۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه

حکومت «شهدا» را مصادره می کند ما « زندانیان » را مصادره نکنیم


در سال های اخیر ، نشانه های فراوانی از استیصال سران جمهوری اسلامی آشکار شده است . یکی از زبونانه ترین اقدامات حکومت که بیش از هر زمان کلافگی و استیصال سران نظام را آشکار ساخت «‌مصادره شهدای سرفرازجنبش سبز» بود . نخستین شهید دزدی حکومت ، زمانی اتفاق افتاد که مرحوم دکتر علیمحمدی در اوایل دیماه سال ۸۸ در یک عملیات تروریستی مشکوک به شهادت رسید. او که به حمایت از کاندیداتوری میر حسین موسوی اشتهار داشت در اغلب تظاهرات خیابانی ، حامیان جنبش سبز را همراهی می کرد و لذا ترور او و ادعاهایی که در خصوص عامل آن ترور از رسانه های حکومتی منتشر شد تردید های فراوانی بر انگیخت . حتی بحث هایی در خصوص احتمال دست داشتن حکومت در ترور این استاد « سبز » مطرح شد . در برابر آن تردید ها و احتمالات ، دستگاههای تبلیغاتی نظام در یک اقدام ناشیانه ، تصویری از ‌«کارت عضویت علیمحمدی در بسیج »‌منتشر نمودند که تنها با گذشت دقایقی از انتشار آن کارت ، جعلی بودن آن آشکار گردید ـ اینجا ـ از دیگر اقدامات سران حکومت برای مصادره شهدای جنبش سبز می توان به اظهارات متعدد و مکرر محمود احمدی نژاد اشاره کرد که در مصاحبه های خود، اغلب کشته شدگان در جریان جنبش سبز را حامیان دولت خود معرفی کرد . سخنگوی بی آبروی رهبر ی ـ حسین شریعتمداری - هم برای آنکه از احمدی نژاد عقب نماند در یک گفتگوی تلویزیونی ، شهید شجاع جنبش یعنی « صانع ژاله » را عامل نفوذی خود در بیت آیت اله منتظری نامید . همچنین خبرگزاری فارس ـ که اکنون رسوایی آن بر همگان آشکار شده ـ مصاحبه های دروغین با برخی خانواده های شهدای جنبش ترتیب داد و از زبان آنها خواستار محاکمه موسوی و کروبی شد .
اقدامات فوق نه تنها برای حکومت مستأصل جمهوری اسلامی مفید نبود بلکه بر رسوایی های آن افزود . این رسوایی ها دودلیل داشت . نخست آنکه اغلب مخاطبان ان دروغ ها ، پی به استیصال و کلافگی حکومت بردند و دوم ، زنده شدن ویادآوری سخنان موسوی بود که در جریان فعالت های انتخاباتی سال ۸۸، بزرگترین مشکل حاکمیت را « رواج دروغ » می دانست .
با کمال تعجب ، امروز مقاله ای از یکی از دوستان خوبم خواندم که آن هم بوی مصادره می داد . البته این بار نه « شهدای جنبش سبز»‌بلکه « یک زندانی شجاع » مورد مصادره قرار گرفته است . در بخشی از آن مقاله که به بهانه تجلیل از زندانی شجاع و افتخار آفرین «‌ابوالفضل قدیانی » به رشته تحریر در آمده ، آمده است :« قدیانی ، رهبری دیگر برای جنیش سبز است . کودتا چیان باید دریافته باشند که خاموش کردن موسوی و کروبی ، محدود ساختن خاتمی ، حبس رهنورد ، ساکت و منزوی کردن برخی پیشکسوتان انقلاب و منتقدان و شخصیت های ملی و مذهبی ، راه حل خروج از بحران های مبتلا به کشور نیست . چنان که از محمد نوری زاد در خارج از زندان تا ابوالفضل قدیانی و دیگر آزادگان سبز در در درون زندان های جمهوری اسلامی ، کوشش برای تکثیر ونشر و تداوم " فرهنگ مخالفت و ومقاومت " در متن جنبش سبز و علیه تمامیت خواهی ، بی وقفه ادامه دارد ." راه سبز امید "به برکت حضور عاملان /کنشگران امیدوار و صبور وآزاده ، زنده و جاری است ».
البته برای من که جنبش سبز را فراتر از « خواسته محدود کننده اجرای بدون تنازل قانون اساسی » می دانم انتساب ابوالفضل قدیانی و مقاومت او به «‌جنبش سبز » بلامانع است .اما وقتی قرار دادن قدیانی در «‌چارچوب جنبش سبز » از زبان کسی مطرح می شود که همه مواضع او مبتنی بر « اجرای بدون تنازل قانون اساسی » است هر کس حق دارد از تلاش برای « مصادره این آزاده سر فراز » نگران شود . فراموش نکنیم هنوز سه ماه از یادداشت شجاعانه ابوالفضل قدیانی ـ اینجا ـ نگذشته که در آن آمده بود « اصلاحاتی که مدعی پایبندی به آرمان آزادی، قانون و دموکراسی است اما در افق نهائی خود نفی استبداد را ترسیم نکرده و به عبارت دقیقتر جایگاه و نقشی برای ولایت فقیه در سیاست کلان خود قائل است در یک کلام جز دروغی بیش نیست.» . کسانی که بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی تأکید می کنند راهی ندارندجز آنکه به « اصل ولایت فقیه ـ ولو محدود شده و در چارچوب تفسیر خود از قانون اساسی» تن دهند . پس آنان نمی توانند « ابوالفضل قدیانی » را در کادر رهبری خود بگنجانند زیرا «او اصلاح طلبانی را که نقشی هر چند کوچک برای ولایت فقیه قائل باشند دروغگو می داند » . اگر مصادره شهدای جنبش سبز توسط حکومت را زشت می دانیم خودمان با مصادره یک زندانی صریح و شجاع ، مرتکب همان عمل نشویم .
»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر