۱۳۹۴ خرداد ۲, شنبه

اسلامِ جمهوری اسلامی ؛ مردم و مسئولان

بیش از سی و هفت سال از انقلاب اسلامی و استقرار نظام ولایت فقیه در ایران می گذرد. در این مدت علیرغم همه کمبودهای افتصادی ، هیچگاه سران نظام از اختصاص بودجه های کلان به اموری که آن را تبلیغات اسلامی می نامیدند کوتاهی نکردند. در همین دوره ، نهادهایی به صورت قارچ گونه در کشور ایجاد و رشد کرد که وظیفه همه آنها توسعه فرهنگی کشور براساس استانداردهای مورد نظر مقامات عالیه نظام بوده و هست. بسیاری از مراکز زیارتی و عبادتگاه ها که تا چهار دهه قبل، توسط نهادهای مردمی و بدون کمک دولتی اداره می شد پس از انقلاب به دکان سیاسی  برای  نظام تبدیل شد و نمایندگان ولی فقیه در جزئی ترین امور این مراکز دخالت نمودند.  درتمام  سالهای پس  ازانقلاب ، هر هفته مردم سراسر کشور از رسانه های سراسری و محلی شاهد افاضات ائمه جمعه ای بوده اند که خود را مسئول نجات مردم از گمراهی و هدایت آنها به بهشت می دانند.اغلب منابر و تریبون هایی هم که تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی در اختیار روحانیون مستقل و مردمی بود در این سالها در تیول حکومت قرار گرفت تا الگوی اسلامی مورد نظر آیت اله خمینی و جانشین او را در جامعه رواج دهد. حتی  روش سنتی اعزام روحانیون  به روستاها  برای اجرای مراسم مذهبی در  ماههای رمضان  و محرم نیز توسط حکومت دست کاری شد و این اعزام ها تحت کنترل سازمان هایی قرار گرفت که سیاست های تبلیغی و فرهنگی نظام را پیگیری می نمودند.  نظام آموزش عمومی کشور نیز دچار تغییراتی شکلی و ماهوی شد و معلمان امور تربیتی وظیفه کنترل اخلاقی ، سیاسی و مذهبی نوجوانان را به عهده گرفتند.

علاوه بر همه آنچه در بالا آمد صدا و سیمای جمهوری اسلامی در همه سی و هفت سال گذشته توسط کسانی اداره شده که منتخبان بلا واسطه رهبر جمهوری اسلامی بوده اند. البته ازآغاز رهبری سید علی خامنه ای دخالت در جزئی ترین برنامه های این رسانه به امری عادی تبدیل گردیده  به طوری که او حتی در خصوص گوینده اذان و مجری مناجات های مذهبی در برنامه های ویژه رمضان اعمال نظر  می نماید.برنامه های فراوان مذهبی به صورت روزانه ، هفتگی وماهیانه از شبکه های  گوناگون رادیو و تلویزیون وابسته به رهبر پخش می شود به طوری که کمتر کسی را می توان در ایران سراغ گرفت که دهها برنامه فرهنگی و مذهبی تهیه و پخش شده توسط صدا و سیما را مشاهده نکرده باشد . با قاطعیت می توان گفت صدا و سیمای جمهوری اسلامی که با تحمیل هزینه بسیار زیاد بر ایرانیان اداره می شود دستاورد مثبت فرهنگی و اجتماعی برای اکثریت ایرانیان ندارد. اما آیا سران نظام توانسته اند از برکت  این رسانه پر خرج به اهداف سیاسی ، فرهنگی و اعتقادی خود برسند؟ آیا همراهی  و همفکری  صدا و سیما با حوزه های علمیه، دفاتر تبلیغات اسلامی ، کاروان های متعدد تبلیغاتی و هزاران سمینار و نشست پر زرق و برق ، توانسته جامعه را آنگونه که سران نظام می خواهند اسلامی نماید؟ لازم به توضیح نیست مقصود نگارنده از عبارت " اسلامی " در پرسش اخیر ارتباطی با اسلام واقعی ندارد و تنها اسلامی مد نظر است که به ادعای بنیان گزار جمهوری اسلامی می توان همه ارکان آن را برای حفظ جمهوری اسلامی تعطیل کرد و حتی زیر پا گذاشت.
 
بار  دیگر پرسش خود را بدینگونه مطرح می کنم : آیا صدها تریبون پر هزینه و صدها منبر و محراب سیاسی ، به سران جمهوری اسلامی برای " اسلامی کردن " جامعه مطابق میل آنان  کمک کرده است؟ برای یافتن پاسخ مناسب ، نیاز به تحقیق گسترده نیست. کافی است به خطبه های نماز جمعه سراسر کشور به خصوص اظهارات ائمه جمعه در پایتخت سیاسی یا مذهبی جمهوری اسلامی گوش بسپاریم. هفته ای نیست که ائمه جمعه در شهرهای گوناگون از جمله تهران و قم ، از گسترش مفاسد در جامعه و کوتاهی دولت در مقابله با آنچه که آنان فساد می نامند سخن نگویند. هر گاه کشور ایران با کمبود باران مواجه می شود تریبون داران مذهبی - سیاسی ، گسترش فساد و ناهنجاری ها را عامل کاهش نزولات آسمانی ، معرفی می کنند  و البته هر بهانه دیگر را نیز غنیمت می شمارند تا  از آلوده بودن جامعه سخن بگویند . چند ماه قبل ، امام جمعه موقت تهران - سید احمد خاتمی - از لزوم ریخته شدن خون های پاک برای حل معضل بد حجابی سخن گفت و امام جمعه موقت اصفهان اعلام کرد که " امر به معروف زبانی دیگر اثر ندارد." قبل و بعد از آن ، هزاران بار ادعای گسترش فساد درجامعه از تریبون های سیاسی - مذهبی منتشر شده است. جدید ترین اظهار نظر در این مورد متعلق به کسی  است که علیرغم بی مقداری شخصی، در سلسله مراتب حکومتی از جایگاه رفیعی برخوردار است. روز گذشته رسانه های زنجیره ای وابسته به نیروهای تندرو، اظهار نگرانی شیخ محمد یزدی  از برخی امور که آنها را ناهنجاری نامیده است منتشر نموده اند. این سخنان در  اجلاسی ایرادگردیده که  تحت عنوان " عزت ، عفاف ، عشق " در شهر قم برگزار شده است.  شیخ محمد یزدی  که به تازگی با اشاره سید علی خامنه ای به ریاست مجلس خبرگان رسیده ، در تبیین دلایل گسترش بدحجابی اظهار داشته : " بیگانگان نیز با تبلیغات وسیع خود توانسته اند موضوع حجاب را بی ارزش جلوه دهند." البته او توضیح نداده چرا  بیگانگان به راحتی توانسته اند سی و هفت سال تبلیغات گسترده جمهوری اسلامی در مورد حجاب را خنثی کنند  به طوری که به گفته او از فرودگاهها تا میادین شهر تهران ، نمادهای بد حجابی عرض اندام می کنند.از سوی دیگر،  " بدحجابی " تنها سوژه ای نبوده که فریاد رئیس تحمیلی مجلس خبرگان را به آسمان برده است.   اظهار نظر او در خصوص وضعیت دانشگاهها نیز شنیدنی می باشد: " جوانان متدینی که وارد دانشگاه می شوند به جای این که بهتر شوند به مرور زمان تدین خود را از دست می دهند." این سخن در مورد دانشجویانی است که مراحل گزینشی را پشت سر می گذارند و در طی دوره تحصیل ناچارند سایه نمایندگان تشکل های اسلامی و بسیج دانشجویی و نیز نمایندگان رهبر در دانشگاهها را بر سر خود حس کنند . همچنین با کمی مسامحه می توان گفت همه اساتید فعلی دانشگاهها ، تربیت شدگان دوره استقرار جمهوری اسلامی هستند.
 
اظهارات رئیس مجلس خبرگان ،شفاف ترین و دقیق ترین پاسخ به پرسشی است که در ابتدای یادداشت آمد. شیخ محمد یزدی که مهم ترین هنر او تبدیل قوه قضائیه به ویرانه بود - عبارتی که سید محمود شاهرودی برای توصیف دستگاه قضایی در دوره تصدی یزدی به کار برد- اکنون اعتراف می کند  سی و هفت سال پس از حاکمیت جمهوری اسلامی :
اولاً تأثیربیگانگان و رسانه های آنان بر ایرانیان ، بیش ازاثرگذاری رسانه های متعددحکومتی ودستگاههای تبلیغاتی مذهبی است
ثانیاٌ نتیجه عملکرد جمهوری اسلامی آنست که حضور در مراکز علمی - دانشگاهی ، موجب کاهش تدین جوانان می شود
ثالثاً گستره آنچه که از نگاه رئیس تحمیلی مجلس خبرگان ،ناهنجاری تلقی می شود  بسیاروسیع وفراگیر است و در مرکز حکومت اسلامی از گستردگی بیشتری برخوردار می باشد.
 
اما از سخنان بی مغز رئیس مجلس خبرگان که بگذریم نشانه های  دیگری برای سنجش میزان اسلامی شدن ایران در دوره جمهوری اسلامی قابل  ارائه است. البته در این فقره هم می توان به آمارهای حکومتی و اظهارات سیاستمداران وابسته به جمهوری اسلامی اشاره نمود. آمارهای تکان دهنده از میزان دزدی در ارکان حکومت، افت پایبندی های خانوادگی ، افزایش سرسام آور دروغ، گسترش اعتیاد، کاهش سن فحشا و تن دادن ناخواسته عده ای از  دختران و زنان به برخی امور برای تأمین حد اقل های زندگی ، نشان می دهد جمهوری اسلامی ، نه  تنها موفق به تحمیل  الگوی اسلامی مورد نظر خود به جامعه نشده بلکه بسیاری از باورهای سنتی - اسلامی را نیز متزلزل کرده است. ضمن آنکه جامعه امروز ایران تلفیقی است ازدو "اکثریت " : اکثریت  مردمی که  الگوهای اسلامی جمهوری اسلامی را نپذیرفته اند و اکثریت مسئولانی که به هیچیک از باورهای سنتی  مذهبی در خصوص صداقت و پاکدستی ، ایمان ندارند و به راحتی آنها را نقض می کنند.
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر