۱۳۹۳ اسفند ۲۴, یکشنبه

آسودگی خامنه ای از توافق با امریکایی ها


 زمان اولیه اعلام شده برای توافق ایران با گروه موسوم به" پنج به علاوه یک "در حالی فرا می رسد که نشانه های گوناگون حاکی از آسوده خیالی  رهبر جمهوری اسلامی از دستیابی به توافق با قدرت های جهانی و در رأس آنها امریکاست. تجربه بیست و شش سال رهبری خامنه ای نشان می دهد او هرگاه نسبت به کاهش فشارهای خارجی ، مطمئن شده بر فشارها در داخل کشور افزوده است. همانطور که مداراهای موقت او در داخل همواره در دوره هایی صورت گرفته که او به تنهایی قدرت ایستادن در برابر فشارهای خارجی را نداشته است. کمتر از سه سال بعد از آغاز رهبری خامنه ای ، مقدمات انتخابات مجلس چهارم در حال فراهم شدن بود که با هدایت مشترک خامنه ای - رفسنجانی ، فشارها بر نیروهای منتقد که به اصل نظام اعتقاد داشتند افزایش یافت . در آن زمان ، هاشمی رفسنجانی توانسته بود روابط سرد ایران با بسیاری از کشورهای منطقه را بهبود بخشد و رفتار  قدرت های بزرگ جهانی  با دولت رفسنجانی هم  آمیخته ای از امید و احتیاط بود. در چنان شرایطی، دوگانه رفسنجانی - خامنه ای بدون نگرانی خاص از فشارهای خارجی ، صدها نفر از معتقدان به نظام که منتقد به وضع موجود بودند را از شرکت در انتخابات محروم کردند که چهل و یک نفر از آنها  در همان زمان،  نماینده مجلس بودند. پیش از آن نیز با فشار وزارت اطلاعات دولت رفسنجانی ، تعدادی از نمایندگان سرشناس مجلس تحت فشارهای زیاد قرار داشتند .از جمله رؤسای کمیسیون  های دفاع  و اقتصادی مجلس هنگام حضور در فرودگاه برای انجام سفر مأموریتی ، از حکم ممنوع الخروج بودن خویش  آگاهی یافتند! بلافاصله پس از پایان دوره فعالیت مجلس سوم هم ابراهیم اصغر زاده و علی صالح آبادی که  از پیشاهنگان انتقاد از دولت رفسنجانی   بودند دستگیر و تحت فشارهای زیاد قرار گرفتند .چهار سال بعد از آن  ودر آستانه برگزاری انتخابات مجلس پنجم  اما ، تشکیل پرونده  برای جمهوری اسلامی در مجامع  گوناگون  بین المللی منجر به فراخوانی سفرای اروپایی از ایران و اعمال برخی محدودیت های بانکی برای جمهوری اسلامی گردید. در آن زمان بر خلاف انتخابات مجلس  چهارم ، بسیاری از رد صلاحیت شدگان ازجمله بهزاد نبوی و تعدادی از نیروهای سرشناس ملی - مذهبی ، جواز ورود به انتخابات مجلس را دریافت کردند در حالی که بسیاری از آنها به مدت دوازده سال از حضور در رقابت های انتخاباتی ، محروم بودند. همچنین  نشانه هایی از فضای باز سیاسی - اجتماعی آشکار شد. ادامه آن وضعیت انتخابات دوم خرداد هفتاد و شش و گزینش کسی را به دنبال داشت که تنها پنج سال قبل از آن به خاطر اختلاف نظر با خامنه ای ، مجبور به ترک وزارت ارشاد شده بود.  در واقع در آن زمان خامنه ای یقین داشت که به تنهایی یا با اتکا به محافظه کاران همراه خویش ، قدرت ایستادگی در برابر فشارهای روزافزون جهانی را ندارد.

با روی کار آمدن خاتمی ، روابط سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی با جهان به سرعت بهبود یافت . کشورهای مؤثر منطقه همچون عربستان سعودی هم ازحضور خاتمی در رأس دولت ایران استقبال کردند. بهبود روابط با جمهوری اسلامی در آن دوره تا جایی پیش رفت که مادلین آلبرایت وزیر خارجه امریکا تلویحاً به خاطر رفتارهای پیشین دولت متبوع خود با ایران پوزش خواست.  رسیدن به چنان شرایطی ، خامنه ای را از فشارهای خرد کننده خارجی ، آسوده خیال کرد. این آسودگی به او شهامت داد تا فشارها در داخل را افزایش دهد. رهبر جمهوری اسلامی  که به دلیل نیاز اولیه به همراهی خاتمی و برخی نیروهای منتقد داخلی ، حتی  به افشای نقش حکومت در قتل های سیاسی دهه هفتاد تن داده بود به تدریج تغییر رفتارداد که اوج این تغییر، در  دستور مستقیم او برای توقیف فله ای مطبوعات و دستگیری  گسترده منتقدان متجلی گردید. اما این همه ماجرا نبود . بسیاری از افراد افراطی و خشونت گرا که  حدود سه سال از تریبون های عمومی حذف شده بودند بار دیگر تریبون دار شدند و کسانی همچون محمد رضا نقدی با عنوان رسمی وارد کارزار با دولتی شدند که تن دادن خامنه ای به آن از سر اجبار وبرای کاهش فشارهای خارجی و ناتوانی های داخلی بود. پس از آن نیز تا مدت ها بحران های متعدد بین المللی ، این فرصت را در اختیار خامنه ای قرار داد تا نگران اجماع جهانی علیه حکومت خویش نباشد.در داخل نیز حضور یک فرد عوام فریب در رأس دولت و افزایش در آمدهای نفتی ، تا حدود زیادی نگرانی خامنه ای را از مواجهه با بحران های داخلی  برطرف کرده بود. اما از ابتدای دهه نود بار دیگر شرایط  تغییر کرد. از یک سو رئیس دولتی که اهداف عوام فریبانه خامنه ای را محقق می ساخت به فکر افزایش سهم خود از قدرت افتاد و ازسوی دیگر، قدرت های بزرگ غربی باردیگر برای اعمال فشارهای سیاسی و اقتصادی به ایران  به یکدیگر نزدیک شدند. اوج این فشارها  در محرومیت جمهوری اسلامی از دسترسی به دلارهای نفتی آشکار گردید. مجموعه شرایط داخلی  و خارجی ، بار دیگر خامنه ای را به مدارای ظاهری در داخل متقاعد ساخت  که انتخابات ریاست جمهوری سال نود و دو و فضای نسبتاً باز تبلیغاتی قبل از آن را به دنبال داشت. مطبوعات که بنا بر دستور العمل سال هشتاد و هشت محمد علی رامین ، از تصویر خاتمی استفاده نمی کردند اجازه یافتند این محدودیت را نادیده بگیرند و کارناوال های خیابانی با هیبتی که چهار سال از آن خبری نبود به راه افتاد. البته بعد ها آشکار شد که ازماهها قبل از آن ، نمایندگان خامنه ای به صورت محرمانه ملاقات هایی با مقامات غربی  و در رأس آنها آمریکایی ها داشته و توافقاتی انجام داده بودند. همین توافقات به خامنه ای جسارت داد تا تنها به آنچه غربی ها از او می خواهند قناعت کند : "روی کار آمدن دولتی که پرونده هسته ای به سرانجام مطلوب برساند. " لذا این بار مهربانی خامنه ای در داخل بسیار محدود تر از تمکین  های پیشین او در برابر فشارهای خارجی بود تا جایی که حتی هاشمی رفسنجانی امکان رقابت در انتخابات ریاست جمهوری را نیافت.
 
