۱۳۹۱ مرداد ۱۷, سه‌شنبه

آن روز ریش تراش ، امروز......؟

طی دهسال فعالیت به عنوان سردبیر آفتاب یزد، معمولاًِ هر سال در روز ۱۷ مرداد ، سرمقاله روزنامه را به موضوع « روز خبرنگار » اختصاص می دادم . اما روز هفدهم مرداد ۸۸ ـ حدود دوماه بعد از کودتای انتخاباتی ـ ترجیح دادم وظیفه روزنامه نگاری خود درخصوص یادآوری «جنایت کوی دانشگاه در سال ۷۸ » را انجام داده و نسبت به « تکرار سناریو دادگاه کوی دانشکاه برای جنایت کهریزک »‌ هشدار دهم .

در سال ۷۸، عليرغم محكوميتها و ابراز تاسف هاي اوليه، نهايتاً هيچ كس نفهميد كه جنايت آفريني در كوي دانشگاه، كار چه افراد يا گروههايي بوده است و جنايت صورت گرفته در كوي، تنها به «دزديدن ريش تراش» محدود شد. در آن زمان، با گذشت دوره چند ماهه از موضوع، اكثر تبليغات رسمي به ويژه در رسانه هاي محافظه كار، بر اثبات گناهكاري گروههاي اصلاح طلب متمركز شد. در آن روزها بر اين موضوع تاكيد مي شد كه عامل قتل مرحوم عزت ابراهيم نژاد، شناسايي نشده است. عوامل اصلي طراحي و حمله به كوي نيز معرفي و مجازات نشدند كه لابد توجيه آن، عدم شناسايي آنها بود. درست در همان شرايط، در دادگاه بعضي متهمان اوليه، تصاويري دقيق و از زواياي گوناگون ارائه شد كه «سنگ پراني» برخي دانشجويان را نشان ميداد. اين عكسها به اين منظور به نمايش درآمد تا ثابت كند رفتار تند بعضي ماموران، واكنش به تحركات دانشجويان و در واقع عكس العمل ثانويه و نوعي حركت تدافعي بوده است. آن روز هيچكس از ارائه دهندگان «تصاوير سنگ پراني» نپرسيد كه«آيا عكس هايي از زواياي ديگر نيز در اختيار دارند كه حركات ناشايست احتمالي بعضي ماموران يا چهره لباس شخصيهاي حمله كننده را آشكار سازد؟» به هر حال كار آن دادگاه به جايي رسيد كه پيش بيني محمد خاتمي محقق گرديد و جاي متهم و شاكي عوض شد. اكنون پس از ده سال، به نظر ميرسد همان قصه در حال تكرار است. بار ديگر تصاويري از تجمعات پس از انتخابات در رسانههاي مدعي اصولگرايي پخش ميشود كه همگي آنها به دنبال اثبات «تخلف تظاهركنندگان و برنامه ريزان تجمعات» ميباشد اما حتي در يكي از اين تصاوير، صحنه ضرب و شتم مردم يا حمله به اموال عمومي به نمايش گذاشته نميشود. اين در حالي است كه بعضي مقامات انتظامي و امنيتي، ادعا كرده اند « عده اي با سوءاستفاده از لباس بسيج و پليس به مردم حمله كرده اند.» امروز هم هيچكس به اين پرسش بديهي پاسخ نميدهد كه »در زمان حمله اين ماموران قلابي به مردم، شكارچيان قهارِ لحظات و تصاوير در كجا بوده اند و چرا حتي تصويري از يك لباس شخصي خودسر به نمايش درنمي آيد تا مردم بدانند قانون به فرياد آنها خواهد رسيد؟» در موضوع بازداشتگاه كهريزك هم، ظاهرا روند قضايا در حال «ريشتراشي» شدن است.
مشروح یادداشت را در اینجا بخوانید. قاعدتاً نیازی به توضیح نیست که این یادداشت در شرایط خاص و پُر خفقان بعد از کودتای ۲۲ خرداد ۸۸ و در روزنامه داخلی به چاپ رسیده است اما گمان می کنم بازخوانی آن خالی از لطف نیست .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر