یکی از ادعاهای اساسی آیت اله خمینی که توانست گروه زیادی از متدینان را به فداکاری تا حد بذل جان تشویق نماید ادعای زیرپاگذاشتن احکام اسلامی توسط رژیم شاه بود. او با انواع تبلیغات ، بسیاری از مردم را قانع کرده بود که حکومت مورد نظر او ، اسلام را در ایران احیا خواهد کرد و در سایه حکومت اسلامی ، دنیای ایرانیان نیز آباد تر خواهد شد. او زمانی ادعا کرده بود اگر تنها یک ساعت در روز رادیو در اختیار وی و همفکرانش باشد تحولی اساسی در فرهنگ و رفتار مردم ایجاد خواهدشد. اکنون نزدیک به چهار دهه از آن روزها گذشته و علیرغم فراز و نشیب ها در مدیریت اجرایی کشور، رسانه های پرمخاطب و تریبون های پر هزینه جمهوری اسلامی همواره توسط کسانی اداره شده که سخنگویان مستقیم رهبر نظام بوده اند. گسترش حوزه های علمیه و راه اندازی کاروان های مختلف تبلیغاتی ، از دیگر تدابیر نظام جمهوری اسلامی برای تحمیل سلیقه سران نظام به جامعه بوده است. در این مدت ، نه تنها اقلیت های دینی و مذهبی ، ار دسترسی حد اقلی به تریبون های عمومی محروم بوده اند بلکه بسیاری از دگراندیشان شیعه - حتی در سطح مراجع تقلید - در معرض دشمنی رسانه ها و بوق های تبلیغاتی جمهوری اسلامی قرار داشته اند. پس وضعیت فعلی جامعه از لحاظ اخلاقی و فرهنگی را می توان دستاورد مستقیم حاکمیت سی وشش ساله جمهوری اسلامی دانست.
آیت اله خمینی و جانشین او همواره ادعا داشته و دارند که احیا گر احکام اسلام هستند. پیامبر اسلام مهم ترین وظیفه خویش را " احیای مکارم اخلاق " می دانست : " انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق ". اکنون برای سنجش وضعیت اخلاق در جامعه " جمهوری اسلامی زده " نیاز به تلاش زیاد نیست. نمی خواهم در خصوص سران نظام سخن بگویم که توصیف فساد آنها " مثنوی هفتاد من " خواهد شد. چه کسی می تواند در دروغ گویی آشکار رهبر تردید کند درحالی که نزدیک ترین مشاور او - ناطق نوری - می گوید " ایشان در جریان سیر تا پیاز مذاکرات هسته ای هستند" و رهبر ادعا می کند " از جزئیات مذاکرات بی خبرم " . چه کسی می تواند چشم بر حمایت رهبر از بزرگترین مفاسد اقتصادی تاریخ ایران ببندد در حالی که رئیس فاسد ترین دولت ، محبوب ترین رئیس جمهور برای رهبر و نزدیک ترین فرد به او بود؟ مگر می توان نقش رهبر را در ترویج بی اخلاقی در جامعه نادیده
گرفت در حالی که او سالهاست در تریبون های عمومی به مخالفان داخلی و خارجی خود فحاشی می کند و به هیچکس اجازه دفاع داده نمی شود؟ در خصوص فساد مالی مدیران هم ، مراجعه به اخبار رسمی منتشره در رسانه های حکومتی ، بسیاری از ابعاد را آشکار می سازد. فساد اخلاقی مقامات عالیرتبه در حد رئیس جمهور و به ویژه دروغ گویی های مکرر آنها نیز هر روزه در افشاگری های متقابل رقبای حکومتی ، بر ملا می گردد. اما مهم تر از همه اینها ، فساد و بی اخلاقی است که در سایه حکومت جمهوری اسلامی ، هر روز بیش از دیروز جامعه را آلوده می کند.
امروز بیش از هر زمان ، دروغگویی در میان ایرانیان رواج یافته است. بخشی از این دروغ گویی ، ریشه در نیاز مردم به تظاهر و زهد فروشی در اموری دارد که به نحوی با حکومت در ارتباط است. البته در این زمینه ، بیشترین دروغ گویی و بهره مندی، نصیب رانت خواران نزدیک به حکومت است. اما اقشار گوناگون مردم نیز از این بلای اخلاق سوز ، در امان نیستند. بخل و حسد ، از دیگر پدیده هایی است که همواره در همه جوامع از جمله جامعه ایران وجود داشته اما انواع تبعیض و گسترش فاصله طبقاتی در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی ، ابعاد آن را گسترده و فراگیر کرده است. در سالهای پیش از انقلاب ، مذاکرات شفاهی میان فعالان اقتصادی ، سند قطعی برای یک معامله بود اما اکنون حتی رد و بدل شدن دهها سند مکتوب نیز موجب احساس تعهد برای بسیاری از معامله گران نمی شود. شاید آغاز این " خلف وعده ها و اعتمادسوزی ها " ریشه در خلف وعده های حکومتی و ناتوان سازی بسیاری از فعالان اقتصادی در اجرای تعهدات خود داشته است اما امروزه روابط کاملاً خصوصی میان بسیاری از تجار و صنعت گران ، مبتنی برهمین روش است. پیمان شکنی در جامعه امروز ایران ، قبح زیادی ندارد وحتی گاه نشانه " رندی " تلقی می شود. کینه ورزی و حسد نسبت به نزدیک ترین دوستان و بستگان و طمع به دارایی های مادی ، معنوی و عاطفی آنها اکنون دیگر تعجب کسی را بر نمی انگیزد. فخر فروشی به زیر دستان ، نه تنها نکوهش نمی شود بلکه گاه حسرت انگیز است ! یک روز شعار " تو کز محنت دیگران بی غمی / نشاید که نامت نهند آدمی " باور بسیاری از ایرانیان بود و امروزه بسیاری از افراد موفقیت خویش را تنها در " له کردن " دیگران جستجو می کنند که البته چندان هم عجیب نیست زیرا بهترین توصیف برای جمهوری اسلامی این سخن است : " دردا که دوای درد پنهانی ما / افسوس که چاره پریشانی ما / بر عهده جمعی است که پنداشته اند /آبادی خویش را به ویرانی ما ". در جامعه امروز ایران ، دست اندازی به اموال عمومی و کسب ثروت از این راه ، بیش از آنکه دزدی آشکار تلقی و موجب شرمندگی مرتکب باشد نوعی هوشمندی تلقی می شود. مشکلات اقشار مختلف جامعه، سوژه های سرگرم کننده برای بسیاری از افراد است و تمسخر های قومیتی روز به روز در حال افزایش است. فاجعه اخیر در فرودگاه جده ، بیش از آنکه غیرت عمومی را تحریک نماید موجب ساختن هزاران عبارت تمسخر آمیزشد . حریم خصوصی افراد فاقد هر گونه ارزش شده به طوری که فیلم سرقت شده از لحظات جان دادن مرتضی پاشایی در عرض چند ساعت توسط هزاران نفر باز نشر می شود و گروهی دیگر فیلمی را با سرعت برق و باد در فضاهای عمومی منتشر می کنند که از مصیبت وارده به دخترک بوشهری برداشته شده وبرای او و خانواده اش آبرویی باقی نمی گذارند.
اگر خوب به اطراف خود بنگریم هر یک قادر خواهیم بود دهها نمونه از این بی اخلاقی ها بیابیم که قطعاً همواره در میان ایرانیان وجود داشته اما رفتار ضد اخلاقی سران جمهوری اسلامی و ترویج بی اخلاقی در رسانه های پر مخاطب حکومتی بر حجم آن افزوده و روز به روز بر گستره آن اضافه می شود. مهم ترین پیامد اخلاق کُشی د ر جمهوری اسلامی آن بوده که اکنون بسیاری از بی اخلاقی ها به موضوعی عادی در میان مردم و مسئولان تبدیل شده است . امروزه دروغ گویی ، فخر فروشی ، دزدی های کلان، بخل و حسادت ، توطئه علیه دوست و فامیل، رقابت ناسالم با نزدیک ترین افراد، پیمان شکنی ،تحقیر دیگران و سایر مظاهر بی اخلاقی ،موجب شرمندگی و انزوای کسی در حوزه جغرافیایی اشغال شده توسط جمهوری اسلامی نمی شود و همین امر احساس امنیت برای سران جمهوری اسلامی شده است. آنها مطمئن هستند جامعه ای که فساد و تباهی در آن عادی شود امن ترین مکان برای مدیران فاسد و بی اخلاق است. بزرگترین خیانت جمهوری اسلامی ، کشتن اخلاق در میان جمهور مردم بوده که متاسفانه روز به روز بر تعداد " اخلاق مرده ها " افزوده می گردد و " قومی که گشت فاقد اخلاق ، مردنی است ".
دردا و دریغا!):
پاسخحذف