در سال های پس از انقلاب ، همواره تلاش می شد تا کسب مال و ثروت ، امری ناپسند یا حد اقل غیر مقدس جلوه کند. این وضعیت تا جایی پیش رفت که هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه های نمازجمعه به تمسخر کسانی پرداخت که روایت « الفقر فخری - تنگدستی مایه مباهات من است » را به پیامبر اسلام (ص ) نسبت می دادند. در عین حال تظاهر به زهد ودوری ظاهری از « مال اندوزی » هیچگاه از پیشانی تبلیغات رسمی مقامات جمهوری اسلامی حذف نشد. اما آنچه در صحنه واقعی جامعه مشاهده می گردید ثروت اندوزی وابستگان به حکومت بود که هیچ محدودیتی هم نداشت . بسیاری از مقامات فعلی جمهوری اسلامی ، تا سی وچند سال قبل هیچگاه گذارشان به تهران نیفتاده بود و امروز کمتر کسی از آنها را می توان یافت که در خوش آب و هوا ترین نقاط شمال شهر ، کاخ گونه ای نداشته باشد. فرزندان بسیاری از آنها در گران قیمت ترین نقاط در پیشرفته ترین کشورهای دنیا زندگی می کنند و مرکب اغلب آقا زاده ها هیچ شباهتی به اتوبوس های شرکت واحد ندارد که تنها مرکب پدرانشان در سالهای پیش از انقلاب بود. همه اینها در حالی اتفاق افتاده که توصیه ظاهری و کلام همیشگی واعظان حکومتی ، توصیه به ساده زیستی بوده است .اما دستور جدید و علنی« واعظ السلطان بی حیا » شیخ علیرضا پناهیان آنست که « مؤمنین به عرصه های اقتصادی وارد شوند تا ثروت به خدمت دین گرفته شود». ـ اینجا ـ البته نیاز به توضیح نیست که « مؤمنینِ » مورد نظر کیانند که قراراست «افسار ظاهری » را پاره کنند و بر ثروت های کشور تسلط علنی بیابند. خدایا خودت رحم کن ! آن روز که قرار بود حاکمان و امربرانشان « زهد پیشه » باشند دزدی های سه هزار میلیاردی می کردند و رهبر وقیحشان در برابر افشای ناشیانه موضوع ، فرمان « کش ندهید » صادر می کرد . امروز که این واعظ دربار خامنه ای ، فرمان یورش به ثروت های عمومی را صادر می کند لابد باید منتظر قحطی سراسری برای عوام الناسی باشیم که در جرگه « مؤمنان آقا پسند » قرار ندارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر