این روزها بازار قربان صدقه رفتن از آقای ظریف و بد و بی راه گفتن به احمدی نژاد خیلی داغ است. وجه اشتراک قربان صدقه ها و بد وبی راه گفتن ها هم، موضوع هسته ای است . به نظر کسانی که تا این حد شیفته آقای ظریف شده اند و احمدی نژآد را به باد انتقاد می گیرند هرچه رئیس سابق دولت در موضوع هسته ای برای کشورمان هزینه سازی کرده بود دولت جدید به کارگزاری آقای ظریف در حال رفع و رجوع و افتخار آفرینی برای کشور است. خوب اگر دوفرض فوق، دقیق باشد هرچه از آقای ظریف تمجید وتشکر کنیم کم است زیرا در واقع به کشورمان و کسانی که برای سر بلندی آن تلاش می کنند احترام گذاشته ایم.اما آیا واقعاً احمدی نژاد به تنهایی کشور را تا مرز جنگ پیش برد و آقای ظریف با اراده و تدبیر خود سایه جنگ را از سرمان برداشت؟ گمان می کنم پاسخ ایشان به یک سؤال می تواند این ابهام را برطرف نماید .آقای ظریف دو روز پیش در یک جمع دانشجویی با اشاره به مذاکرات هسته ای، چند بار این موضوع را بیان کرده که روند مذاکرات هسته ای با هدایت و حمایت رهبر، در حال انجام است. از برخی دانشجویانِ "انقلابی نما" هم خواسته است که تند تر از رهبر، حرکت نکنند. سایر سخنان او از جمله اینکه خود را سرباز و فدایی رهبر دانسته را به حساب تعارف و از الزامات خلاصی از آزار و مزاحمت های سینه چاکان رهبر می گذارم اما آیا این رهبر معظم ، فقط در دوسه ماه اخیر برای مذاکرات هسته ای، رهنمود می دهد و از مجریان آن حمایت می کند؟ واضح تر بگویم . آیا در دولت گذشته و در افتضاحات ناشی از روش مذاکرات هسته ای، رهبر هیچ نقشی نداشته و همه کاره، دولت بوده است ؟ در آنچه طرفداران دولت جدید، آن را افتخار آفرینی و دور کردن کشور از جنگ می دانند چه ؟ آیا رهبر در روند جدید نقشی نداشته و سخنان آقای ظریف در جمع دانشجویان، فقط تعارف است؟ در مورد دولت قبل، می دانم که هرچه می توانستند برای بدنام کردن کشور و به باد دادن منابع مالی و حیثیتی کشور، انجام دادند . اما در دوسال آخر دولت دهم، احمدی نژاد بارها با صراحت اعلام کرد که نقشی در مذاکرات هسته ا ی ندارد. طرف مذاکره با گروه 1+5 هم سعید جلیلی نماینده رهبر در شورایعالی امنیت ملی بود. سؤال مشخص من از آقای ظریف و دوستانش آنست که آیا سعید جلیلی در سالهای 90 تا 92 و احمدی نژاد در سالهای 84 تا تا 90، در مذاکرات هسته ای رفتار خودسرانه داشته اند و رهبر با کارهای آنها مخالف بوده اما دم بر نیاورده است؟ اگر پاسخ به این پرسش مثبت باشد و سخنان آقای ظریف در خصوص نقش رهبر در مذاکرات فعلی، تنها جنبه تعارف داشته باشد آنگاه حق با کسانی است که هر چه فریاد دارند بر سر احمدی نژاد می کشندو در مقابل، هر روز مظاهر جدیدی از ابراز ارادت به آقای ظریف را به نمایش می گذارند.اما آیا این ادعا باور کردنی است؟ مگر اوباما دوبار مستقیماً برای خامنه ای نامه ننوشت؟ آیا پاسخ های تریبونی رهبر به نامه های محرمانه اوباما از لحاظ لفظ و معنا، تفاوتی با لحن احمدی نژاد داشت؟
من معتقدم روند کنونی مذاکرات، بهترین و شاید تنها راه ممکن در شرایط فعلی است. اما این روش را بر آمده از تصمیم جمعی نظام می دانم که البته کارگزار هوشمندی برای اجرای آن انتخاب شده است . اما نه همه افتضاحات گذشته زیر سر احمدی نژاد است نه حل وفصل ماجرا تا این مرحله، فقط مدیون آقای ظریف و کابینه آقای روحانی است . کسانی که با حذف نقش نود درصدی رهبر، سهم ده درصدی دولتی ها در افتضاحات گذشته و دستاوردهای فعلی را بزرگ نمایی می کنند مراقب باشند که از حالا سند محکومیت دولت محبوب خویش را نسبت به برخی اتفاقات پیش بینی نشده در روند مذاکرات هسته ای، امضا کرده اند؛ اتفاقاتی که با دخالت نهان و آشکار رهبر به وقوع خواهد پیوست و مطابق معمول، رهبر شجاعت پذیرش مسئولیت آن را ندارد و دولتی ها شجاعت افشای آن را. ضمن آنکه این روش ، خیال خامنه ای را آسوده خواهد کرد که هرچه بر سر کشور بیاورد عده ای در جناح های مختلف ، مسئولیت آن را به گردن دیگران می اندازند و رهبر خودخواه و خدا نشناس را تبرئه خواهند کرد.
با سلام، آقای واحدی با تمام احترامی که برای شما قائلم باید عرض کنم که شما هم نمیخواهید از قالب ایرانی خود بیرون آیید! ما ایرانیها یک عادت بد داریم و آن هم اینست که یا خیلی افراط میکنیم و یا خیلی تفریط. بقول معروف نه به اون شوری شور نه به این بی نمکی. آن موقع که شما تو دستگاه بودید همه چیز خوب بود و حالا که بیرون زده اید همه چیز گنده! مگر همین آقای کروبی نبود که در صحن مجلس با دریافت باصطلاح حکم حکومتی تو دهن همه زد و پرونده مطبوعات رو به گوشه ای پرتاب کرد؟ چرا در این مورد چیزی نمی گوئید و همش شیخ شجاع، شیخ شجاع میکنید؟ من هم جمهوری اسلامی رو اصلاح پذیر نمیدانم ولی پایان کار انقلاب رو روشن میینم. در دنیا سه انقلاب بزرگ رخ داده؛ انقلاب فرانسه که یک قرن طول کشید تا به بار بنشینه، انقلاب اکتبر که هنوز پس ازهشتاد سال در حال تغییر و تحوله و با پایان شوروی خاتمه نیافته و هنوز در حرکت است و در آخر انقلاب ایران که با در نظر گرفتن دو انقلاب پیشین هنوز دوران طفولیت را میگذراند. پس امثال ظریف و خاتمی و موسوی... تنها مهره هایی هستند که باید در حرکت انقلاب اثر داشته باشند. خامنه ای و اعوان و انصار رو باید بحساب خطاهای این کودک نو پا دانست که از خطا مبرا نیست و نخواهد بود. مسلما در نهایت با آگاهی الزامی و جبری مردم انقلاب همچون رودی راه خود را از میان سنگلاخ حوادث باز خواهد کرد و به دریای حقیقت خواهد پیوست. من فکر میکنم شما هم بجای بدبینی مفرط که البته میتواند تا حدی طبیعی باشد، بدنبال ارائه راه حلهای مناسب باشید چرا که با مرگ خامنه ای که بدلیل کهولت دور هم نیست، انقلاب وارد فاز سرنوشت سازی خواهد شد و بهتر است بجای نا امید کردن مردم آنها را برای آن روز آماده کنیم. یا حق
پاسخحذفمناظره در حکم سم مهلک برای حکومت سراپا فساد است چون برای زدن حریف مجبور به افشای گوشه کوچکی از فساد جاری و نهادینه میشوند . و در خواست محمود برای مناظره حتی اگر دروغ بگوید (چرا که دولت فعلی براحتی میتواند با تکیه بر داده هائی که دارد آنرا بر ملا کند) بسیار خوب است ولی اگر راست میگوید می تواند مناظره سایبری داشته باشد یعنی جوابیه خود را در وبلاگ یا سایت خود درج کند تا حاج کلید پاسخ دهد
پاسخحذف