هم زادِ «بالا» نشینیِ خامنه ای بر « بالا»یِ دار
وقتی شرح حال یکی از اعدام شدگان روز شنبه را از زبان خود او خواندم بار دیگر بر خود لرزیدم نه فقط به خاطر ازدست رفتن یک جوان با هزاران آرزو بلکه به خاطر به خواب زدگی عمدی کسانی که با بزرگ نمایی یک دروغ به نام « احتمال حمله خارجی به ایران » همچنان مدارا با رژیم فساد ساز خامنه ای را توصیه می کنند و برای تقویت آن می کوشند. بر اساس اظهارات یکی از دو اعدام شده اخیر ، او برای تأمین هزینه معالجه مادر خویش دست به دزدی زده است . البته این جوان و مادر رنج دیده او، تنها کسانی نیستند که با مشکلات روزافزون مالی دست و پنجه نرم می کنند . امروزه بر خلاف معدود مزدوران ولی فقیه که به رانت های میلیاردی رسیده اند ، میلیونها ایرانی ، زندگی پر عذاب را سپری می نمایند اما حاضر نیستند دست به آزار سایر هموطنان خویش بزنند . لذا همه ما از یک سو موظفیم حق ضایع شده جوان اعدام شده را فریاد بزنیم و به اعمال مجازات بسیار سنگین و ناعادلانه علیه او اعتراض کنیم و از سوی دیگر باید به یاد داشته باشیم اگر به بهانه تأمین مالی خود و خانواده ، اوباش گری وحشیانه علیه سایر شهروندان به امری رایج تبدیل شود آنگاه شاهد توسعه روز باج گیری و سلب امنیت ایرانیان خواهیم بود . پس بهتر است ضمن محکوم کردن اعمال مجازات غیر انسانی علیه دو جوان ایرانی ، اقدامات آنها را نیز تفبیح کنیم و هم زمان به ریشه یابی «ترویج خشونت » در ایران عزیزمان نیز بپردازیم . بر همین اساس در این یادداشت کوتاه به نکته ای خاص می پردازم.
متهم ردیف اول پرونده که روز شنبه درعنفوان جوانی اعدام شد متولد سال ۱۳۶۸ بود ؛ همان سالی که سید علی خامنه ای با همدستی احمد خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی تاج ولایت فقیه بر سر نهاد. به عبارت دیگر این جوان ، تمام بیست و سه سال عمر خود را درفضایی تنفس کرده که خامنه ای و مزدوران فاسد او بر ایران عزیز ما تحمیل کرده اند . او هنوز به مدرسه نمی رفت که چماقداران خامنه ای «به دستور» ، حملات به جلسات سخنرانی دگر اندیشان را آغاز کردند و بی رحم ترین ایشان ، داریوش و پروانه فروهر را « کارد آجین » نمودند . این جوان در آستانه ده سالگی خویش ، صحنه های حمله اراذل و اوباش حکومتی به کوی دانشگاه را شاهد بود که به بهانه اهانت به تصویر ناپاک خامنه ای ، جوانان بی گناه مردم را از طبقه سوم به پایین پرتاب می کردند. بیست سالگی این جوان هم مصادف با اعتراضات انتخاباتی سال ۸۸ و حملات عقده گشایانه اراذل و اوباش رهبر به دختران و پسرانی بود که تنها جرم ایشان ، پرسش در خصوص سرنوشت رأی خویش بود . او در همین سن، اخبار مربوط به تجاوز « فداییان رهبر » به جوانان زندانی در کهریزک را شنید و اندکی بعد ، از ارتقای مقام فرماندهان آن تجاوزات ـ سعید مرتضوی و احمد رادان ـ مطلع شد. این جوان ، در چنین فضایی رشد کردو تربیت شد. البته ممکن است کسی بگوید در هر رژیم حکومتی، عده ای قانون گریز، امنیت مردم رامختل می کنند و نمی توان رفتار اینچنینی را به سیستم حکومتی و سران کشور نسبت داد. اما برخورد قوه قضائیه با حادثه اخیر ، ثابت می کند رفتار این دو جوان ، نه یک استثنا بلکه در حال تبدیل به جریان غالب در میان گروههایی از جوانان ایرانی است . لذا سران جمهوری اسلامی که در هیچ زمینه ای مایل به خردورزی وریشه یابی واقعی پدیده ها نیستند برای کنترل نسبی این روند ، راهی ندارند جز ارعاب سایر جوانان از طریق اجرای غیر انسانی ترین مجازات یعنی اعدام .
البته من معتقدم هنوز اکثریت قاطع جوانان ایرانی ، اگر در فضای مناسب قرار گیرند مانند هم سن و سالان خویش در سایر کشورها ،افتخار آفرینی های فراوان خواهند کرد اما دستور رئیس قوه قضائیه برای اعدام این دو جوان که قبل از تشکیل دادگاه صادر شد در واقع اعتراف به این واقعیت بود که تعداد قابل توجهی از جوانان تربیت شده در زمان حاکمیت خامنه ای ، اگر از مجازات اعدام نترسند به صورت بالقوه مجرمان خطرناکی هستند و بر روی هموطنان خویش ، تیغ می کشند. در حالی که سی ودو سال پیش که «همتای خامنه ای در عراق » به ایران حمله کرد جوانان سلحشوری در برابر دشمن ایستادند که همگی آنها در دوره رژیم گذشته تربیت شده بودند . همان جوانان ، در هنگامه جنگ، در حالی که خود تشنه بودند « قمقمه آب »خود را در اختیار اسرای عراقی می گذاشتند و جوانان گرسنه ایرانی که اوباشگری را از مزدوران خامنه ای آموخته اند روز روشن در خیابان بر روی هموطن خویش « قمه » می کشند.
یه باد بیاوریم یکی از دو جوانی که روز شنبه اعدام شد متولد همان سالی بود که خامنه ای به ناحق ، بالانشینی را آغاز کرد و ثمره بیست و سه سال حاکمیت او ، وجود مادرانی است که قدرت تأمین هزینه درمانی خویش را ندارند و پسرانی که رذالت را از مکتب « اوباش پرور رهبر » آموخته اند. این وضعیت ، هشدار برای کسانی است که به بهانه های واهی ، به تداوم حاکمیت فساد ساز خامنه ای کمک می کنند.
در زشتی کردار امثال این بزهکاران و همزمان قربانیان جامعه شکی نیست.ولی پرسش من از کسانی است که هلهله کنان از قوه قضائیه به خاطر اعدام کردن این آفتابه دزدها تشکر میکنند ولی جرات ندارند از همین قوه بپرسند چرا اسامی دزدان میلیاردی که احمدی نژاد به انها داده افشا نمیکند؟سرنوشت پرونده خیابان دکتر فاطمی و رحیمی به کجا رسید؟ چرا در مورد پرونده 3000 ملیاردی و نقش جهرمی در آن لاپوشانی میشود؟پرونده فساد مقامات دولتی در دیوان عدالت اداری به چه سرانجامی رسید؟ و هزاران سوال دیگر .
پاسخحذفآی مردمی که به تماشا رفته بودید آیا جرات دارید که از شیخ قاضی القضات سئوال کنید که چرا فقط آبتابه دزدان سریعا محاکمه و اعدام میشوند ؟ چرا زور گویان را محاکمه و اعدام نمیکنند ؟ چرا بزرگ دزدان را سریعا محاکمه و اعدام نمیکنند ؟ چرا در مورد لاپوشانی های مجریان دولتی سکوت کرده و از آنها بازخواست نمیشود و بعضا بعضی ها را فراری میدهند ؟ بخدا تمام شما ها که به تماشای اعدام دو جوان بدبخت محتاج رفته بودید روانی و عقده ای هستید و خوب میدانید که مسبب این بدبختیها فقط سید علی خامنه ای و خمینی و رفسنجانی و.......هستند .چرا در یک مملکتی که میگویند اسلامی است و روی نفت خوابیده و با آن ثروت عظیم بایستی چنین بیچارگانی پیدا شوند .خدا لعنتتان کند ای بی دینان و دین فروشان .جناب واحدی خداوند به شما هم عمر طولانی و باعزت مرحمت نماید که دست این اجانب وطن فروش و بی دین را رو میکنید
پاسخحذفدست گذاشتی رو یه موضوعی که خیلی وقته ذهنما درگیر کرده. ما که نه شاهی دیدیم، نه انقلابی و نه از جنگ چیز درست و درمونی در یاد داریم، همیشه این مطلبا به خوردمون دادن که "رژیم پهلوی کمر به از بین بردن دین مردم بسته بود و تنها هدفش به بار آوردن جوانانی بی دین و لاقید بود." اما چی شد که همون جوونای لاقید که قبل از انقلاب و تو اون فضا پرورش یافته بودن، در زمان انقلاب و بعدشم جنگ تبدیل به "شهدا و ملت غیور" شدن. مگه غیر از اینه که از سقوط پهلوی تا شروع جنگ کمتر از 20 ماه زمان گذشت.
پاسخحذفاگه اون جوونا از خودشون مردونگی و رشادت نشون دادن، همش حاصل همون 19 ماه بعد از انقلاب و پنج ماه زندگی بعد از استقرار جمهوری اسلامی بود؟
تو تمام فیلما اونایی که تو جبهه ها نشون میدن، همشون حاجی و سیدن و یه من ریش دارن، بعد وقتی میری تو گلستان شهدا، عکس تمام شهیدا سبیل دررفته و ریشا از ته تراشیدس. اصلا تمام تاریخی که به زور سعی دارن به خورد ما بدن، پارادوکسه و همه جاش با هم متناقض.
جوون پرورش یافته تو دوران بی دینی، جوانمرد و رشید، جوون پرورش یافته تو عصر داعیه دینداری، شروره، جلقیه، گریزان از مذاهبه و سرگردون. جوانمرد هم که باشه میشه ستار بهشتی، نباشه هم البته باز گل داره.