اکنون با گذشت کمتر از دوسال از روی کار آمدن روحانی ، بار دیگر گروههای فشار که میزان الحراره واقعی تصمیمات  و آرزوهای خامنه ای هستند به صحنه بازگشته اند . رفتار رسمی حکومت هم روز به روز سخت گیرانه تر می شود. همچنین برخلاف سالهای هفتاد و چهار تا هفتاد وشش ،  نه تنها هیچ نشانه ای از یارگیری خامنه ای از منتقدان درون نظام مشاهده نمی شود بلکه محدودیت های بی سابقه و ظاهراً خود کشی گونه نظام در حال افزایش است. اعلام رسمی ممنوع التصویر بودن خاتمی  و فشار مستقیم خامنه ای برخبرگان برای "حذف همراه با هجو" هاشمی رفسنجانی در کنار حمایت منصوبان خامنه ای ازاوباشگری علیه منتقدانی همچون علی مطهری نشان می دهد خامنه ای  فعلاً دغدغه ای نسبت به فشارهای خارجی ندارد. او که ظاهراً برای توافق با امریکایی ها تصمیم قطعی گرفته ، برای فریب مردم از قابل اعتماد نبودن امریکایی ها سخن می گوید اما از سوی دیگر در حضور خبرگان بی خاصیت اظهار می دارد :" مقامات جمهوری اسلامی کار خود را بلدند و می دانند اگر هم به توافقی برسیم چگونه عمل کنیم که دولت امریکا بعدها نتواند زیر آن بزند."  به باور من این سخن خامنه ای ، تلاش برای اقناع برخی ساده لوحان است که در ماههای اخیر سخنان یاران خامنه ای در خصوص مخالفت رهبر  با مذاکرات ایران و امریکا را باور کرده اند. گمان می کنم پس از این باید منتظر فشارهای بیشتر در داخل باشیم . انتشار  حکم سنگین برای مهدی هاشمی  و صدور دستور محاکمه کروبی و موسوی،  فوری ترین نشانه ها از آسودگی خامنه ای از حذف فشار خارجی برای افزایش فشار داخلی خواهد بود. 

۲ نظر:

  1. استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی
    که تبدیل شد به بحران و تحریم و جنگ
    این ۳ مشخصه نظام اسلامی که از بدو تاسیس در ذات او عجین شده است و موج بحران سازی در جهت تحریم شدن بدون وقفه از جانب نظام به شکلی‌ سازمان یافته ادامه پیدا کرده است.
    در تاریخ نظام به جز دوران احمدی نژاد که حکومت و دولت یکی‌ بودند همواره مبارزه‌ای پنهان بین دولت و حکومت جریان جریان داشته است و هر دو در جهت خنثی ساختن عملکرد یکدیگر تلاش میکردند و در راس مبارزه با دولت و تلاش برای تخریب روابط و تشویق غرب به عمل تحریم‌های بیشتر نام سید علی‌ خامنه‌ای و سپاه میدرخشیده است.
    تا به حال تحلیل‌ها بر این مبنا بوده است که نظام به شکل غریزی عمل می‌کند و این رفتار در ذات او نهادینه شده است ،اما آیا عاقلانه است که نظام پی‌ در پی‌ خود را در تنگا و مخمصه‌های قرار دهد و بار‌ها کشور را در گیر جنگ‌های خارجی‌ و یا نظام و کشور و حکومت را تا آستانه‌ سقوط پیش برد؟
    آیا متزلزل ساختن نظام باعث تداوم عمر حکومت میشود ؟ اگر نظام مشکلات را رفع سازد بیشتر شانس بقا دارد یا اینکه مرتب خود را در گیر مشکلات مرگباری نماید که هر آن احتمال شورش‌های درونی یا حملات نظامی خارجی‌ برود؟
    آیا بدون وقفه دیگران را تهدید کردن و خود در معرض تهدید قرار گرفتن به کار نظام و محبوبیت و بقای او میاید یا نابودی نظام؟ آیا این سر شاخه نشستن و بن بریدن نیست؟
    با هر تحلیلی این خود زنی‌‌های نظام هرگز به سود او نبوده و نظام در آرامش و امنیت هم شانس ماندگاری بیشتری دارد هم امکانات بیشتری برای دزدی و اختلاس و سلطه حتی دیکتاری نظام در سایه امنیت و آرامش و صلح توجیه بیشتری خواهد یافت تا اینکه به عنوان محور شرارت در اذهان مردم حکّ شوند.
    پس کدام دستان پنهانی‌ هستند که نظام را در این مسیر رویارویی با دنیا کشنده و خود را بی‌ اعتبار و متزلزل می‌کنن و چه سودی میبرند؟
    آیا اتفاقی‌ است که تنها کشور دوست ایران که هیچ مشکلی‌ با نظام ندارد فقط روسیه است و نظام اسلامی به شکل سیستماتیک با همه کشور‌ها درگیر است ؟ البته قبلا چین هم بود اما چین سال هاست که از نظام اسلامی فاصله گرفته است و اکنون تنها بازیگر پشت صحنه سیاست ایران روسیه است.
    آیا اتفاقی‌ هست که نظام اسلامی از لحاظ دورزدن تحریم‌ها ، تجهیزات نظامی و هسته‌ای فقط به روسیه وابسته است؟
    آیا روسیه کارگردان پشت صحنه همه بحران‌ها و اعمال تحریم‌ها به منظور ایزوله کردن ایران و وابسته کردن نظام به خود و غارت ایران است؟ چه میزان از ۸۰۰ میلیارد دلار‌های گمشده اکنون در خزانه روسیه است؟
    ریشه همه وابستگی‌های نظام اسلامی به روسیه را باید در ریشه انقلاب ۵۷ یا کودتای شوروی سابق در ایران جستجو کرد.
    در کتاب "آن روز‌ها " از هوشنگ نهاوندی می‌خوانیم که شوروی اندکی قبل از وقوع انقلاب از فریده دیبا که دارای هیچ مقامی نبوده است دعوت رسمی‌ به عمل میاورد و در هیبت یک رئس حکومت از او استقبال و پزیریی می‌کند و در سر میز شام فریده قطبی سخنرانی‌ کوتاهی می‌کند بدون اینکه نامی‌ از پادشاه ایران برده باشد.گویا شوروی با توجه به بیمار ساختن پادشاه سقوط نظام شاهنشاهی و روی کار آمدن عوامل خود را قطعی میداند.
    اندکی‌ قبل از آن کودتای خانگی افغانستان داوود خان رویداده است و همه شواهد حاکی از آن هست که توده‌‌ای با نفوذ به مرکز حساس در فکر کودتای شبیه به همان کودتا در ایران هستند ، در راس این کودتا فرح دیبا ، رضا قطبی و ۳ خانواده در کّل نقش دارند ، قطبی‌ها ، انصاری‌ها ( که هنوز نوستالژی شوروی را دارند و نام " آراز " که نام تاواریشی " ارس" است را برای شرکت قلّابی و فیک خود در آمریکا انتخاب کرده اند) ، و دیبا‌ها .
    پس از آنکه انقلاب شوروی با تصمیمات پادشاه از مسیر اصلی‌ خود منحرف و نقشه فرح دیبا برای ماندن در ایران پس از ترک شاه بر آب شد ،اندکی‌ اختلالات پیش آمد اما با نفوذ عوامل شوروی سابق در انقلاب با تسخیر سفارت و گروگان گیری اولین سنگ بنایی تحریم‌ها و در گیری با دنیا آغاز شد ،آن هم با آمریکایی‌ که نقش مهمی‌ در به قدرت رسیدن خمینی داشت.
    همین اولین روریارویی نظام اسلامی با غرب که بعد‌ها جزئی از هویت او شد او را به دامن شوروی سابق و روسیه کنونی‌ سوق داد و این اولین طرح کرملین برای جدا سازی ایران از بقیه کشور‌ها و سلطه کامل بر سرنوشت ایران بود.
    ........

    پاسخحذف
  2. ......

    یعنی‌ که نظام اسلامی از بدو تاسیس از کرملین و توسط سفارت روسیه در ایران کنترل و در جهت منافع روسیه هدایت میشود .
    ابزار سلطه‌ای روسیه در ایران حکومت و شخص سید علی‌ آموخته سابق پاتریس لومومبای مسکو و مامور شوروی سابق در ایران و دستگاه عریض و طویل اوست که به طور بی‌ وقفه با دولت که وابستگی کمتری به روسیه دارند درگیر است و تصمیمات دولت را وتو می‌کند.در کنار آن محافظه کاران ، دلواپسان و ... که هر بار اسمی جدید برای خود پیدا میکنند نیز از عوامل زیر نفوذ کرملین هستند.
    با طرح‌های کرملین فقط در چند ماه اخیر ۳ کشور به جمع دشمنان ایران اضافه شده اند و کار به تقابل مستقیم کشیده است.
    این راز پنهان همه حکومت‌های دست نشانده و وابسته است ، از کوبا تا کره شمالی و نظام اسلامی ، این حکومت‌ها خود مایل به ایجاد چنین وضع و عمل تحریم و تقابل با دنیا نیستند ،اما از جانب شوروی سابق و روسیه امروزی به این کار وادار می‌شوند تا زمینه سلطه متعلق روسیه در آن کشور‌ها برقرار شود.
    اکنون ایران گاو نود من شیر دٔه روسیه است که تا خرخره از هر لحاظ به روسیه وابسته است حتی اگر قرار باشد تحریمی لغو یا تعلیق شود این روسیه هست که نفع آنرا خواهد برد و مواد ارنیونی و غنی شده و پس مانده به روسیه ارسال خواهند شد و روسیه همیشه یک سر سیاست خارجی‌ ایران است.
    میبینیم که هر ۳ کشور کوبا ، کره شمالی و نظام اسلامی به شکلی‌ دنیا را با موشک یا بمب اتم تهدید میکنند ، ( کوبا با استقرار موشک‌های بالستیکی در خاک خود زمانی‌ دنیا را به آستانه‌ جنگ جهانی‌ سوم کشاند) اما در حقیقت این روسیه است که دنیا را تهدید و باج خواهی‌ می‌کند.
    ایران و کوره شمالی‌ کارت‌های بازی دست کرملین در دنیای سیاست هستند که تهدیدات خود را پیش ببرد تا مقابله با بلندپروازی‌های مسکو منجر دنیا را نه به شکل مستقیم به هزینه خود بلکه توسط کره شلمی و نظام اسلامی و به هزینه ملت‌های کره و ایران تهدید کند.
    حال در عمل میبینیم که روسیه تا به حال حتی نیروگاه اتمی‌ بوشهر را راه‌اندازی نکرده اما در جا جای ایران تاسیسات اتمی‌ بی‌ مصرف به پا کرده است ، چرا که طبق یک قرارداد ننگین هر کجا تاسیسات اتمی‌ است آنجا خاک روسیه به شمار میاید و در آن مناطق در ظاهر برای دفاع از تاسیسات هسته‌ای اما در باطن به منظور اشغال کشور سربازان ارتش سرخ مستقر هستند ،و بدین شکل روسیه قادر خواهد بود به شکلی‌ کاملا مطابق با قوانین بین‌المللی و عرفی ایران را اشغال نظامی نماید.
    هر چقدر این نظام‌های وابسته و دست نشانده ضعیفتر می‌شوند ، بیشتر ژست‌های استقلال و قدرت میدهند و بدینشکل عوام را تحت تاثیر قرار میدهند.
    اما بزرگترین کم کاری‌ها تا به حال از سوی روشنفکران و محققان و روزنامه نگاران صورت گرفته است که این به این همه فجایع پنهان تا به حال پرداخته نشده و از هر لحاظ تحت تاثیر و دنباله روی نظام اسلامی شده اند و همه رفتار‌های نظام را به شکل غیر واقعی‌ تعبیر و تفسیر کرده اند و به ایدئولژی و انقلابی گری ، اسلام و .. نسبت داده اند.
    حتی در دوران قاجار رشد سیاسی و بلوغ مردم و سطح فکر روشنفکران و سیاسیون بسیار بالاتر از حال بوده است.
    باید دست اندر کاران دست به یک سری روشنگری‌های گسترده زده و دست نظام و کرملین را در اهداف شومشان در حنا بگذارند چرا که روسیه به هیچ قیمتی هزرب صرفنظر کردن از ایران نخواهد بود و سرانجام ایران را به کام جنگی ویرانگر خواهد کشاند که همزمان به عنوان متحد نظام بتواند به بهانه دفاع ایران را اشغال نظامی کند.

    پاسخحذف