده داری را به عهده بگیرد. البته او نیز می داند که هیچکس ننی تواتد همواره به همه خواسته های خود برسد . بر همین اساس رهبر جمهوری اسلامی سناریویی با دو نتیجه محتمل ، آماده اجرا نموده است. اولویت نخست  رهبر،   زمین زدن روحانی برای انتقام‌گیری از حامیان‌اوست.  طرح‌جایگزین ، تضعیف هر چه بیشتر و کاهش‌سهم‌واقعی رئیس‌جمهور از کیک قدرت  و سپس تن دادن به ریاست جمهوری روحانی برای یک دوره جهار ساله دیگر است. در آنصورت خامنه ای بدون‌آنکه در داخل حاکمیت  با  خطر جدی  مواجه  باشد مشروعیت خود را به رخ جهانیان و قدرت خود برای تسلیم‌ همه سیاستمداران در برابر خویش را به رخ داخلی ها خواهد کشید.

باز هم‌می گویم‌ که " این هنوز از نتایج سحری برای روحانی است ". روحانی چه برای چهار سال دوم‌به کاخ ریاست جمهوری برود چه نخستین‌رئیس جمهوریک دوره ای در ایران‌باشد با مصیبت های بزرگ و بدنامی های تاریخی بزرگ مواجه خواهد بود.‌در این‌مورد بیشتر خواهم‌نوشت .