بیست سال پیش وقتی که آخرین بازمانده از نسل مراجع قبل از انقلاب - آیت اله اراکی - از دنیا رفت جلسه دستوری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تشکیل شد تا مراجع تقلید مورد حمایت آن جامعه را به مردم معرفی نماید. این اقدام که نخستین مورد از نوع خود در تاریخ حوزه های علمیه بود آنطور که مورد توقع حکومت بود پیش نرفت. خبرهایی که از داخل جلسه به بیرون درز کرد حاکی از عدم وجود رأی کافی برای تأیید مرجعیت سید علی خامنه ای بود. لذا مأموران آماده به خدمت رهبر به صورت خودجوش !!! در برابر دفترجامعه مدرسین تجمع و علیه اعضای بی بصیرت آن تشکل شعارهای تهدید آمیزدادند. این شعارها کار خود را کرد و نام سید علی خامنه ای در جایگاه سوم افراد صاحب صلاحیت برای احراز مرجعیت قرار گرفت. اما این نه پایان ماجرا بلکه آغاز یک پروژه برای حامیان سید علی خامنه ای بود. زیرا توصیه دستوری جامعه مدرسین تنها برروی کاغذ اعتبار یافت و اغلب کسانی که به دنبال شناسایی مرجع تقلید برای خود بودند به سوی آیت اله سیستانی جذب شدند . این مسأله از دو جهت بر خامنه ای و دکانداران ولایت ، سنگین آمد. آنها از یکسو نگران از دست رفتن جایگاه حوزه علمیه قم بودند که با زور پول وتبلیغات حکومتی تلاش می کردند آن را قبله همه حوزه های علمیه معرفی کنند. نگرانی مهم تر آنها اما شکست در تلاش های خود برای ادعای رهبری بلامنازع خامنه ای بر همه شیعیان جهان بود. آنها شاهد بودند که میزان مقلدان آیت اله سیستانی فاصله فراوان با سایر مراجع تفلید شیعه به خصوص مرجع سفارشی ، سید علی خامنه ای دارد .لذا وقتی رادیوی بی بی سی اظهار نظر رایج در محافل مذهبی دال بر پیشتاز بودن آیت اله سیستانی از سایر مراجع تقلید را منعکس نمود عوامل خامنه ای و تریبون های وابسته به او، عنان اختیار از کف دادند و اهانت به آقای سیستانی را آغاز نمودند. در این موضوع هم نخستین مأموریت به یکی از بدنام ترین سخنگویان رهبر یعنی احمد جنتی سپرده شد. او با وقاحتی مثال زدنی در تریبون نماز وحدت بخش جمعه !!!!! مرجعیت آیت اله سیستانی را ساخته و پرداخته انگلیسی ها دانست. در آن زمان تنها دلیل وحشت خامنه ای و مواجب بگیران او این بود که وجود آیت اله سیستانی می توانست ادعاها در خصوص نفوذ خامنه ای در تمامی جهان اسلام را زیر سؤال ببرد و برخی فریب کاری ها در داخل برای سرگرم سازی بعضی از متدینان ساده لوح را کم خاصیت نماید.
اکنون با گذشت بیست سال از آن روزها باردیگر ماشین دروغ پراکنی و اتهام افکنی رهبر و عوامل او فعال شده تا به زعم خویش ، چهره مرجع تقلید دیگری را درمیان مردم لکه دار نمایند. طرفه آنکه در تلاش های اخیر، بخشی از دولت روحانی با نهادهای وابسته به رهبری هم صدا شده و روحانی شجاع آیت اله سید صادق شیرازی را مرجع انگلیسی می نامند و گروههای سیاسی را از هرنوع نزدیک شدن به او برحذر می دارند..آنها که خود ننگ وابستگی به کثیف ترین و ضد مذهبی ترین قدرت های جهانی را بر پیشانی دارند با آگاهی از حساسیت ایرانیان نسبت به سوابق انگلیسی ها در کشومان ، اتهام " انگلیسی بودن " را به مخالفان و منتقدان خویش وارد می نمایند تا آنان را ازچشم مردم بیندازند. در جدیدترین مورد از اتهام افکنی ، روحانی شجاع ومتقی ، سید صادق شیرازی را مورد حملات ناجوانمردانه قرارداده اند . عوامل حکومتی و رسانه های نزدیک به رهبر، ظاهراً برخی دیدگاههای سنتی آقای شیرازی و رسانه های نزدیک به او در خصوص مراسم عزاداری محرم را بهانه قرار داده اند تا محدودیت های اعمال شده علیه او را موجه جلوه دهند. در حالی که هیچیک از این دیدگاهها - که انتقادات شدید به برخی از آنها وارد است - موضوع جدیدی نیست و همواره مورد حمایت آیت اله شیرازی بوده است. اما آنچه جدید می باشد مواضع شجاعانه سید صادق شیرازی و تلاش او برای شکستن " بت نوین جمهوری اسلامی " است. در واقع سران جمهوری اسلامی که در برابر مواضع و افشاگری های شجاعانه آیت اله شیرازی ، مستأصل شده اند بار دیگر "نام رمز وحشتِ" خود یعنی مرجع انگلیسی را تکرار می کنند. این بار عنوان " مرجع انگلیسی " را برای انتقامجویی از کسی به کار می گیرند که از یک سو به رانت های مهیا برای روحانیون حکومتی پشت پا زده است و ازسوی دیگر به خاطر ایستادن در برابر زیاده خواهی های رهبر ، انواع خطرات را به جان می خرد. رسانه های جمهوری اسلامی که هیچگاه در سالهای گذشته به مواضع سنتی بیت شیرازی اعتراضی نداشتند ناگاه به یاد " ضرورت وحدت فرق اسلامی " افتاده اند و رسانه های وابسته به شیرازی ها را عامل تفرقه افکنی می نامند. ادعای نگرانی جمهوری اسلامی از وحدت شکنی در حالی مطرح می شود که هنوز در بسیاری از شهرهای کشور ، انواع فشارها بر اقلیت های قومی و ایجاد محدودیت های وحدت شکن بر اهل سنت و فرق اسلامی ادامه دارد تا جایی که ملایم ترین علمای اهل سنت نیز به فریاد آمده اند.