پانزده سال پیش ، یک کاریکاتوریست ایرانی در ظلمی آشکار به تمساح ، آخوند بی خاصیت و بدنام محمد تقی مصباح یزدی را به تمساح تشبیه کرد. هنوز چند ساعت از انتشار آن کاریکاتور نگذشته بود که غیرت های اجاره ای از گوشه و کنار حوزه علمیه قم به جوش آمد. تعدادی از مدرسین حوزه علمیه ، درس های خود را تعطیل کردند و تعداد زیادی ازطلاب به دستور و برای غیرت نمایی به خیابان ها ریختند. خواسته دیکته شده به آن غیرت نمایان ، دستگیری و محاکمه کاریکاتوریست بود و همان هم اتفاق افتاد. کمتر از دوسال قبل از آن ، همان غیرتی های اجاره ای ، به خیابان های قم آمده بودند تا اعتراض خود را به شادی جوانان حامی خاتمی در نخستین سالگرد انتخاب او، به نمایش بگذارند. قبل و بعد از آن دو غیرت نمایی، گاه و بیگاه عربده این اجاره ای های زنجیره ای ، خیابان های قم را لرزاند و البته در هیچ موردی ،غیرت نمایی ها ربطی به منافع یا حیثیت ملت ایران نداشت. در همین مدت ، دختران معصوم اصفهانی ، هدف اسیدپاشی قرار گرفتند،فرمانده انتظامی استان تهران - سردار زارعی - به اتهام تجاوز بازداشت شد، رئیس دولت و نورچشمی های او هزاران میلیارد تومان از ثروت ملی را به باد دادند، دهها تن از نمایندگان مجلس از معاون اول رئیس جمهور رشوه گرفتند ، طبق گزارش های رسمی ، دهها نفراز سر فقر در نقاط مختلف کشور دست به خود کشی زدند، به اذعان کارگردان حزب الهی سینما مسعود ده نمکی ، صدها دختر مظلوم ایرانی برای تأمین نیازهای اولیه زندگی به دام عیاشانی در داخل کشور یا در شیخ نشین های خلیج فارس افتادند و .... در حالی که هیچیک از آن فجایع ،غیرتی را در حوزه علمیه قم به جوشش نیاورد.
علمای بی خیال نسبت به فجایع داخلی اما، در برابر برخی اتفاقات در کشورهای دیگر، حاضر به سکوت نبودند. همین چند ماه قبل ، خبر صدور حکم غیر انسانی - اعدام - نسبت به شیخ نمر از روحانیون شیعه عربستان ، واکنش شدید و همگانی در حوزه علمیه قم را به دنبال داشت. اکنون در همان عربستان ، دو نوجوان ایرانی مورد تعرض گماشتگان شیوخ حاکم قرار گرفته اند اما نه کفنی به تن می شود،نه دروس حوزه تعطیل میگردد و نه تظاهرات خود جوش توسط غیرتی های زنجیره ای - اجاره ای ، انجام می شود. در حالی که حادثه اخیر یکی از بی سابقه ترین حرمت شکنی ها نسبت به کشور و ملت ایران و از دردآورترین حوادثی بوده که در تمام سالهای اخیر احساسات عمومی را جریحه دار نموده است. البته دولت و به طور کلی نظام جمهوری اسلامی، در عرصه بین المللی ضعیف تر از آنست که بتواند برای جبران این فاجعه ، بر دولت عربستان فشار شایسته بیاورد. بر رهبر بی اراده وبی مسئولیت جمهوری اسلامی هم حرجی نیست زیرا بارها نشان داده ،ملت ایران و اعتبارمملکت در میان اولویت های او جایی ندارد. اما برخی علمای حوزه علمیه قم که ادعا دارند ملجأ و مرجع غیرحکومتی برای آلام ملت هستند چه؟ سالها از همه روضه خوانان ، مداحان و روحانیون طراز اولیه شنیده ایم که امام اول شیعیان ، با شنیدن خبر ظلم به یک دختر غیر همکیش ، گریبان درید و از خداوند طلب مرگ کرد. ظلم بر آن دختر ، در حد در آوردن خلخال - وسیله تزئینی - از پای او بود . اما این بار در همان سرزمین، دو نوجوان ایرانی مورد تعدی مأموران حکومتی قرار گرفته اند و بنا بر گزارش ها یکی از دو نوجوان دست به خود کشی زده است. اگر غیرتی در حکومتی ها وجود داشت بهترین نامزد برای خود کشی در این حادثه ، رهبر بی کفایت جمهوری اسلامی بود که رهبری بیست و شش ساله او ، ملت ایران را تا این حد در سایرکشورها بی اعتبار کرده و بی سر و پا ترین حکومت ها را نسبت به آنان ، جسور نموده است.البته انتظار غیرت از رهبر جمهوری اسلامی ، انتظاری بیهوده است. اما همین حادثه غم انگیز بهترین فرصت برای روحانیون غیر حکومتی است تا برخی ادعاهای دهان پرکن خویش را ثابت و تفاوت خود با جیره خواران حکومت را اشکار سازند ! سران نظام جمهوری اسلامی ، بارها نشان داده اند که برای حفظ حکومت خود حاضرند منافع ملت ایران را قربانی کنند. در خصوص احکام دینی نیز ، زیرپا گذاشتن احکام اولیه همچون نماز به خاطر حفظ حکومت ، تجویز شده است.پس در میان حکومتی ها ، نه منافع ملی و اعتبار ایرانیان ، موجب تحرک کارساز برای جبران فاجعه اخیر در عربستان خواهد شد نه احکام و توصیه های دینی . اما گروهی از روحانیون که همواره به دنبال اثبات تفاوت خود با هم لباسان حکومتی هستند - اگر واقعاً تفاوتی وجود داشته باشد - نباید فرصت اخیر را ازدست بدهند . تحریم حج و عمره ، بزرگترین و تأثیرگذارترین تنبیه نسبت به دولت و ملتی است که فاجعه اخیر مسئولیت مشترک آنهاست. فراموش نکنیم امام سوم شیعیان هنگامی که برای اقامه حق و مبارزه با ظلم حاکم ، قیام کرد حج را نیمه تمام گذارد تا نشان دهد ارزش همه احکام و عبادات به اقامه حق است. مراجع تقلید و روحانیونی که هنوز از تأثیر کلام خویش مطمئن هستند باید پیروان و حامیان خود را به تحرکی مؤثر در این زمینه فرا بخوانند .تحریم سفر به عربستان ،نخستین - و البته کارسازترین - واکنش خواهد بود.
اغراق نیست اگر بگویم در سالهای اخیر ، مهم ترین دستاورد سفر حج و عمره،پر شدن جیب کسانی بوده است که ملت ایران و سایر شیعیان را مشرک و نجس می دانند.پس کدام ضرورت، ما را وادار می سازد با تن دادن به چنین خفت هایی ، آبروی ملت ایران و آینده جوانان ایرانی را بازیچه مأموران خشن و احمقی در کشوری قرار دهیم که ملت و دولت آن ، هیچ احترامی برای ملت ایران قائل نیستند و آنان را شایسته هرنوع تحقیر می شمارند؟
شخصاً به تحریک غیرت روحانیون قم نشین ، امیدی ندارم. اما هموطنان با غیرت که مترصد انجام حج و عمره هستند می توانند سهل انگاری حکومت و روحانیون در این زمینه را جبران و رأساً برای تحریم سفر به عربستان تصمیم بگیرند.ادامه سفر به سرزمین عربستان ، ماموران کثیف سعودی را قانع خواهد کرد که گروهی از ایرانیان نیز در بی غیرتی نسبت به هموطنان خود همانند وطن فروشان حاکم بر ایران هستند و این تلقی، آنان را برای ادامه تحقیر ایرانیان ، تشویق خواهد کرد.
