سه سال پایانی عمر آیت اله خمینی ، دورانی پرتلاطم و نا امید کننده برای جناحی بود که با عنوان جناح راست شناخته می شد. آیت اله خمینی با وارد کردن اصطلاح " اسلام امریکایی " در بحث های سیاسی ،راه را برای جناح چپ باز کرد تا رقیب سیاسی خود را با سهولت از میدان به در کند. نشانه هایی که بنیانگزار جمهوری اسلامی برای توصیف وابستگان به اسلام امریکایی ارائه کرد به راحتی بر گروهی انطباق پیدا کرد که شاخص ترین چهره های آن ، سران جامعه روحانیت مبارز تهران و در رأس آنها مهدوی کنی ، سید علی خامنه ای ، محمد یزدی و علی اکبر ناطق نوری بودند. پیش از رواج اصطلاح " اسلام امریکایی " ، سید علی خامنه ای رئیس جمهور منزوی و بی اختیار کشور بود اما نزدیکی اکثریت نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی به جناح راست ، خامنه ای و دوستان او را امیدوار می ساخت. در عین حال واژه سازی آیت اله خمینی ، کار خود را کرد و همفکران سید علی خامنه ای در اکثر حوزه های انتخابیه بزرگ ازجمله تهران ، کرسی های خود در مجلس شورای اسلامی را از دست دادند.این دوران کمتر از سه سال طول کشید و این بار در خرداد ماه سال شصت و هشت ، ملک الموت با قبض روح آیت اله خمینی به مدد خامنه ای و همفکرانش آمد. گروهی که تنها یک سال قبل از آن ، در خرداد شصت و هفت ناچار به ترک مجلس شده بودند مهم ترین شخصیت جناح خویش را در رأس نظام دیدند. خامنه ای به محض تکیه زدن بر تخت سلطنت مطلقه ، تلاش کرد برای انتقام گیری از جناح رقیب از همان روشی بهره بگیرد که آیت اله خمینی استفاده کرده بود. او شاید در ابتدا با تظاهر به دشمنی افراطی با امریکا ، در صدد رفع اتهام " اسلام امریکایی " از خود بود اما ظاهراً این دشمنی تریبونی با امریکا برای او دستاوردهای زیادی داشته و او را به بهره برداری هرچه بیشتر از این روش - البته همراه با ایجاد تنوع در دشمنان - تشویق نموده است. او که به خوبی ازنگاه منفی تاریخی ایرانیان به انگلیس آگاه است از نخستین سالهای اشغال جایگاه رهبری ، تلاش کرده چهره برخی بزرگان که توان مبارزه جوانمردانه با آنان را ندارد با اتهام انگلیسی بودن لکه دار نماید. نخستین بار در سال هفتاد و سه وپس از فوت آیت اله اراکی ، گماشتگان خامنه ای ، تلویحا آیت اله سیستانی را مرجع مورد تأیید انگلیس نامیدند . هم زمان ، رهبر جمهوری اسلامی نیز با گماشتگان خویش هم زبانی کرد و بدون نام آوردن مستقیم از آیت اله سیستانی ، او را مرجع مورد حمایت رادیو بی بی سی نامید. علت وحشت خامنه ای در آن زمان ، اقبال گسترده شیعیان در سراسر جهان به صورت عام و بسیاری از روحانیون به صورت خاص به مرجعیت آیت اله سیستانی بود.
با گذشت بیست و شش سال از آغاز رهبری خامنه ای ، او در مراسمی که به بهانه بیست و ششمین سال فوت آیت اله خمینی بر گزار شد با حرارت فراوان از تشیع لندنی سخن گفت و آن را در کنار تسنن امریکایی قرار داد تا خود را دشمن هر دو نوع اسلام تحریف شده و وابسته معرفی کند. سخنان خامنه ای در باب تشیع لندنی ، نقش مستقیم او در فعالیت های وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در مواجهه با مرجعیت مستقل را فاش ساخت. این دو نهاد سرکوب گر ، از چند ماه قبل ، فشارهای خود بر بیت آیت اله سید صادق شیرازی را افزایش دادند و او را مرجع انگلیسی نامیدند. در همان زمان ، صاحب این قلم در مقاله " مرجع انگلیسی یا اسم رمز وحشت خامنه ای " - اینجا - به ریشه های وحشت خامنه ای از مرجعیت مستقل به صورت عام و آیت اله سید صادق شیرازی به صورت خاص پرداخت. رهبر جمهوری اسلامی بر خلاف برخی ادعاهای ظاهری ، تا کنون هیچ نگرانی از ظهور و حضور داعش و آنچه که او از آن به عنوان " تسنن امریکایی " نام می برد نداشته است. زیرا ظهور همین گروه ، در مجموع به نفع جمهوری اسلامی و یکی از هم پیمانان اصلی آن یعنی بشار اسد بوده است . اما رفتار گماشتگان دولتی و سپاهی رهبر با پدیده ای که به ناحق ، " تشیع لندنی " خوانده می شود ونیز هم تراز دانستن این جریان مستقل فکری با گروههای خون خوار همچون داعش اوج وحشت رهبر جمهوری اسلامی از حضور یک جریان شیعی مستقل و شجاع را آشکار می سازد. تردیدی وجود ندارد که شروع کینه خامنه ای از شیرازی ها ، ایستادگی آنان در برابر بدعت خطرناک " ولایت مطلقه فقیه با تفسیر جمهوری اسلامی " بوده است. اما ادامه این دشمنی وکینه ، ناشی از مواضعی است که آیت اله سید صادق شیرازی در خصوص مسائل مبتلا به جامعه ایران بدون هر گونه پرده پوشی بیان داشته است.
سید علی خامنه ای در ادامه روشی که آیت اله خمینی در پیش گرفته بود بر آنست تا روحانیون مستقل سنتی را دارای عقاید متحجرانه و غیر قابل اجرا در دوره فعلی معرفی نماید تا اقشاری از ایرانیان که همچنان به دنبال تبعیت از روحانیون هستند در مقام مقایسه ، خامنه ای را به مراجع سنت گرا ترجیح دهند. او همچنین تنفر عمومی علیه دولت عربستان که پس از حادثه فرودگاه جده به اوج رسید و نیز انزجار نسبت به گروه داعش را غنیمت می شمارد تا مخالفان شجاع خویش در داخل کشور را در کنار آنان قرار دهد و چهره ایشان را ملکوک نماید. اما نگرانی اصلی خامنه ای از بیت شیرازی که باعث شده شخصاً فرماندهی فکری و عملیاتی علیه این جریان مستقل شیعی را به عهده بگیرد تنها ناشی ازابراز مخالفت سید صادق شیرازی با ولایت افسار گسیخته فقیه نیست. این مخالفت اکنون درمیان نخبگان در حال گسترش است. آنچه آتش کینه را در دل خامنه ای شعله ور می سازد برخی مواضع آقای شیرازی است که رسیدن آن به گوش متدینین ، موجب رسوایی رهبر و دروغ گویان وابسته به بیت او خواهد شد. تبیین مفصل آنچه که موجب وحشت خامنه ای شده نیاز به دهها مقاله مستقل دارد اما به صورت فهرست وار می توان به برخی از آنها اشاره نمود :
یک - مخالفت با زندانی کردن افراد به خاطر عقاید سیاسی و مذهبی
دو - پافشاری بر مقابله غیر تبعیض آلود با همه رانت خواران و مفسدان اقتصادی
سه - تأکید براتکا به خواسته عمومی در نحوه اداره کشورو ارتباط مستقیم مشروعیت حکومت با مقبولیت عمومی
چهار - تأکید بر استقلال نهاد روحانیت از حکومت و جدایی نهاد دین از دولت
پنج - پافشاری بر لزوم فعالیت آزادانه مطبوعات و احزاب به عنوان یکی از مهم ترین راههای سالم سازی جامعه و کاهش فساد در حکومت
شش- غیر عقلانی دانستن ولایت مطلقه فقیه و ارائه مستدات فقهی بر رد این نظریه استبدادی
هفت - دفاع مستمر از حقوق زندانیان سیاسی
هشت - مخالفت با مصادره های ظالمانه
البته همراهی زبانی و فکری با جریان جنبش سبز هم از عوامل کینه عمیق سید علی خامنه ای نسبت به گروهی است که آنان را پیروان تشیع انگلیسی می نامد.
نگارنده علیرغم انتقاد نسبت به مواضع برخی نزدیکان بیت شیرازی، عمق کینه رهبر جمهوری اسلامی نسبت به دیدگاههای فقهی و سیاسی شیرازی ها را بهترین نشانه از تأثیر گذاری آنان می داند. بر همین اساس ، در مقاله های بعدی به صورت تفصیلی به تبیین دیدگاههایی خواهد پرداخت که موجب وحشت رهبر دیکتاتور جمهوری اسلامی شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر