در این هفته خبر کشف اجساد دست بسته یکصد و هفتاد و پنج غواص مظلوم ایرانی در رسانه ها منتشر شد. این شهدا ظاهراً از قربانیان عملیات کربلای چهار هستند. البته بر اساس آمارهای رسمی و غیر رسمی آمار شهدای آن عملیات دهها برابر بیش از یکصد و هفتاد و پنج تن بوده است. ضمن آنکه با گذشت حدود بیست و هفت سال ازپایان جنگ ، باید چند هزار مفقود الاثر آن عملیات را نیز به تعداد شهدا افزود . اما شرایط قابل تصور از وضعیت این یکصد و هفتاد و پنج نفر توجهات زیادی را به خود جلب کرده است. در همین هفته گزارش هایی مستند و حدسی در خصوص عملیات شکست خورده کربلای چهار منتشر شد که بخشی از آن ، خاطرات فرماندهان جنگ در زمان آن عملیات بود که اعتراف به " لو رفتن " عملیات قبل از آغاز آن و اصرار تعجب بر انگیز فرماندهان به شروع و ادامه عملیات علیرغم اطلاع از ریسک بزرگ آن را شامل می شد.
حقیقت آنست که بسیاری از حقایق جنگ هشت ساله با عراق ، همچنان مخفی نگه داشته می شود و اگر موضوعی هم افشا شده ، مربوط به افشاگری های سیاسی متحدان دیروز و رقبا یا دشمنان سیاسی امروز است ؛ متحدانی که در دوره جنگ ، در بی تفاوتی نسبت به جان و اموال ایرانیان، هم دل و هم زبان بوده اند و در چند سال اخیر بر سر فریب ملت ایران با یکدیگر رقابت می کنند. افشاگری های ناقص در خصوص شرایط منجر به پذیرش قطعنامه پانصد و نود و هشت و پایان جنگ ، یکی از این موارد است. همچنین در خصوص ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بحث های غیر شفاف به رسانه ها کشیده شده است اما همچنان ، منافع همه جناح های حکومتی در مخفی نگهداشتن حقایق مهم جنگ است به طوری که حتی درافشاگری های متقابل ، برخی حدود و مرزها همچنان محفوظ می ماند.
در همین هفته مشاجره نیمه نمایشی جواد ظریف با مهدی کوچک زاده در مجلس هم توجهات زیادی به خود جلب کرد که اگر حجم آن از موضوع شهدای غواص بیشتر نبود قطعاً کمتر هم نبود. تفریباً همزمان با این مشاجره، شیخ احمد جنتی در انتقادی غیر مستقیم از روند مذاکرات هسته ای ، اظهار داشت :" کسی نباید فکر کند مردم نمی توانند سختی ها و مشکلات را تحمل کرده و به این فکر باشند که به هر قیمتی نان و آب مردم را تامین کنند. " این نخستین بار نیست که سخنگویان نظام از طرف ملت ایران برای تحمل فشار بیشتر اعلام آمادگی می کنند اما در همه این اعلام آمادگی ها یک نکته اساسی مورد بی توجهی قرار می گیرد. به زعم مسئولان جمهوری اسلامی ، ملت ایران موظف است برای پیشبرد اهداف و شهوات سیاسی سران نظام ، فداکاری کند و به کفته برخی مسئولان گرسنگی را هم تحمل نماید اما حقی برای " دانستن حقایق " ندارد. همانگونه که در زمان جنگ موظف بود قربانی شدن بهترین فرزندان خود راشاهد باشد بدون آنکه اطلاعی از واقعیت ها و خود خواهی های فرماندهان اصلی جنگ داشته باشد. متاسفانه در موضوع هسته ای نیز - که احتمالاً میزان خسارات آن در آینده ای نامعلوم و در افشاگری های سیاسی جناح های حکومتی افشا خواهد شد- همان رویه در پیش است و جناح های گوناگون حاکمیت علیرغم اختلافات عمیق سیاسی ، مانع اطلاع ایرانیان از حقایقی می شوند که هزینه آن باید از جان و مال مردم ایران پرداخت شود. نگارنده منکر تغییر مثبت روند مذاکرات هسته ای و دستاورد مثبت آن برای ملت و کشور ایران نیست. اما این حقیقت نباید مانع مطالبه از مسئولان برای اطلاع رسانی به مردم در خصوص پیامدها ، هزینه ها ، دستاوردهای واقعی و نتایج غیر تبلیغاتی این پروژه پر هزینه شود. در این ماجرا نیز تا کنون فقط در مشاجرات سیاسی میان دو جناح حکومتی ، یک واقعیت مهم در مورد مذاکرات محرمانه ایران و امریکا افشا گردید اما متأسفانه به میزان لازم در خصوص آن بحث و بررسی صورت نگرفته است. از دوسال قبل زمزمه هایی در خصوص اعزام نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی به مسقط پایتخت عمان برای انچام مذاکرات