{یک توضیح ضروی : در دوروز گذشته ، پیام هایی از داخل کشور دریافت کردم که سرعت بسیار پایین اینترنت در ایران ، مانع دیدن گفتار ویدئویی من در مورد انتخابات می شود . لذا متن گفتگو را به صورت مکتوب ، تقدم می کنم }
در حالی که هنوز پرسش های مربوط به چرایی شرکت برخی اصلاح طلبان در نمایش انتخاباتی مجلس نهم ، پاسخی در خور نیافته است زمزمه های همراه با ذوق زدگی تعدادی از عناصر دست دوم و سوم جبهه اصلاحات برای نقش آفرینی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ به گوش می رسد . البته عده ای تلاش می کنند حضور مناقشه برانگیز تعدادی از چهره های سرشناس از جبهه اصلاحات در انتخابات را عادی جلوه دهند اما تلاش مکرر و توجیهات گسترده و البته متناقض ، نشان می دهد که آن حضور نه تنها « عادی » نبوده بلکه جبران یا توجیه آن در میان طرفداران جنبش سبز و حامیان اصلاحات ، حتی با تلاش های شبانه روزی ، آسان نمی باشد . شرکت در نمایش انتخاباتی دوازدهم اسفند ماه نود ، تا آنجا در میان اصلاح طلبان وعلاقمندان به جنبش سبز ، قبیح بود که عده زیادی به تکاپو برای توجیه آن افتادند و همین کثرت توجیهات ، تناقضات فراوانی را موجب گشت . یک روز پس از دوازدهم اسفند ، یکی از حامیان سرشناس آقای خاتمی ، روایت دیدار با ایشان را بر روی صفحه فیس بوک خود قرار داد که در بخشی از آن آمده بود :« آقای خاتمی اخبار نگران کننده ای طی دو روز منتهی به انتخابات، درباره برنامه و نقشه های تندروهای جریان حاکم در زمان پس از انتخابات دریافت کرده بود که حرکتی غافلگیرکننده را برای بر هم زدن آن ایجاب می کرد.»یکی دیگر از نزدیکان اقای خاتمی نیز ، در تشریح گفتگوهای خود با او نوشت : «امروز چند دقیقه ای به دیدن اقای خاتمی رفتم..همانطور که به سایر دوستان گفته بودند شرکتشان در انتخابات صرفاً برای خنثی سازی رفتارهای تند احتمالی بوده است که می توانست به بهانه تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان رخ دهد .» نفر سوم هم در تشریح آنچه که از زبان سید محمد خاتمی در باب علت شرکت او در انتخابات شنیده بود نوشت :«به گفته اقای خاتمی در روز پنجشنبه خبرهای موثقی به ایشان رسید که عده ای در ملاقات با برخی مقامات ، درصددند طرخی نو در افکنند. »این طرح این چنین بود که « ...سید محمد خاتمی و سایر اصلاح طلبان همراهشان به مانند رضا پهلوی و منافقین و...رسما این انتخابات را تحریم کرده اند . تحریم ، عین معاندت وبراندازی است . پس باید بساط اینها نیز جمع شود و کلک فتنه به کل کنده شود .» علیرغم این توضیحات ، پاسخ خود آقای خاتمی به منتقدان شرکت او در انتخابات ، حکایت دیگری داشت :«ما هیچگاه انتخابات را تحریم نكردیم بلكه به صراحت گفته شد كه ندادن لیست و عدم معرفی نامزد به معنی تحریم انتخابات نیست ولی از دو سو این طور القاء شد كه اصلاح طلبان تحریم كننده انتخابات هستند».
همانگونه که ملاحظه می شود برخلاف آنچه برخی حامیان اقای خاتمی ادعا کردند شرکت ایشان در انتخابات ، با خبرهای دهشت انگیزی !!!!!که روز پنجشنبه یا دوروز قبل از انتخابات به ایشان رسیده بود ارتباطی نداشته است و آقای خاتمی ، از ابتدا قصد شرکت در انتخابات را داشته اند . یک بار دیگر سخن ایشان را بخوانید :« به صراحت گفته شد که عدم معرفی نامزد ، به معنی تحریم انتخابات نیست ». البته ، ظاهراً «سید محمد خاتمی» تنها کسی است که از سخنان «آقای خاتمی» ، «عدم تحریم انتخابات »را برداشت کرده بود و سایر مخاطبان ایشان ، به یقین رسیده بودند که رئیس دولت اصلاحات ، اراده ای برای حضور در انتخابات ندارد . عبداله نوری ، در اواخر فروردین ماه ۹۱ ، در دیدار با گروهی از فعالان سیاسی و اصلاح طلبان اصفهان اظهار داشت :«برداشت من هم در مذاکره با آقای خاتمی این بود که ایشان بدون تحقق شرایطی که اعلام کرده بود در انتخابات شرکت نخواهد کرد» .
به هرحال بیش از یکصد روز از نمایش انتخاباتی دوازدهم اسفند ماه و حضور مناقشه برانگیز معدودی از اصلاح طلبان در آن گذشته است .نکته قابل توجه اینکه آن حضور ، نه تنها از نقش «تندروها » و افراطی ها و نیز «افراط »ها در رفتار حکومت نکاست بلکه در همین مدت ، احکام سنگین قضایی برای وکلای سلحشور همچون عبدالفتاح سلطانی صادر شد ، نرگس محمدی علیرغم بیماری خطرناک به زندان منتقل شد و سخت گیری ها بر زندانیانی همچون نسرین ستوده ، چندین برابر گردید. از سوی دیگر ، حضور خاتمی در انتخابات ، نه تنها با اقبال و تقدیری از سوی حکومت مواجه نگشت بلکه یکی از فرماندهان بی ادب سپاه - که به حق باید آنان را حاکمان اصلی کشور نامید ـ با زشت ترین عبارا ت، به تحقیر آقای خاتمی - وآقای رفسنجانی ـ پرداخت.
به هرحال من در اینجا می خواهم حوادث بعد از انتخابات را با دوسؤال اساسی تلفیق کنم که در آستانه انتخابات نمایشی مجلس ، از اصلاح طلبان مشتاق به شرکت در انتخابات پرسیده بودم و به جای پاسخ ، انبوهی از اهانت ها را دریافت کردم.
۱ـ شرایط کشور و به خصوص گفتار و گفتمان عناصر اصلی حاکمیت ، چه تغییری نسبت به سال ۸۸ چه تغییری کرده است ؟ مگر متولیان ـ مجریان و ناظران ـ انتخابات ، همان کسانی نیستند که کروبی ، به حق آنان را « دزد آرای مردم » نامید ؟ مگر دست اندر کاران انتخابات بعدی همان کسانی نخواهند بود که موسوی با قاطعیت از دخل و تصرف بی سابقه آنها در آرای مردم و تغییر منتخب ملت سخن گفته بود ؟آیا نشانه ای به دست اقای خاتمی و برخی اصلاح طلبان رسیده که نشان می دهد «دزدان آرا» هم اکنون «امنای آرای مردم » شده اند ؟
۲ـ به فرض صد در صد محال ، اگر حتی اقای خامنه ای «خواب نما» شده باشدو بخواهد انتخاباتی سالم بر گزار کند حاصل انتخابات در حکومت اقای خامنه ای چیست ؟ مگر غیر از این است که تمام نهادهای حکومتی از جمله نهادهایی که ظاهراً« انتخابی »تلقی می شوند ، عروسک هایی بی اراده در دست رهبر هستند که تنها به اشاره او حرکت می کنند و با دستور او بر سر جای خود می نشینند ؟دراینصورت ، شرکت کاندیداهای مستقل و اصلاح طلب در انتخابات ـ که اصولا بعید است به آنها امکان حضور در رقابت های واقعی داده شود ـ با چه هدفی قرار است صورت گیرد ؟
اهمیت این سؤالات آنگاه بیشتر می شود که بدانیم نمایش انتخاباتی بعدی ، برای تعیین عروسک دست ساز رهبر است که قرار است نام «رئیس جمهور»را یدک بکشد .به یاد بیاوریم سخنان سید محمد خاتمی در روز بیست وهفتم اسفند ماه ۸۲ را. او در پایان آخرین جلسه هیئت دولت در سال ۸۲ در جمع عده زیادی از خبرنگاران اصلاح طلب و اصولگرا ، اظهار داشت :«در دیگاه بعضی ها ، رئیس جمهور اولین مقام رسمی کشور بعد از مقام رهبری نیست ، بلکه رئیس جمهوری که تعبیر و تفسیر جدید می شود ، تدارک چی دستگاههای دیگر است ». این سخن خاتمی تا مدت ها به این صورت در دهان ها می چرخید که «رئیس جمهور ، فقط یک تدارکاتچی است » .تا سالها ، نه تنها کسی از نزدیکان خاتمی ، این سخن را تکذیب نکرد بلکه سعید حجاریان که از نزدیک ترین نظریه پردازان به خاتمی است در پیامی که هفت ماه بعد از آن برای دوازدهمین اردوگاه سالیانه دفتر تحکیم وحدت فرستاداطمینان خود از بی حاصل بودن انتخابات را با بیان این جمله صریح ، اشکار ساخت که « مردم بسیج می شوند و رأی می دهند اما در نهایت چه می شود ؟مردم حاجب الدوله ای را انتخاب می کنند که به قول خاتمی ، فقط یک تدارکاتچی است » . البته خاتمی در همان روز بیست و هفتم اسفند ۸۲ جمله مهم دیگری هم گفته بود که تحت الشعاع عبارت « تدارک چی » قرار گرفت :« اگر رئیس جمهوری بیاید که مورد پسند نباشد احتمال قوی می دهم که همین اختیارات نیم بند را هم حذف کنند از حیطه رئیس جمهور» . خاتمی چهار سال بعد از پایان دوره ریاست جمهوری و در حالی که مجدداً برای حضوردر رقابت های انتخاباتی اماده می شد بار دیگر ، غیر مختار بودن و دست بسته بودن رئیس جمهور را مورد تأکید قرارداد . او روز بیست وهفتم مهرماه سال ۸۷ در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشگاه آزاد ، چنین گفت :« اگر کسی می تواند با اختیارات موجود به عنوان رئیس جمهور در اجرای کامل قانون اساسی موفق باشد باید وارد صحنه شود والا صلاح نیست بیاید.»
اکنون بیش از هشت سال از سخنان خاتمی در خصوص علاقه بعضی صاحبان قدرت به « تدارکاتچی بودن رئیس جمهور » می گذرد . اکنون دیگر مهم نیست که خاتمی در سال ۸۲ چه گفته ، سعید حجاریان از سخن او چه برداشتی کرده وتیتر انتخابی اغلب روزنامه ها از سخن خاتمی در مورد « تدارکاتچی بودن یا تلاش برای تدارکاتچی کردن رئیس جمهور» چه بوده است . زیرا با گذشت هفت سال از ریاست احمدی نژاد بر دولت ، مشخص شدکه رئیس جمهور ، حتی « تدارکاتچی » هم نیست بلکه تنها عروسکی است که فقط با اشاره رهبر ، حق حرکت دارد .امروز کسی تردید ندارد که همه ارکان حکومت ، عناصر بی اراده ای هستند که به تعبیر امام جمعه بی سواد مشهد ـ علم الهدی ـ فقط باید « سینه چاک رهبر» باشند.
اکنون باردیگر پرسش های خود را به صورت واضح تکرار می کنم :
۱ـ ایا نشانه ای از تغییر رویه حاکمیت ، برکناری « دزدان آرا» وسپردن انتخابات به « امنای واقعی ملت » مشاهده شده است؟
۲ـ اصلاح طلبانی که با ذوق زدگی ، آماده شرکت در انتخابات می شوند آیا سخن ۲۷ اسفند۸۲ سید محمد خاتمی را قبول دارند که «اگر رئیس جمهوری بیاید که مورد پسند نباشد احتمال قوی می دهم که همین اختیارات نیم بند را هم حذف کنند از حیطه رئیس جمهور». اگر قبول دارندآیا گمان می کنند می توانند « رئیس جمهور مورد پسند رهبر » باشند ؟ البته به نظر من ، یکی از اصلاح طلبانی که این روزها دچار توهم شده ، می تواند « مورد پسند » باشد چون سه سال سکوت او در برابر جنایات حکومت نسبت به حامیان جنبش سبز، رضایت قلبی رهبر را به دنبال داشته و این توفیق رابرای این « اصلاح طلب نما» فراهم نموده که در کنارسرکوبگرانی همچون محسنی اژه ای ، صفار هرندی ، فیروز آبادی و عزیز جعفری ، به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام در آید . اما او هر چقدر که « مورد پسند » باشد نمی تواند به جایگاه « احمدی نژاد » برسد که دیگاهش به رهبر بسیار نزدیک بود و اکنون در حد «تدارک چی » هم اختیار ندارد . ضمن آنکه او وقتی می خواهد ذوق زدگی خود برای شرکت درانتخابات را به نمایش بگذارد حق ندارد از قول همه اصلاح طلبان سخن بگوید .
به نظر من شرکت هر یک از اصلاح طلبان در نمایش انتخاباتی سال ۹۲ بلامانع است . اما هر کس که می خواهد خود را همراه با جنبش سبز معرفی کند نباید فراموش کند که ادعای اصلی جنبش سبز « دزدیده شدن آرای مردم » توسط همین دولت و همین شورای نگهبان بود که ظاهراً متولیان انتخابات نمایشی ریاست جمهوری هم خواهندبود . در ضمن ،تصور می کنم بسیاری از فعالان سیاسی اصلاح طلب با من هم عقیده هستند که تغییرات منفی در عرصه سیاسی کشور، شرایطی را به وجود آورده که هم اکنون رهبر ، حاکم بلا منازع در همه عرصه هاست وسایر کارگزاران حکومت ، موجوداتی بی اراده در برابر او هستند . در این صورت ، کسی که می خواهد با ادعای اصلاح طلبی ، پا به عرصه رقابت های انتخاباتی بگذارد برای اجرای وعده های خود ، چه تضمینی در اختیار دارد؟ ایا شرط خاتمی در سال ۸۷محقق شده که « کسی باید بیاید که با توجه به اختیارات موجود ، بتواند وظایف ریاست جمهوری را به صورت کامل انجام دهد » ؟ اگر این شرایط مهیاست ، گلایه های مکررخاتمی از کافی نبودن اختیارات رئیس جمهور ، با چه هدفی بیان می شد و چرا خاتمی در انجام وعده های خود به مردم ، توفیق زیادی نداشت؟»
به گمان من ، حضور در انتخابات ، کاری بی حاصل است که جز ایجاد امید کاذب در مردم و غافل کردن آنها از روش های مؤثر برای نجات کشور از وضعیت کنونی حاصلی نخواهد داشت و سود آن نیز به جیب کسانی می رود که به دنبال گرم کردن تنور انتخابات برای پاسخگویی به مخالفان خود در داخل و خارج از کشور هستند .اما در عین حال اگر کسی برای حضور در انتخابات ، شوق فراوان دارد حداقل تا قانع شدن دو مدعی اصلی تقلب در انتخابات - کروبی و موسوی ـ و نیز تا پاسخگویی حکومت به درخواست تاج زاده برای محاکمه شیخ احمد جنتی ، دست نگه دارد . اگر این شرط محقق شد آنگاه سؤال اساسی دوم به میان می آید که «مگر برای رئیس جمهور منتخب ، اختیار و آزادی عمل وجود دارد که کسانی تا این حد برای رسیدن به جایگاه تدارک چی ، سر از پا نمی شناسند ؟»البته بازهم می گویم بر گزاری انتخابات آزاد در حکومت فعلی ، رؤیای کاذبی بیش نیست زیرا حتی اگر رهبر به دلایلی تصمیم به برگزاری انتخابات آزاد بگیرد ـ که نخواهد گرفت زیرا انتخابات آزادی را به معنای مرگ سیاسی خود می داند ـ سران مافیاهای نظامی ، اقتصادی و سیاسی که بر همه ارکان کشور ـ از جمله رهبر ـ تسلط دارند اجازه انجام آن را نخواهند داد و از تمتعات فراوانی که در حکومت مافیایی کنونی ، نصیبشان شده ، دست نخواهند کشید .
نکته پایانی نیز اینکه اگر کسانی از هم اکنون اراده مشارکت در نمایش انتخاباتی حاکمیت را دارند و می خواهند بخت خویش برای بازگشت به قدرت به هر قیمت را بیازمایند با شجاعت ، دیدگاه خود را بیان نمایند نه آنکه دو پهلو گویی آنها به گونه ای باشد که حتی سعید حجاریان و عبداله نوری نیز به اشتباه بیفتند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر