جناب آقای اکبر هاشمی بهرمانی
بازیگر احتمالیِ نمایش بیست وچهارم خرداد
قبل از هر چیز توضیح دهم که عنوان انتخابی برای شما ، به هیچ وجه جنبه توهین یا تحقیر ندارد. من مانند بسیاری از مردم ایران و حتی گروهی از حامیان فعلی شما، آنچه را که قرار است روز بیست و چهارم خرداد ماه در ایران برگزار شود نه « انتخابات » که تنها یک نمایش حکومتی می دانم . پس حق دارم کسانی را که در این عرصه ، نقش آفرینی می کنند « بازیگر» بنامم. از سوی دیگر، چون هنوز تکلیف « تعیین صلاحیت شما » توسط کسانی که شیخ کروبی آنها را« دزد آرای مردم » نامید روشن نشده و در اراده قطعی شما برای ادامه راه تا پایان بازی نیز تردید دارم ناچارم برای شما نام بازیگر احتمالی را برگزینم.البته حق ندارم اقدام همراه با ریسک شما در کاندیداتوری را بی ارزش بدانم . همچنین امیدوارم تحلیل من و دوستان همفکرم در خصوص «مهندسی انتخابات » و« هیچ کاره بودن رئیس جمهور منصوب » اشتباه باشد و شما بتوانید نقشی قابل قبول برای حل بخشی از مشکلات روزافزون مردم ایران بردارید.
آقای هاشمی رفسنجانی !
بسیاری از « حامیان کاندیداتوری آقای خاتمی » در ماههای گذشته بر این نکته پای می فشردند که کاندیداتوری ایشان در انتحابات سال ۱۳۹۲، در هر صورت یک « بُرد » برای جنبش آزادیخواهی ایران خواهد بود. اگر حکومت تن به کاندیداتوری و پیروزی او بدهد استقرار دولت خاتمی ، یک شکست برای اقتدار گرایان خواهد بود و چنانچه او را رد صلاحیت نمایند هزینه ای سنگین به نظام و دیکتاتور وارد خواهدشد که این هزینه سازی ،تضعیف حاکمیت غیر دموکراتیک و تقویت جنبش دموکراسی خواهی را به دنبال خواهد داشت. آقای خاتمی با عدم کاندیداتوری خویش ثابت کرد حاضر به هزینه سازی برای نظام نیست و او در تعامل با نظام ، راهی متفاوت از «اغلب حامیان خویش » برگزیده است. این قصه به نوعی دیگر در حال تکرار برای شماست. اکنون حامیان شما به سه گروه تقسیم شده اند. گروهی در سخنان خود همه چیز می گویند جز گرفتاری های مردم و اقتصاد روبه فروپاشی کشور. آنها دغدغه حفظ نظام رادارند و بر این گمانند شما تنها کسی هستید که می توانید کشتی در حال غرق نظام و کشتیبان خودخواه آن را نجات دهید. گروه دوم ، به درستی تشخیص داده اند که تنها راه بازگشت ایشان به حاکمیت، حضور شما یا خاتمی در رأس قوه مجریه است. این دوگروه در میان حامیان شما از لحاظ تعداد اقلیت هستند اما صدایی بلند تر از دیگران دارند. در مقابل ، اکثریت حامیان مردمی شما ، کسانی هستند که از نابسامانی ها در اداره کشور خسته شده اند و گمان می کنند بازگشت شما به کاخ ریاست جمهوری، حلال مشکلات آنهاست. راستش را بخواهید بسیاری از اصلاح طلبان حکومتی هم برای آنکه تغییر موضع خویش و حمایت از کاندیداتوری شما را توجیه نمایند به این توقع، دامن زده و می زنند. در واقع بسیاری از افرادی که تصمیم گرفته اند در روز بیست و چهارم خرداد ماه رأی خود را به نام شما به صندوق بیندازند باور کرده اند که شما می توانید تحریم های اقتصادی علیه ایران را متوقف نمایید، از ایجاد جنگ جلوگیری کنید، اقصاد از هم پاشیده کشور را در مسیر سامان قرار دهید،از افزایش تنش با جهان جلوگیری کنید و به فضای امنیتی موجود درکشور خاتمه دهید.
حقیقت آنست که من هم امیدوار بودم شما بتوانید همه این کارها را انجام دهید اما بر این باورم که رئیس جمهور، نه بر اساس آرای دهها میلیون ایرانی بلکه با « تک رأی » همان کس که می گوید « من تنها یک رأی دارم» انتخاب می شود. از سوی دیگر ، تحولات سال های اخیر نشان داد رئیس جمهور هر کس که باشد تنها مجری دستورات رهبر و « ماله کش » بر روی اقدامات تعفن انگیز اوست. لذا خود را با توقع از شما دلخوش نخواهم کرد . در عین حال به عنوان یک فعال رسانه ای، مایلم از شما سؤال کنم که « آیا شما هم مانند آقای خاتمی راهتان از حامیانتان جداست؟» در بالا توضیح دادم که آقای خاتمی حاضر نشد با اجرای خواسته اغلب سیاسیون حامی خود ، هزینه ای بر دوش سید علی خامنه ای بگذارد. شما چه ؟ آیا اولویت شما ، تحقق انتظارات کسانی است که به شما امید بسته اند؟ شما در آخرین برنامه تلویزیونی خود در انتخابات سال ۱۳۸۴ ـ برنامه شبکه دو با مجری گری مرتضی حیدری ـ گفتید « اقای خامنه ای صاحب کشور است» . ایا شما همچنان این غاصب را صاحب کشور می دانید ؟اگر اینگونه باشد قاعدتاً موفق نخواهید شد برای تحقق انتظارات حامیان خویش ، بر خلاف نظر صاحب خانه ، کاری انجام دهید . آنچه این سؤال آزار دهنده را در ذهن من قرارداده، اظهارات منتسب به شماست که قبل از اعلام کاندیداتوری اعلام کردید : « من بدون موافقت رهبری وارد عرصه نخواهم شد. اگر بخواهد شرایطی به وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع واختلاف به وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد ».
روزی که شما این سخن را بر زبان آوردید بسیاری از حامیان شما ، می گفتند شما با علم به «عدم موافقت رهبر با کاندیداتوری خود» این مطلب را بیان کرده اید تا توپ را به زمین رهبر بیندازید . اما امروز با کاندیداتوری شما، شرایط فرق کرده است. در شرایط جدید می توانید توپ را درزمین رهبر بیندازید یا اجازه دهید توپ باشدت فراوان به زمین خودتان برگردد. شما بهتر از من می دانید کاندیداتوری در هر انتخاباتی ، یک حق شهروندی است و رهبر حق ندارد کسی را به کاندیداتوری وادار یا او را از نامزدی در انتخابات منع کند. در عین حال شما اعلام کردید بدون موافقت رهبر، کاندیدا نخواهید شد. اما اگر به فرض قریب به محال به ریاست جمهوری برسید دیگر یک شهروند عادی نیستید. زیرا بر اساس اصل ۵۷ قانون اساسی ، موظف خواهید بود « زیر نظر ولایت مطلقه امر» فعالیت کنید. ایا در آن شرایط هم کماکان معتقد خواهید بود«اگر بخواهد شرایطی به وجود بیاید که بین من و رهبری حالت نزاع واختلاف به وجود بیاید همه ما ضرر خواهیم کرد »؟
شما با ایجاد انتظار در میلیونها ایرانیِ دردکشیده ، بازیگری در نمایش بیست و چهارم خرداد را پذیرفته اید. اما آیا می توانید بدون نزاع و اختلاف با رهبر، مشکلات را حل کنید؟ شما در هشت سال گذشته بارها سیاست های داخلی و خارجی دولت احمدی نژاد را به چالش کشیده اید اما خودتان بهتر از هرکس می دانیداطمینان رهبر از « حلقه به گوش بودن » احمدی نژاد او را به گزینه مطلوب حاکمیت تبدیل کرد و بسیاری از اقدامات احمدی نژاد، اجرای بی چون وچرای اوامر و طرح های رهبر بود. به عبارت دیگر، تغییر بسیاری از سیاست ها جز در نزاعی جدی با رهبر، امکان پذیر نیست. آیا شما در آن عرصه ها، در کنار حامیان امروزین خود قرار خواهید گرفت یا حق صاحب خانه فرضی خویش ـ غاصب واقعی کشورـ را؟ پاس خواهید داشت؟شما می خواهید روابط پر تنش با سایر کشورها را به آرامش بر گردانید. اماآیا می توانید بدون نزاع با کسی که اخیراً مردم دو قاره بزرگ دنیا را « وحشی » نامید وارد تنش زدایی با جهان شوید؟ اگر نخواهیم بی انصافی کنیم باز کننده پای سپاه به اقتصاد کشور، شما بودید که البته در دوره احمدی نژاد، به سطح غیر قابل تحمل رسید. سخنرانی یک ماه قبل شما در جمع عده ای از مدیران دولت موسوم به سازندگی، نشان داد شما اگر چه حاضر نیستید به نقش خود در باز کردن پای « برادران قاچاقچی سپاه به اقتصاد ایران » اعتراف کنید اما ادامه این حضور را غیر قابل قبول می دانید. بسیار خوب . آیا به نظر شما بر سر این موضوع با رهبر دچار اختلاف نخواهید شد؟ در آنصورت، به توقعات حامیان امروز خود خواهید اندیشید یا کماکان بر اصل « بدون موافقت رهبر کاری نمی کنم » پافشاری خواهید کرد؟
آقای رفسنجانی!
وزارت اطلاعات در دوره ریاست جمهوری شما، هم در عرصه سیاسی و هم در میدان های اقتصادی، جنایات بسیار کرد. وزیر مربوطه هم کسی بود که در دوره اقتدار شما ،برای تصدی آن وزارت خانه انتخاب شده بود. در عین حال فرض می کنم شما در دوره جدید ، فرد منزهی رابرای تصدی وزارت اطلاعات ، کاندیدا خواهید کرد. همچنین قبول می کنم رهبر و مجلس برای استقرار فرد مورد نظر در رأس وزارت اطلاعات با شما همکاری خواهند کرد. اگر در میانه راه، وزیر اطلاعات با هماهنگی بیت رهبر دست به جنایات جدید زد و به شما اجازه عزل او را ندادند آنگاه شما چه خواهید کرد؟ آن روز مهم ترین دغدغه شما ، پاسخ گویی به توقعات حامیان امروزین و شکستن فضای امنیتی کشور خواهد بود یا باز هم به آن خواهید اندیشید که « نزاع شما با رهبر به ضررهمه خواهد بود»؟
آقای هاشمی رفسنجانی!
پرسش های مشابهی در سایر عرصه های مدیریتی وجود دارد که من برای جلوگیری از تطویل، از ذکر آنها خودداری می کنم. می دانم بسیاری از « مأموران به حمایت از شما» در گوشه وکنار خواهند گفت.« بگذارید آقای هاشمی رئیس جمهور شود آنگاه از موضع قدرت به تعامل با رهبر خواهد پرداخت». اما هم من می دانم هم شما که دیگر از ابهت وجذبه گذشته شما خبری نیست. شما اکنون نه قادر هستید با تکبر خاص ، دانشجویان مخالف و منتقد خود را « سوسول های ساواکی زاده » بنامید و نه می توانید مانند پاییز سال ۱۳۶۸ در برابر رهبر بایستید و خواستار معذرت خواهی او از دکتر مهاجرانی شوید. شما با آرای ۱۴- ۱۵ میلیونی که اصلاح طلبان برایتان پیش بینی کرده اند به جنگ مجلس بی اراده و فرمایشی هم نمی توانید بروید چه رسد که بخواهید در برابر رهبر بایستید. به فرض محال که شما رئیس جمهور شوید تنها در صورتی امکان ایستادگی در برابر زورگویی های رایج خامنه ای را خواهید داشت که از آرای بسیار بالا برخوردار باشید و از وحشی گری های رهبر و عوامل او نترسید. شرط دوم ، در اختیار خودتان است اما برای تحقق شرط اول ، باید از هم اکنون به مردم اطمینان دهید اگر لازم باشد برای تحقق انتظارات حامیان ، از هیچ اقدامی فروگذار نخواهید بود. در غیر اینصورت، رأی شما حتی به فرض عدم تقلب در آرای مردم ، چیزی بیش از پیش بینی خوش بینانه حامیان ناگهانی شما نخواهد بود. در آنصورت ،در نزاع ها با رهبر خودخواه و ایران فروش ، چاره ای جزجدا کردن راهتان از « حامیان فعلی »و تمکین در برابر زیاده خواهی های رهبر نخواهید داشت.
eyval mojtaba khane vahedi.to hafezeie mellie ma iraniaee.2rood bar to!ama chare chie?hazrate aali befarma
پاسخحذفحکومت استبداد دینی بخوبی یاد گرفته که بازی بد و بدتر را برای انتصابات به مردم حقنه کند.و مردم برای فرار از بی لیاقت هائی مثل جلیلی و قالیباف و ناطق نوری به دام خودی هایی که مثلا موضع ضد رهبری گرفته اند مثل رفسنجانی یا خاتمی بیافتند.یعنی مردم را بر سر دوراهی باخت باخت قرار میدهند و این بازی را تا ابد میخواهند ادامه دهند.وظیفه آزادیخواهان تبیین راه برون رفت از این مخمصه مبنی بر مشروعیت زدایی از رژیم بوسیله عدم شرکت در انتخابات است.یک جا این دور باطل باید از هم بگسلد.
پاسخحذفآقای رفسنجانی اگه از خانومش تبعیت می کرد بهتر بود ظاهر عفت خانم اوضاع ابران را بهتر از همسرشان آقای هاشمی می فهمند.
پاسخحذففکر بسیار خوبیست . همه باید از هاشمی بخواهند که به مردم بگوید برنامه اش در مقابل رهبر چیست.
پاسخحذفاساسا اگر آقای واحدی رئیس جمهور شدن رفسنجانی را " فرض محال " میداند این قلم فرسایی و خواندن ان محلی از اعراب ندارد .
پاسخحذفبا درود خدمت شما
پاسخحذفجناب آقای واحدی
من شخصا از حکومت جمهوری اسلامی به شدت متنفرم و هر آینه خواستار سرنگونی این حکومت جانی، دزد و بی کفایت هستم. باور دارم که هر روز افزایش عمر این حکومت، میلیاردها دلار خسارت مادی و غیر مادی برای این سرزمین و مردمانش به همراه دارد. بخشی از این خسارت به دلیل دزدی ها و بی لیاقتی ها در استفاده مناسب از منابع و درآمدهای کشور است و بخش بزرگتر به دلیل عدم پیشرفت صنعتی و اقتصادی است که امکان تولید کار و افزایش ثروت ملی را از مردمان کشورم ستانده است و روز به روز از جهان پیشرفته تر و حتی از کشورهای در حال توسعه هم در حال فاصله گرفتن هستیم. حتی از حمله نظامی خارجی به ایران چنانچه با هدف از میان برداشتن خطرات یک حکومت تروریستی در منطقه خاورمیانه هم استقبال می نمایم و یکی از دستاوردهای اینچنین رویدادی را سرنگونی جمهوری اسلامی می دانم. به هر حال هم اکنون نیز ایران در اشغال نظامی و دینی جمهوری اسلامی است.
من یکی از هواداران و دوستداران رضا پهلوی هستم چرا که مَنِش دموکراتیک و پذیرش اصل انتخاب مردم را در روز رهایی و در یک انتخابات استاندارد با معیارهای جهانی پذیرفته است، ولی الزاما خود را پیرو همه باورها و موضع گیری های وی از جمله عدم مداخله نظامی خارجیدر ایران نمی دانم.
در دور پیشین انتخابات ریاست جمهوری من با توجه به موضع گیری ها و افراد توانمندی که در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی گرد هم آمده بودند، رای خود را به نام وی به صندوق انداختم و پیش از آن هم به تشویق اعضای خانواده و دوستان نیز برای رای دادن به مهدی کروبی پرداخته بودم. پس از کودتای 22 خرداد 88 نیز چند نوبت در اعتراض به دزدیده شدن آرا، در تظاهرات خیابانی شرکت داشته و مورد نوازش نیروهای سرکوبگر نیز قرار گرفته ام.
همه مطالب بالا را گفتم تا به طرح پرسش اصلی خود بپردازم. این پرسش ممکن است پرسش بسیاری از هم میهنان هم باشد.
آیا تحریم انتخابات 24 خرداد 92 چنانچه با حضور هاشمی رفسنجانی همراه باشد، واقعا عاقلانه ترین کار ممکن است؟
- درباره این پرسش ساده بایستی بگویم از چهار سال پیش تا کنون حتی برای یک روز نیز پارازیت های حکومتی، محل زندگی بسیاری از ایرانیان را ترک نکرده است. با توجه به آثار بی نهایت زیانبار این پارازیت ها، شاید با انتخاب هاشمی از شر این پارازیت ها که آثار خود را تا ده سال آینده و به شکل بیماری های سخت درمان (صعب العلاج) نشان خواهد داد، از این پس نجات یابیم.
- بسیاری از گِرِه های کاری در رده های گوناگون که با تعطیلی سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سطوح مختلف کشور به وجود آمده، ممکن است با انتخاب هاشمی پس از یک دوره کوتاه برطرف گردد.
- در هشت سال گذشته و به ویژه چهار سال پایانی آن، فضای کسب و کار به قدری شکننده، راکد، بی سامان گشته که من و بسیاری از مردم برای یک دوره یک هفته ای هم نمی توانیم برنامه ریزی کاری داشته باشیم.
- تورم فزاینده و بی برنامگی ارزی و ریالی دولت در کنار عدم افزایش درآمد متناسب با تغییرات پیاپی قیمت ها، باعث شده بسیاری از مردم در رفع احتیاجات روزانه خود با مشکلات جدی روبرو شوند.
- هزینه های درمانی آنقدر افزایش پیدا کرده که اگر انسان توفیق یابد و یکسره بمیرد شانس آورده!! روز گذشته تزریق یک سِرُم برای کودک دوساله بدون بستری شدن در بیمارستان حدود یکصدوپنجاه هزار تومان برایم آب خورد!! حالا شما هزینه عمل جراحی و بستری شدن یا هزینه درمان سرطان و ... را در نظر بگیرین. شانس بسیاری وجود دارد که دولت هاشمی بتواند با تنش زدایی و متوقف ساختن بلندپروازی های اتمی رژیم، دست کم روال زندگی را در ایران به سطح سال 83 و 84 برساند.
- موارد بسیاری از اینگونه که برشمردم وجود دارد که مردم زیادی از جمله خودم را با همه باورهای شخصی که دارم مردد ساخته که رای بدهم یا خیر. راه رای دادن از خون نداها و سهراب ها و کیانوش ها و ... می گذرد ولی احتمال وقوع تقلب را در حد سال 88 نمی دانم. چون یکدستی کامل میان رهبری، سپاه، شورای نگهبان و وزارت کشور مانند سال 88 وجود ندارد.
سپاسگزار خواهم بود چنانچه در یک نوشته مفصل و کامل با در نظر گرفتن همه جوانب، نظر شخصی خود را در زمینه های گوناگونی که برشمردم بیان نمایید.
نگاه تردیدآمیز به انتخاب هاشمی از این روست که متاسفانه در آمریکا دموکرات های بی عملی مانند اوباما بر سر کار هستند که سودای تغییر رژیم به وسیله حمله نظامی را به صفر رسانده و همچنین اپوزوسیون نیرومند و بابرنامه ای وجود ندارد که بتواند در یک فرایند کوتاه مدت با بسیج عمومی در اعتصابات یا نافرمانی های مدنی گسترده، این رژیم را زمینگیر و سرنگون نماید.
واقعا عالی است . شیخ باید موضع خود را در برابر رهبر مشخص کند وگرنه برای ما محرز است که او برای حفظ و نجات رهبر پا در این نمایش گذاشته است نه مملکت و مردم چون او خود از بانیان این نظام کثیف میباشد . بقول جناب آقای دکتر ملکی اگر میگفت چنانچه ملت بخواهد به میدان می آیم بسیار مقبول تر بود تا حالا که گفته است اگر رهبر بگوید به میدان می آیم
پاسخحذف