مسلمانان و مراسم حج
پاسخحذفمراسم حج در هر صورت آداب بت پرستی و متعلق به دوران قبل از اسلام و به اعراب بت پرست در دوران جاهلیت است ،سید جمال الدین اسدآبادی نوشته بود که هیچ توجیهی برای ادای مراسم حج پیدا نکردم اما چون در اسلام گنجانده شده آنرا میپذیرم.
اما اسلام دیگ طمع را چنان در در وجود انسانها به جوش میاورد که ساده لوحان مؤمن هوش و عقل خود را باخته و برای رسیدن به حوریهای بهشتی و استفاده از مزایای حرام ! و نعمات بهشت آن هم به طور جاودان و رایگان از گداهای سامره تا داعش را به وجود میاورند.
کسروی در کتاب خود به داستان گداهای سامره اشاره دارد که به محض باز شدن راه و صدور مجوز زیارت کربلا و سامره هزاران نفر از تبریز مانند بقیه شهرها زن و فرزندان خود را به خدا سپرده عازم سامره میشدند و بسیاری از آنان در راه از بین رفتند و هرگز بازنگشتند و زنان و فرزندان آنان به گدایی و فاحشگی افتادند و اینان بین مردم به "گدایان سامره" معروف شدند.
تا پیش از این هم اخبار زیادی از بی حرمتی به زائران ایرانی توسط حکومت ،شرطهها و رفتار زننده شهروندان عربستانی با ایران منتشر شده بود ،اما مگر کسی اعتنایی کرد؟
آیا ایرانیان از این رویداد شوم درس گرفته و حج را تحریم خواهند کرد؟ باید دید مگر والدین این اطفال از سرنوشت ربوده شدن ۴۰۰ ایرانی و زن که هرگز هم پیدا نشدند در مراسم حج اوایل انقلاب و یا ربوده شدن پی در پی زائران ایرانی در سوریه و عراق درس گرفته یا اصلا اهمیتی داده بودند؟
در مراسم حج بده بستانی بین مؤمن و خدا صورت میگیرد که هیچ رویدادی حتی به قیمت نابودی زن و فرزندان خود نمیتواند جلوی آنرا بگیرد.
اما پر و پا قرصترین زائران حج، مقامات نظام مقدس اسلامی هستند که تقریبا همه آنان هر سال در مراسم حج حضور دارند و بسیاری از آنان دختران صیغهای خود را به نام همسر با خود همراه میکنند تا فریضه دینی خود را در حج کامل سازند و برخی حتی در هتلها آنرا در اختیار زائران کشورهای دیگر قرار میدهند تا ثواب بیشتری برده باشند و اکنون کار به جایی رسیده است که مقامات عربستانی از صدور ویزا برای این دسته از بانوان جوان خودداری میکنند.
این مؤمنین در کنار دیگرانی که در سودای معامله بهشت با خدا هستند حتی اگر بشنوند که هر سال به همه حجاج تجاوز میشود باز هم از آن صرفنظر نخواهند کرد و توکل به خدا به زیارت حج خواهند رفت.
در کشور پاکستان دقیقا مدل خانه خدا و کعبه ساخته شده و بسیاری از پاکستانیهای مستضعف در همان کشور خود حاج میشوند که بسیار پسندیده است ، در دوران صفویان نیز شاه عباس بزرگ برای منصرف کردن ایرانیان از سفر بیهوده حج با پای پیاده از اصفهان به مشهد به زیارت حرم امام رضا رفت و بدین شکل حرم امام رضا اعتبار یافت و مشهدی شدن را به عنوان آلترناتیو حج قرار داد، ایکاش همان زمان با استفاده از نفوذ و اقتدار خود خانه خدا و کعبهای نیز در ایران میساخت.
اما ایکاش مؤمنین به آن درجه از شعور میرسیدند که هزینه حج خود را در صندوقی جهت ساختن بیمارستان و مدارس واریز میکردند ، اما این مؤمن بهشت خود را با هیچ چیز عوض نخواهد کرد به خصوص وقتی که میتوان از آن به عنوان وسیلهای برای شستن گناهان استفاده کرد و از خداوند برای تبهکاریها مجوز رسمی دریافت کرد و دست به اختلاس و دزدی و ... زد.