ادعای دیگری که اخیراً وزارت اطلاعات علیه آیت اله شیرازی مطرح کرده تلاش او برای ترسیم چهره خشن از اسلام است. این ادعا توسط کسانی مطرح می شود که خود را جانشین امام علی ( ع ) می نامند و داستان خشونت های آنها برای حفظ حکومت به هر قیمت در سراسر جهان و بر سر هر کوی برزن شنیده می شود. هنوز تصاویر شلاق زدن جوانان در خیابان ها ، حمله مأموران وحشی حکومتی به دختران و پسران تظاهر کننده و اعدام های جرثقیلی در خاطره ها باقی است و اجرای احکامی همچون در آوردن چشم متهم نیز به آنها اضافه شده تا حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از خشن ترین حکومت های مذهبی به جهانیان معرفی نماید . از همه اینها بالاتر حمایت لجستیک ، مالی و سیاسی از حکومت بشار اسد و تقویت نظام او ، حکومت ولایت فقیه را به مظهر حمایت از یکی از خون ریز ترین نظام های حکومتی تبدیل کرده است. در چنین شرایطی اظهار نگرانی از ترسیم چهره خشن ار اسلام توسط گروهی که هیچ نفوذ حکومتی و رسانه ای ندارند دم خروس ادعای جمهوری اسلامی را آشکار می سازد. باز هم می گویم ترویج برخی سنت ها و روش های عزاداری را نمی پسندم و حتی بعضی از آنها را مایه شرمندگی می دانم اما مگر برخی فقها و مجتهدان نزدیک به حکومت ، خرافی ترین سنت ها را ترویج نمی کنند؟ پس مشکل حکومت با سید صادق شیرازی ، نه حمایت او ازبرخی سنت های غیر قابل دفاع بلکه چیزی است که مدیر کل وزارت اطلاعات در جدید ترین اظهارات خود بیان داشته است: "رسانه های معاند تلاش می کنند با معرفی سید صادق شیرازی به عنوان تنها مرجع تقلید ، به خیال خام خود ولایت فقیه را از کارآیی بیندازند." پر واضح است هیچ رسانه خارجی یا هیچ نهاد حکومتی در ایران نمی تواند کسی را به عنوان " تنها مرجع تقلید " معرفی کند اما اظهارات مقام امنیتی جمهوری اسلامی نشان می دهد جنس نگرانی آنها از افرادی نظیر شیرازی چیست؟
ای کاش بیت آیت اله شیرازی و رسانه های نزدیک به او قدر این موقعیت را می دانستند و با تجدید نظر در برخی نگرش های مذهبی ، گروههای بیشتری از عناصر مذهبی در داخل کشور را در زیر پرچم این روحانی شجاع ، علیه ننگ ایران و اسلام یعنی ولی فقیه و ولایت فقیه بسیج می نمودند. سخن پایانی این یادداشت نیز با کسانی است که همچنان گمان می کنند نه تنها عناصر مذهبی در داخل ایران هیچ نقشی در مبارزه ندارند بلکه هر کس از ایشان با احترام یاد کند مستحق هرگونه ملامت و اهانت است. با صراحت می گویم مذهب هم نقش تخدیری و تخریبی دارد هم نقش سازنده. خرافات فراوانی در قالب مذهب بر فرهنگ ملی ما تحمیل و از این راه موانعی بر سر راه پیشرفت جامعه ایجاد شده است. اما در مقابل ، هنوز بسیاری از نیروهای مذهبی ، سرمایه هایی قابل اتکا برای مبارزه با استبداد مذهبی هستند و نادیده گرفتن آنها بزرگ ترین خدمت به خطرناک ترین استبداد یعنی استبداد دینی و نظام ولایت فقیه است. بسیاری از منتقدان مذهبی حکومت ، به دلیل تعلق خاطر به مذهب و نگرانی از آنچه سی وشش سال حکومت مذهبی بر سر مذهب و ایمان مردم آورده است از جدی ترین حامیان جدایی نهاد دین از حکومت هستند اما اگر احساس کنند معنای این جدایی، به خطر افتادن مذهب است ممکن است ازسر اجبار، جمهوری اسلامی را به مخالفان آن ترجیح دهند. در حالی که تکرار نام رمز وحشت خامنه ای توسط مزدوران او نشان می دهد رهبر و مزد بگیران او به شدت از مخالفان مذهبی خویش واهمه دارند و سرکوب آنها را از اولویت های خویش می دانند. پس اجازه ندهیم نحوه ابرازمخالفت های منطقی یا احساسی با مذهب ، موجب حذف گروه کثیری از منتقدان و مبارزان شده و کار را برای خامنه ای وعواملش آسان سازد.
ای کاش بیت آیت اله شیرازی و رسانه های نزدیک به او قدر این موقعیت را می دانستند و با تجدید نظر در برخی نگرش های مذهبی ، گروههای بیشتری از عناصر مذهبی در داخل کشور را در زیر پرچم این روحانی شجاع ، علیه ننگ ایران و اسلام یعنی ولی فقیه و ولایت فقیه بسیج می نمودند. سخن پایانی این یادداشت نیز با کسانی است که همچنان گمان می کنند نه تنها عناصر مذهبی در داخل ایران هیچ نقشی در مبارزه ندارند بلکه هر کس از ایشان با احترام یاد کند مستحق هرگونه ملامت و اهانت است. با صراحت می گویم مذهب هم نقش تخدیری و تخریبی دارد هم نقش سازنده. خرافات فراوانی در قالب مذهب بر فرهنگ ملی ما تحمیل و از این راه موانعی بر سر راه پیشرفت جامعه ایجاد شده است. اما در مقابل ، هنوز بسیاری از نیروهای مذهبی ، سرمایه هایی قابل اتکا برای مبارزه با استبداد مذهبی هستند و نادیده گرفتن آنها بزرگ ترین خدمت به خطرناک ترین استبداد یعنی استبداد دینی و نظام ولایت فقیه است. بسیاری از منتقدان مذهبی حکومت ، به دلیل تعلق خاطر به مذهب و نگرانی از آنچه سی وشش سال حکومت مذهبی بر سر مذهب و ایمان مردم آورده است از جدی ترین حامیان جدایی نهاد دین از حکومت هستند اما اگر احساس کنند معنای این جدایی، به خطر افتادن مذهب است ممکن است ازسر اجبار، جمهوری اسلامی را به مخالفان آن ترجیح دهند. در حالی که تکرار نام رمز وحشت خامنه ای توسط مزدوران او نشان می دهد رهبر و مزد بگیران او به شدت از مخالفان مذهبی خویش واهمه دارند و سرکوب آنها را از اولویت های خویش می دانند. پس اجازه ندهیم نحوه ابرازمخالفت های منطقی یا احساسی با مذهب ، موجب حذف گروه کثیری از منتقدان و مبارزان شده و کار را برای خامنه ای وعواملش آسان سازد.
آقای وادی نازنین! جای تاسف و تاثر بسیار است این یادداشت و تحلیل شما.آقای شیرازی خوشبختانه امکان مانور در سی سال ذشته نداشته اما بدون کمترین تردید اگر میداشت، روی دیگر سکه «داعش» رفتار امروزین آنها را باید از او مشاهده میکردیم. اتفاقا با نیمنگاهی به مبادی بحث شما، باید گفت: همه رفتار و نظرات حاکمیت جمهوری اسلامی اگر در نیت اشتباه باشد، دستکم در نتایج و مصاادیق اشتباه نبوده و نیست و از جمله این اقدامات اقدام به بایکوت یک شخصیت خشن مذهبی که به رغم شما هم پول کافی دارد (برخلاف یوسف صانعی که ندارد) هم پایگاه اجتماعی در بین معاودین عراقی.
پاسخحذفنکته بسیار قابل تاسف در این نوشته مقایسه زعیم فروتن و مصلح و روادار حوزههای علمیه جهان اسلام و کسی که مورد حمایت و احترام جهان تسنن است (سید علی سیستانی) با مرجعی که همه رسالت اسلام را مبارزه خشن و موهوم با اساطیر و مقدسات اهل تسنن میدند( آیتالله العظمی شیرازی)
در این فریقه برخلاف نظر حضرتعالی من همصدا و همداستان با نظام جمهوری اسلامی هستم.
تراشیدن مرجع خوب در برابر مرجع بد دور باطلی است که جامعه تلاش دارد از ان خارج شود. خوبی و بدیشان و اعلم و و غیر اعلمشان باشد برای خودشان. مردم راه دیگری در پیش گرفته اند. وارد این بازی شدن راهی به جایی نمی برد. البته معنایش این نیست که از بزرگانی چون مرحوم منتظری قدردانی نشود
پاسخحذفدرود بر شرفت که با این مقاله چهره واقعی یک دیکتاتور با لباس اسلام را افشا کردی
پاسخحذفمرگ بر خامنه ای سرکوب گر جنایت کار و مزدورانش
الناس علی دین ملوکهم
مردم ازرفتار وكردار رهبران ومسئولين تبعيت مي كنن