محرمانه با امریکایی ها به گوش می رسید. به یاد دارم در اوج آن شایعات و زمزمه ها، میهمان برنامه افق در صدای امریکا بودم سیامک دهقان پور در همان برنامه از سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه امریکا که او نیز به صورت تلفنی در برنامه مشارکت داشت در این خصوص سؤال کرد که او حاضر به تأیید یا تکذیب موضوع نشد اما مقامات ایرانی با صراحت موضوع را تکذیب کردند. دوسال پس از آن تکذیب ها وپس از بالاگرفتن دعوا میان " دلواپسان دستوری " و مقامات وزارت خارجه ، یک افشاگری درون حکومتی ، بخشی از ماجرا را "لو" داد. به موجب آنچه حمید رسایی عضو مجلس نهم ، از متن اظهارات سید عباس عراقچی منتشر نموده ، عراقچی در کمیسیون امنیت ملی مجلس اظهار داشته است : " از روز اول که حتی مذاکرات در مسقط شروع شد به ما اجازه داده شد تا روی پروتکل الحاقی معامله کنیم. " این اظهارات در حالی مطرح می شود که اصل مذاکرات عمان و طرف های مذاکره ایران در آن کشور تا کنون از مردم مخفی مانده است .عباس عراقچی عضو سرشناس تیم مذاکرات هسته ای در دولت روحانی است که در تیم هسته ای سعید جلیلی نیز عضویت داشته است.
نکته جالب توجه اینکه برخلاف اصرار رسانه های فارسی زبان خارج از کشور بر افشای مخفی کاری سران نظام در تصمیمات مربوط به جنگ ازجمله فاجعه قربانی شدن یکصد و هفتاد و پنج غواص، در ماجرای هسته ای تلاشی برای آگاهی رسانی پیرامون حقایق مذاکرات هسته ای و نقش سید علی خامنه ای در آن صورت نمی گیرد . در این داستان بسیاری از نویسندگان و تحلیل گران مقیم خارج ازکشور هم با دوستان اصلاح طلب خویش در داخل ایران همراهی می کنند تا روند فعلی مذاکرات را روندی کاملاً متفاوت با همه سالهای گذشته جلوه دهند و آن را دستاورد انحصاری دولت روحانی معرفی نمایند. در حالی که اظهارات یک ماه پیش علی اکبر صالحی و سخنان اخیر عباس عراقچی نشان می دهد تغییر ریل مذاکرات و نزدیک شدن به امریکایی های ربطی به دولت روحانی ندارد وحداقل شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال نود ودو آغاز شده است.
اینکه چرا جناح های مختلف حکومتی در ایران تلاش می کنند حقایق هسته ای را همانند حقایق جنگ هشت ساله با عراق ، از مردم مخفی نگه دارند کاملاً قابل درک است ، اما همراهی برخی تحلیل گران سیاسی در داخل و خارج از کشور با این روند قابل تأمل است . گروهی از این افراد با شعار " دانستن حق مردم است" پا به عرصه سیاست گذاشتند اما ظاهراً اقتضای منافع فعلی ایشان، سکوت در برابر کوتاهی های سیاسی دولت روحانی است. آنان برای آنکه وظیفه محوله به خویش برای انحراف افکار عمومی از خلف وعده های سیاسی روحانی را به خوبی انجام دهند چاره ای جز بزرگ نمایی نقش دولت روحانی در مذاکرات هسته ای ندارند. در این روند بایستی نقش خامنه ای در تغییر روند مذاکرات که ناشی از تحریم های نفتی و بانکی و محدود سازی منابع مالی رهبر برای پیگیری بلندپروازی های سیاسی در داخل و خارج از کشور بود مخفی نگه داشته شود و همه امتیاز مذاکرات در سبد روحانی قرار گیرد تا کوتاهی های سیاسی او در داخل کشور ، قابل توجیه باشد.
چه می توان کرد که بسیاری از مقامات جمهوری اسلامی و گروهی از موافقان ومنتقدان واقعی یا نمایشی آنان در داخل و خارج از کشور نان خود را در " ندانستن " مردم جستجو می کنند . اینان ظاهراً از این حقیقت غافلند که دوره مخفی نگه داشتن حقایق از مردم بسیار کوتاه تر از آنست که بتوان از این نمد کلاهی دائمی برای خود دست و پاکرد. اگر حقایق عملیات کربلای چهار پس از سی سال افشا می گردد امروز برای افشای تدریجی برخی واقعیت های مذاکرات هسته ای تنها دو سال وقت لازم است و یقینا ً کسانی که " ندانستن " را تنها حق مردم ایران می دانند از این رویه طرفی نخواهند بست ؛ حتی اگر در پشت نقاب های زیبا پنهان شده باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر