۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

دعایی که اجابت شد

در این ساعات، میلیونها ایرانی درسراسر جهان هریک به زبانی از خداوند می خواهند که بهترین حال وسرنوشت را برای آنها رقم بزند وسال 89 را سالی برای رسیدن به "احسن الحال " قرار دهد. امروز اقشار مختلف ایرانی دعا میکنند اما نجوای دل سوختگانی که عزیزان آنها قربانی جاه طلبی حاکمان بی کفایت ایران شده اند قطعا شنیدنی تر است وبه اجابت نزدیک تر.ازاین رو ، مردم ایران در حالی به استقبال سال نو می روند که بیش از همیشه با خانواده شهدای سال 88 احساس هم دلی و هم زبانی دارند و همچون خانواده" آزادگانٍ دربند" در کنار سفره هفت سین خود، جای خالی زندانیان پراستقامت را مشاهده می کنند.در این لحظات ، همه ما باید برای رسیدن به "احسن الحال " دعا کنیم و چنین خواهیم کرد اما اگر نیک بنگریم خدای بزرگ در آستانه نوروز پیشین، دعای ما برای رسیدن به"بهترین حال" را اجابت کرده است.هنگامی که میلیون ها ایرانی در لحظات پایانی سال 87 خداوند بزرگ را به صفات او قسم می دادندوبهترین سرنوشت را از او طلب می کردند هیچگاه باور نداشتند که در دوره ای کوتاه - و البته پررنج برای ملت ایران - چهره حاکمان پر مدعای ایرانی در سراسر جهان افشا گردد وآنها به انتخاب خود قدم در راهی بگذارند که بی تردید، به شاهراه خوشبختی ملت ایران منتهی خواهد شد. یک سال پیش در چنین لحظاتی بسیاری ا ز ایرانیان به آن قانع بودند که در انتخاباتی نیمه آزاد، اداره کشوررا به کسی بسپارند که اگر اعتباری بر آتها نمی افزاید لا اقل در مجامع داخلی و خارجی ، آبروی آنها را به خطر نیندازد.چهارسال حاکمیت دولت دست نشانده ، بزرگ ترین دغدغه بسیاری از ایرانیان در هنگام تحویل سال 88 بود اما در آستانه تحویل سال 89 ، کسانی که دعای "یا مقلب القلوب و الابصار" می خوانند شکرگزار خداوندی هستند که در طول سال 88 ، چشم دل آنها را بر واقعیات کشور گشود و مردم فریبی های حاکمانٍ دین فروش را بر آنها آشکارساخت.مردم ایران،در حالی خدای بزرگ را به صقت " تدبیر شب وروز" می خوانند واز او رسیدن به بهترین سرنوشت را طلب می کنند که با اجابت دعای یک سال پیش آنها ، تحولات سال 88 بسیاری از ایرانیان را به فرارسیدن صبحٍ روشن با سپری شدن شب تیره امیدوارساخته است. تقدیر الهی در سال 88 بر تدبیر" مخلوقات فرعون صفت " او غلبه یافته و امروز اکثریت قابل توجهی از ایرانیان ،مفهوم آیه کریمه قرآن را از اعماق وجود درک کرده اند که "خداوند سرنوشت هیچ انسانی را تغییر نمی دهد جز آنکه او ،برای تغییر سرنوشت خویش تلاش کند"
در آستانه سال 89 باز هم از خدا می خواهیم بهترین سرنوشنت و زیباترین ساعات و روزها را نصیب ملت ایران کند در حالی که یقین داریم "احسن الحال" خواهی های ما در نوروز پیشین، به هدف اجابت نزدیک شده و اکنون ملت ایران و همه دوستداران این ملت بزرگ در سراسر جهان ،در مسیری قرار گرفته اند که پایان محتوم آن، پیروزی برای آزادیخواهان ایرانی و روسیاهی برای" دشمنان آگاهی " است

ای تغییر دهنده دل ها و دیدگان
بهترین حال را نصیب ما ساز

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

حضرت آیت اله ! می خواهیم اما شرم داریم


آیت اله خامنه ای درجمع رایزنان فرهنگی ایران ، اظهار داشته است: «بايد در كنار معرفي عمق فرهنگ و تمدن كشور، ايران امروز هم براي جهانيان معرفي شود.»

از جهت اعتراف به افتخارات تاریخی ایران ، بخش اول این سخن را می توان یک گام به جلو دانست زیرا پیش از این ، برخی سخن گویان رهبری همچون علی و جواد لاریجانی به گونه ای سخن گفته بودند که گویی تاریخ گذشته ایران ، مملو از ننگ وعار بوده است! اما در خصوص بخش دوم از اظهارات اخیر ، بایستی قدری تأمل کرد. آقای خامنه ای در حالی از لزوم « معرفی چهره امروز ایران » سخن میگوید که از یک سو ، برخی «سانسور» های رسمـــــی مانع اجرای این توصیه می شود و از سوی دیگر ، احساس شرمندگی از برخی اقدامات واظهارات کسانی که به ناحق خود را نماینده ملت ایران معرفی می کنند نوعی «خود سانسوری» اجـــــــتناب ناپذیر بر سخن گویان واقعی مـــــلت ، تحمیل نموده است. حـــــاکمیت « سانسور » در ایران آنقدر واضح است که برای اثبات آن ، نیازی به ارائه مدرک وجود ندارد. آیت اله خامنه ای هم اگر باور ندارد می تواند حسن روحانی را احضار نماید تا او برای رهبر خود توضیح دهد که «انعکاس اظهارات نماینده رهبری در شورای امنیت ملی ، موجب توبیخ همز مان ۱۵ روزنامه توسط وزارت ارشاد شده است !» اما بدون تردید ، خودسانسوری های الزامی ، بیش از سانسورهای رسمی بر فضای رسانه ای ایران سایه افکنده است. حضرت آیت اله بیش از هر کس اشتیاق ما به انعکاس واقعیات امروز ایران رامی داند. مثلا همه ایرانیان آزادی خواه مایلند عمق ماجرای کهریزک را به عنوان نشانه ای از « تفکر » و « عملکرد » حاکمان فعلی جمهوری اسلامی ، افشا نمایند اما شرم از امام علی (ع) مانع این افشاگری ـ یا به تعبیر آقای خامنه ای معرفی چهره امروز ایران ـ است، زیرا کسانی که خود را « مفسر نهج البلاغه » می نامند با وقاحت فراوان می گویند « مردن چنر نفر در کهریزک ، مسئله مهمی نیست » در حالی که صاحب نهج البلاغه به خاطر در آوردن خلخال از پای دخترکی « غیر هم کیش » آرزوی مرگ می کرد.همه ما می خواهیم چهره تحمیل شده توسط کودتاگران به ایران را ترسیم نماییم اما برخی جنایات در ماههای اخیر ، آنقدر شنیع است که بازگویی آنها موجب شــــرمندگی از« تاریخ سراسر افتخار ایران» است.اگـــــــر بخواهیم « ایرانِ اسیرِکودتاگران » و مدیرانٍ بی کفایت آنها را معرفی کنیم نمی توانیم چشم خود را بر سرنوشت دخترکان مظلومی ببندیم که نیاز به نان ، آنان را به دام عده ای شیاد درداخل یا خارج کشور می اندازد. در ایران امروز، در حالی که عوامل آیت اله ، پس از ۲۱ سال از آغاز رهبری او ، به قدرت اطلاعاتی خود مباهات می کنند عده ای از خدا بی خبر از مرزهای رسمی کشور ، دختران مظـــلوم ایرانی را به کشورهای خلیج فارس می برند تا بساط عیاشی شیوخ بی خاصیت را رونق ببخشند. آیا در معرفی « ایـــــــرانٍ آیت اله » می توان چهره مظلوم این قربانیان را نادیده گرفت ودر برابر بذل وبخشش های ماجراجویانه عوامل آیت اله در خارج از کشور ـ علیرغم نیازهای شدید داخلی ـ سکوت کرد؟ راستی ، آیا آیت اله ،سخن سال قبل فرمانده نیروی انتظامی ایران را به یاد نمی آورد که با همه بی رحمی ها، دلش به رحم آمد و اعلام کرد « عده ای از دختران ایرانی به خاطر نیاز مالی و به امید دریافت ماهیانه ۷۰-۸۰ هزار تومان ، به دام برخی شیادان ِسوء استفاده چی می افتند»؟ ترسیم چهره امروزین ایران ، برای ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت نیز مایه شرمندگی است زیرا در از ده سال پیش تا کنون ، هر از چند گاه یکبار ، عده ای مزدور با رمز « یا زهرا »‌ به خوابگاه های دانشجویی حمله ور می شوند و کسانی که به ناحق ، خود را ملبس به لباس رسول اله ( ص ) معرفی می کنند مخالفان خویش را «بزغاله » و « گوساله » می نامند. ما می خواهیم چهره فعلی ایران را به همه جهانیان معرفی کنیم اما از پدران خود که نواهای زیبای قرآنی را در گوش ما زمزمه کردند خجالت می کشیم زیرا پایگاههای ترویج اسلام ، هم اکنون به شکنجه گاه مخالفان دولت تبدیل شده وفرزندان غیور ملت را در مساجد به « تجاوز » تهدید می کنند! آیت اله خامنـــــــه ای ، بخواهد یا نخواهد بخشی از چهــــــــــره امروز ایران ، توسط « دولتمردانِ کودتایی » ترسیم می شود؛ همان دولتمردانی که معاون اول آنها ، عنوان « دکترا » سرقت می کند(به ادعای نماینده اصولگرای مجلس ) ودزدی مقالات علمی ، به امری عادی در میان آنها تبدیل شده است. آیــــــــا افشای گسترده تر این چهره ، موجب شرمندگی نخواهد بود؟چگونه می توان چهره تغییر یافته ایران توسط کودتا گران وحامیان آنها را ترسیم نمود ودر عین حال احساس شرمندگی نکرد که عده ای برای جلب «حمایت نیم بند کمونیست ها» در عرصه های بین المللی ، از کشتار مسلمانان چچن و ترکستان شرقی توسط چین و روسیه ، حمــــایت می کنند؟ آیا تریسم چهره امروز ایران ، بدون توجه به « خاکستر نشینی » کشاورزان مظلوم ایران به خاطر تامین منافع عده ای از وارد کنندگان وابسته به دولت ، امکان پذیر است؟ آیا موجب شرمندگی نیست که برای باج دهی به چینی ها ، حتی تسبیح وسجاده از آن کشور وارد می کنند؟ آیا در معرفی چهره امروز ایران ، می توان گزارش های رسمی در کاهش سن روسپی گری های ناخواسته در ایران را نادیده گرفت؟ آیا تلاش عمدتا ناموفق بعضی نهادهای حمایتی برای سوء استفاده انتخاباتی از نیازمندی اقشار ضعیف ، موجب شرمندگی نیست ؟ کسانی که می خواهند چهره فعلی ایران را ترسیم کنند در برابر مرگ مظلومانه ۱۶ دانشجوی ایرانی در ساختمان مخروبه سعادت آباد ، چه وظیفه ای دارند؟ این جوانان ، به اذعان دادستان وقت تهران ، برای تامین هزینه تحصیل خود ، در آن ساختمان نیمه کاره ، کار می کردند وبه خاطر ناتوانی در تأمین هزینه خوابگاه ، در همان جا می خوابیدنددر حالی که در همان روزها دولت شهرت طلب احمدی تژاد ، هزینه سفردانشجویان کشور ناشناخته « جزایر سلیمان» به کشور کمونیستی کوبا را از جیب ملت ایران پرداخت می کرد.

حضرت آیت اله !

باور کنید ما هم می خواهیم چهره امروز ایران را معرفی کنیم اما از نسل های آینده ، خجالت می کشیم که به آنها بگوییم اعضای مجلس خــــــبرگان به جای انجام وظایف نظارتی خـــــــود در مورد رهـــــــبری، سالی یکبار دور هم جمع می شوند وبا بی اعتنایی به مشکلات روزافزون مردم در عرصه های اقتصادی ، سیـــــــــــاسی ، فرهنگی و حیثیتی ، اعلام می کنند که « صلاحیت های رهبری ، روز به روز افزایش یافته است»‌! ما خجالت می کشیم چهره امروز که بر ایران تحمیل شده است را ترسیم کنیم اما شما می توانید از منسوبان و منتصبان خود بخواهید با ادعاهایی همچون « وجود آزادی مطلق در ایران » و « تکذیب زندانی شدن افراد به خاطر مخالفت با دولت » چهره دلخواه شما را برای خودشان ونه برای مخاطبان ، ترسیم نمایند.

۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

«راز دُرشت گویی»




براساس قانون اساسی ، رهبری جمهوری اسلامی برای ادامه فعالیت خود باید ازحمایت وتأیید مستمر اعضای مجلس خبرگان برخوردار باشد اما آنچه اکنون وجود دارد آنست که نه تنها کاندیداتوری یک عضوبرای حضور مجدد در مجلس خبرگان ، جز با تایید صلاحیت آن عضو از سوی رهبری وعوامل او در شورای نگهبان امکان پذیر نیست بلکه اگر کرامت « آقا » نباشد عده ای برای خلع عضو فعلی مجلس نیز امضاء جمع می کنند که نمونه آن ، پس از انتقادات نجیبانه آیت اله دستغیب از وضعیت کشور ، مشاهده شد.لذا نه لازم است کسی این مجلس را جدی بگیرد و نه ضرورتی وجوددارد سخنان اخیر آیت اله خامنه ای در جمع اعضای مجلس خبرگان را ـ که یقینا بسیاری از اعضای حاضر در جلسه نیز به دلیل عوارض کهولت سن ، آن را نشنیدند ـ چندان جدی گرفت. پس چرا عده ای از منتسبان به رهبر جمهوری اسلامی، تلاش می کنند اظهارات اخیر او در جمع اعضای مجلس خبرگان ودرشت گویی های او نسبت به سران جنبش سبز را « بسیار مهم » جلوه دهند؟پاسخ این پرسش را باید در « روابط تغییر یافته » رهبری با احمدی نژاد یافت. کسانی که موضع گیری های آیت اله خامنه ای را تعقیب می کنند می دانند که در چند ماه اخیر ، نه تنها دیگر از حمایت های قاطع و اظهار شیفتگی به احمدی نژاد خبری نیست بلکه گاه تعریض هایی نسبت به رئیس منتصب دولت دهم در سخنان رهبری مشاهده می شود . آیت اله خامنه ای در ماههای اول پس از کودتای ۲۲ خرداد ، هرگاه از «حماسه دست ساز ۴۰ میلییونی » سخن می گفت رأی ۲۵ میلیونی اهدایی به منتخب « حماسه - کودتا » را نیز به رخ مخالفان می کشید تا نشان دهد رقبــــــای احمـــــــدی نژاد را « هیچ » می شمارد . اما در اولین چرخش آشکار ، در جمع عده ای از طلاب و روحانیون اظهارداشت : « هیچکس نمی تواند بگوید این کسی که انتخاب شده ، صد درصد حُسن محض است و آن طرفی که انتخاب نشده ، صد در صد قُبح محض است . نه ! همه حُسنی دارند ، قبحی دارند این طرف هم حُسنی دارد وقبحی دارد ، آن طرف هم حُسنی دارد قبحی دارد » {۲۲ آدر ۸۸ }

این نخستین گــــــام برای تبدیل شأن احمـــــــــدی نژاد از « حماسه ساز » به محصول دست ساز «‌کودتا » بود. بعداز آشکار شدن اراده رهبری برای حذف تدریجی نام احمدی نژاد از حمـــــــاسه ۲۲ خرداد ودستاوردهای آن، بازوهای رسانه ای رهبــــــــری به میدان آمدند تا « دریافت پیام » را علنی نمایند. ازجمله روزنامه کیهان در سرمقاله خود بر این نکته تآکید کرد که « در راهپیمایی ۹ دی ماه ، حتی یک عکس از احمدی نژاد در دست راهپیمایان نبوده است .» پس از آن هم ، تمـــــــــامی تلاشها صورت می گرفت تا ثابت شود « هـــــــر کس از هر موهبتی در کشور برخوردار می شود باید خودرا مدیون « آقا » بداند. این موهبت ، یک روز در قالب دستور رهبــــــــــــری به مجلس برای مدارا با احـــــــــــمدی نژاد متجلی می شد و یک روز هم ـ بنابر ادعای سید احمد خاتمی ـ به صورت کرامت «آقا » در موافقت با تدفین پیکر مرحوم آیت اله منتظری در حرم حضرت معصومه سلام اله علیها! این محوریت عالم وجود را بسیاری از اصولگرایان درک کردند ودر اذعان به آن با یکدیگر مسابقه گذاشتند اما احمدی نژاد که تداوم حاکمیت اصولگرایان را مدیون وقـــــاحت خود می دانست به کمتر از « شراکت با آقا » رضایت نمی داد. او آن قدر در این احساس ، جدی بود که مخالفت رهبری با ارسال اورانیوم ۳/۵ در صد به خارج از کشور را به سخره گرفت . حتی پس از افشای این مخالفت توسط رسانه های نزدیک به رهبری ، احمدی نژاد باز هم ایده ارسال اورانیوم به خارج از کشور را مطرح کرد تا نشان دهد خود راشریک آیت اله خامنه ای می داند و نه تابع او. تداومِ خودبزرگ بینی احمدی نژاد ، چاره ای برای آیت اله خامنه ای باقی نگذاشت جز آن که در روابط خود با رئیس دولت ، تغییر دیگری نیز ایجاد نماید. درتغییر جدید ، «عــــدم حمایت علنی » باید جای خود را به « آمادگی برای حـــذف تدریجی احمدی نژاد» می داد. اما وجود « افراطیون بی ترمز » که در ماه های منتهی به انتخابات ودر ماه های اولیه پس از آن ، حول محور احمدی نژاد جمع شده بودند کار را یرای رهبری سخت می کرد . به خصوص آن که احمدی نژاد با جذب افرادی همچون سعید مرتضوی، به افراطیون نشان داده بود تنها پناهگاه آنها پس از طرد ازسوی بخش های مختلف حکومت ، دفتر رئیس دولت است . این وضعیت ، رهبری را ناچار ساخت تا با کنار گذاشتن ادبیات ظاهرا متعادلِ ماه های گذشته ، در رأس افراطیون بایستد و به همگان نشان دهد که در جنگ های پس از انتخابات ، او شخصا رهبری عملیات حذف وطرد مخالفان رابه عهده داشته ودارد و حتــــــی اگر بتواند ، در آینــــــــده به مخالفان اجازه حضور در فعالیت های سیــــــــاسی را نخواهد داد. تأکـــــــید آیت اله خامنه ای بر « عدم صلاحیت سران مخالفان » برای « مسئولیت پذیری در نظام » در حالی بیان می شود که اولا به یقین می توان گقت که در صورت عدم ایجاد تغییر عمده در کشور ـ به ویژه در مکانیزم های انتخاباتی ـ هیچیک از اصلاح طلبان . حاضر نخواهند بود هیزم تنور کودتای مجدد باشند . ثانیا حتی به فرض کاندیداتوری وتأیید صلاحیت سران جنبش سبز ، اکثریت مردم که در خرداد ۸۸ ، فریب «‌دموکرات نمایی‌» سران کودتا را خوردند دیگر حاضر نخواهند شد به سیاهی لشگری برای «‌شوی ۴۰ میلیونی » تبدیل شوند. ضمن آنکه سیر تحولات ماههای اخیر ، سرنوشت آینده « نظام ولایی » ـ و نه نظام جمهوری اسلامی با قرائت اولیه آن ـ را با ابهام شدید مواجه ساخته به طوری که حتی افرادی مانند اسفندیار مشایی ، نسبت به موقعیت آیت اله خامنه ای در چهار سال آینده ، ابراز تردید می کنند. پس با قاطعیت می توان گفت اظهارات اخیر رهبری در جمع اعضای منصوب مجلس خبرگان ، نه تهدیدی برای امروز سران جنبش سبز است ونه « نقشه راه » برای انتخابات آینده. این اظهارات ، تنها اخطار نهایی به احمدی نژاد است که بداند اگر تا کنون از حمایت چهره های معتدل اصولگرا در کشور محروم بود از این به بعد حتی نمی تواند افراطیون آن جناح را در اردوگاه خود داشته باشد زیرا رهبری شخصا پرچــــــــمداری افراطیون را به عهده گرفته است. احمدی نژاد از این به بعد باید منتظر « یقه درانی » خطبایی همچون احمد جنتی برای معیشت مردم باشد وخود را برای هشدارها وانذارهای کیهان نشینان وکیهان مسلکانی آماده کند که همه روزه از سیاست خارجی دولت انتقاد خواهنــــــــد کرد و «فساد مالی معاون اول» را به رخ احمدی نژاد می کشند. احمدی نژاد که در ماههای اولیه پس از انتخابات ، در حال طراحی برای « رئیس جمهور سازی » در دوره یازدهم بود هم اکنون باید مراقب باشد دوره دهم را « چهارساله » نگه دارد و از مجلس لاریجانی به اشاره ای « حکم عدم کفایت » دریافت نکند.

