
هجدهم شهریور ماه ۹۱
سه سال از بازداشت محمد داوری و حبس مظلومانه او گذشت . در این مدت بر« مادر محمد» رنج هایی رفت که شاید کمتر کسی از خانواده های زندانیان با آن مواجه بوده است . به گمانم  بزرگ ترین رنج برای این مادر صبور ، کم توجهی رسانه ها و فعالان سیاسی به « محمد » او بود . « محمد »  همواره سعی کرده خود را یک « معلم » بنامد و شاید همین بزرگ ترین ضعف اوست ! در ایران ، یا باید رانت حکومتی داشته باشی یا رانت حزبی تا تو را فراموش نکنند و «محمد داوری » همچون سایر معلمان آزاده ایرانی  هیچیک از این دو را نداشته وندارد. محمد ، « معلمی » را بزرگترین افتخار می داند. او در سومین سالگرد زندانی شدن ، خود را اینگونه توصیف کرده است :« یک معلم و خبرنگار که "آموختن" و "آموزاندن" تمام زندگیش بوده است. در واقع هر دو شغل او معلمی بوده است و شاگردی، و در مدرسه بزرگ ایران با خود عهدی عاشقانه بسته است. عهدی که عاقلانه بودن را هم رمز پیروزی دانسته و خود را با کاروان عاشقان و عاقلان سبز همراه نمود.» لذا  آنگاه که دانست عده ای در عالی ترین سطح مدیریتی کشور ، از قاتلان و متجاوزان کهریزک حمایت می کنند در کنار مهدی کروبی ایستاد تا با افشای جنایتی بزرگ و نابخشودنی ، هم به حاکمان ایران درسی بزرگ بدهد و هم به فعالان سیاسی بیاموزد « دفاع از یک زندانی ناشناس و افشای ظلمی که بر او رفته ، کمتر از تبلیغات گسترده در مورد یک زندانی سرشناس سیاسی نیست ».
  از روزی که مهدی کروبی نامه ای به هاشمی رفسنجانی نوشت و اخبار جسته  و گریخته مربوط به تجاوز در زندان های ولی فقیه را افشا نمود تا روزی که محمد داوری برای جمع آوری  مستندات این جنایت کمر همت بست  زمان زیادی طول نکشید . در واقع  این معلم آزاده ، کاری را کرد که هاشمی رفسنجانی باید می کرد اما برای جلوگیری از « دلخوری » رهبر از آن سر باز زد. داوری وظیفه ای را انجام داد که«دادستان گازگیر جمهوری اسلامی » نه تنها از اجرای آن سرباز زد بلکه تلاش گسترده ای صورت داد تا از افشای آن جلوگیری شود . محمد داوری با به جان خریدن خطر ، به دنبال رسوا کردن کسانی رفت که حفظ حکومت ننگین خود را به هر قیمت مجاز می دانند ودر این راه از کثیف ترین راهها و وحشیانه ترین اقدامات هم گریزان نیستند . این معلم بی ادعا  به جنگ کسانی برخاست  که اکنون پس از سه سال ، وقاحت و ضد بشر بودن ایشان با حمایت همه جانبه از « قصاب کهریزک » اشکار شده است .
بزرگی کار محمد داوری را می توان در میزان کینه  حاکمیت از او مشاهده نمود .  تجاوز به جوانان بی گناه این کشور در کهریزک ، زخمی بزرگ بر دل «محمد داوری » نهاده و  نماینده بی سواد و بی اراده رهبری  در قوه قضائیه ـ شیخ بی سواد صادق لاریجانی ـ   با حمایت علنی از سعید مرتضوی که آمر همه جنایت های کهریزک بوده ، بر زخم دل محمد ، نمک می پاشد . او  همچنین با محروم ساختن  این معلم فداکار از مرخصی ، بر غم های  مادرش که سه سال دوری فرزند بر او تحمیل شده ،  می افزاید . 
البته  بزرگی کینه حاکمیت  نسبت به محمد داوری نباید  عظمت کار او و بزرگی روح مادرش را  از چشم ها دور نگه دارد . محمد عزیز در سومین سالگرد بازداشت ظالمانه خویش ،  نامه ای درس آموز والبته پراحساس  نوشته که خواندن آن بر همه کسانی که  مدیون روشنگری های  او هستند واجب است  ـ 
اینجا ـ به گمانم مهم ترین  فرازهای  نامه  «معلم افشاگر » ما  جملاتی  است که عظمت روح مادر و راز مقاومت فرزند را آشکار می سازد :
مادرم سپاس، سپاس که سه سال صبوری کردی و خم به ابرو نیاوردی و کمر خم نکردی.
مادر مهربانم، سپاس که همیشه بر من لبخند زدی و سه سال از سرچشمه مهرت سیرابم کردی.
مادر بزرگم، سپاس که بزرگی کردی و برای یک بار هم در طول این سه سال التماس نکردی.
مادر فهیم من، درک متقابل در این سه سال ایمانم را تقویت نمود و این تو بودی که معجزه کردی.
مادر باوفایم، سه سال گذشت و تنهایم نگذاشتی و با نگاهت همیشه من را همراهی نمودی.
محمد داوری در سه سال گذشته ،معلمی بی ادعا برای  فعالان سیاسی بوده و مادر نستوه او نیز معلمی  بزرگ که درس ایستادگی به فرزند  خویش داده و او را برای اثبات حقانیت ادعای خویش یاری نموده است . بی تردید «  عدم ابراز پشیمانی » از سوی محمد  عزیز علیرغم اعمال وحشیانه ترین شکنجه ها بر او  ، ارمغان مقاومت مادری است که در دل می سوزد اما با « مقاومت آموزی » به فرزند، آتشی خاموش ناشدنی  بر جان حاکمان ضد بشر جمهوری اسلامی افکنده است .
 گرامی باد سه سال مقاومت محمد داوری و مادر صبور او .
 
تلاشهای بسیاری و فداکاریهایی شد که مستلزم هر نوع تغییر در کشورهای عقب مانده جهان سومی که با مشی دیکتاتوری و از مهیب ترین نوع آن:مذهبی اداره میشود.اما متاسفانه رهبران جنبشی که درک صحیحی از دیدگاه و انگیزه مردم نداشتند و خود را ملزم به رعایت قانونی که سرش دست آقایان است..میدانند تلاشها و فداها را دفن کردند..تا تغییرات را آهسته و طولانی و با موافقت و مرحمت حاکم انجام دهند..
پاسخحذف