آیت اله خامنه ای پس از آن که به خیال خود « خطر بازگشت اصلاح طلبان به حکومت » را پشت سر گذاشت و با رفتار جسورانه احمدی نژاد در موضوع مشایی و انتخاب وزیران مواجه شد تصمیم گرفت با قرارگرفتن در در رأس « عناصر معتدل کشور » ، آینده را به نحوی که خود می خواست تدبیر نماید اما پس از مدتی ، متوجه شد که حتی سرشناسان جناح اصولگرا این « متعادل نمایی » را باور نمی کنند.لذا به ناچار بار دیگر به طرف افراطیون رفت تا چند صباحی با تکیه بر داغ ودرفش آنها ، موقعیت خویش را تثبیت کند. اظهارات ظاهرا تهدید آمیز اخیر، گام اول در موقعیت جدید آیت اله خامنه ای است ؛ اگرچه زمان انتخاب شده برای برداشتن این گام اول را نمی توان با تلاش حاکمیت ایران برای انحراف اذهان ازفیلم مربوط به خشونت در کوی دانشگاه - که توجه همه جهان را به خود جلب کرد ـ بی ارتباط دانست. پس باید به هوشمندی سران جبهه اصلاحات ، آفرین گفت که با شناسایی انگیزه وهدف از اظهارات اخیر، راه خود را رفتند ویکی از آنها در گفتگو با روزنامه ایتالیایی ودیگری در مصاحبه با سایت « کلمه» بر مواضع خود پافشاری کردند.

اکنون « جناح رهبری » با یک آزمون مهم ـ ودر عین حال ساده ـ مواجه است . آنها اگر همچنان به حمایت ۵۰میلیونی از خود مطمئن هستند و روزهای ۹ دی و۲۲ بهمن ۸۸ را روزهای به یاد ماندنی در تاریخ می دانند بایستی با درخواست های مکرر کروبی و موسوی برای صدور مجوز راهپیمایی ، موافقت کنند. در غیر این صورت ، مشخص خواهد شد تظــــــاهر به « اعتماد به نفس » و تهدید هــــــای اخیر ، همگی «‌تو خالی » است و تنــــها ارسال پیام تریبونی برای احمدی نژاد است که آماده واگذاری کامل « پرچـــــم رهبری افراط گرایی »‌ به رهبر جمهوری اسلامی باشد.