حمله به بیت روحانی منتقد آیت اله سید صادق شیرازی و دستگیری برخی اطرافیان او ، اولین کینه ورزی جمهوری اسلامی نسبت به منتقدان حکومت نیست و اگر خدا وعزرائیل به سید علی خامنه ای مهلت دهند آخرین مورد از این نوع انتقامجویی حکومتی نخواهد بود.البته این یادداشت نیز نه به معنای دفاع از دیدگاههای مذهبی آیت اله شیرازی بلکه در راستای احترام به " دگر اندیشی " در همه زمینه هاست اگر چه نمی توان شجاعت این روحانی سنت گرا نسبت به دیکتاتور قرن سید علی خامنه ای را نادیده گرفت. اما داستان حمله اخیر چیست وریشه آن را درکجا باید جستجو نمود؟ آیا واقعا آنطور که" وزارت اطلاعات دولت تدبیر" و نیروهای قوه قضائیه جمهوری اسلامی ادعا کرده اند حمله به بیت این مرجع شیعی و تعطیل شبکه های تلویزیونی وابسته به او، با هدف جلوگیری از اهانت به شخصیت های مورد احترام اهل سنت بوده است؟ بعید است کسی ساختار جمهوری اسلامی و عملکرد رسانه های حکومتی را بشناسد و ادعای اخیر حکومت را باور کند. این مقاله بر آنست تا با ارائه شواهدی ، دروغ پردازی جدید حکومت را برای خوش باور ترین حامیان نظام ، اثبات نماید.
یک - بهانه حمله به بیت آقای شیرازی ، جلوگیری از اقدامات تفرقه افکنانه ازجمله اهانت به مقدسات اهل سنت بوده است . اما آیا اصولاً اهل سنت ، از احترامی در جمهوری اسلامی برخوردارند که اکنون حکومت ، سنگ مقدسات آنان را به سینه می زند؟ آیا جمهوری اسلامی ، اهل سنت را شهروند درجه یک و دارای حقوق برابر با سایر شهروندان می داند؟همین روزها در رسانه ها اعلام شد یکی از متهمان فراری د توانسته جایگاه مهمی را در استانداری کردستان غصب نماید در حالی که هنوز سیاستمداران اهل سنت اجازه رسیدن به مناصب مهم دولتی در استان سنی نشین را ندارند. به عبارت دیگر در جمهوری اسلامی ، آنکس که خودی تلقی می شود حتی " خودی خلاف کار " بر کسی که مذهب و مرامی متفاوت با سران حکومت دارد ترجیح داده می شود. ازسوی دیگر مدافعان ناگهانی اهل سنت همان ها هستند که هنوز به آنان اجازه داشتن عبادتگاه در شهرهای مهم کشور را نمی دهند. مدعیان " وحدت شیعه و سنی " سالهاست که سرشناس ترین روحانیون اهل سنت همچون مولوی عبدالحمید را تحت فشارهای گوناگون قرار می دهند. از آن بالاتر ، در تریبون های رسمی حکومت از جمله در بوق های نماز جمعه ، هرگاه بخواهند کسی را به انحراف متهم نمایند او را به دو تن از شخصیت های مورد احترام اهل سنت یعنی طلحه و زبیر تشبیه می کنند.
دو - گفتمان حاکم بر شبکه های وابسته به بیت آیت اله شیرازی ، ایرادات اساسی دارد اما کسی مجاز به اعتراض در این زمینه است که خود مروج گفتمان اختلاف افکنی و اهانت نباشد. بسیاری از خوانندگان این مقاله، شیخ بی سوادی را که نام دانشمند بر خود گذاشته است می شناسند. با یک جستجوی ساده در اینترنت می توان هتاکی های منحصر به فرد او در خصوص خلفای اول تا سوم را مشاهده نمود. همین فرد علاوه بر حضور مستمر در برنامه های تلویزیونی ، سخنران محافلی است که اغلب مستمعان آن ، افراد وابسته به حکومت هستند.
سه - حکومت در مقاطع مختلف نشان داده که نه تنها دغدغه ای نسبت به بزرگان اهل سنت ندارد بلکه در محاسبات جمهوری اسلامی ، خدا ، پیامبران بزرگ الهی و ائمه معصومین هم حرمتی به مراتب پایین تر از ولی فقیه دارند و حکومت تنها به دنبال استفاده ابزاری از آنهاست. پاییز سال گذشته ، دکتر علی اصغر غروی که از شخصیت های سرشناس ملی مذهبی است مقاله ای با عنوان " امام ، پیشوای سیاسی یا الگوی ایمانی ؟" نوشت که به بهانه ای برای حمله به اصلاح طلبان تبدیل شد. مهم ترین ادعای دستگاههای حکومتی و رسانه های وابسته به رهبر این بود که در آن مقاله به " امام علی( ع) " اهانت شده است. قوه فضائیه هم حکم به دستگیری نویسنده مقاله و توقیف روزنامه بهار- منتشر کننده مقاله - داد. اما اظهار نظر نماینده رهبر در قوه قضائیه نشان داد که دغدغه اصلی حکومت ، اهانت به امام علی نیست و اگر کسی به دنبال اعتراض یا انتقاد به حکومت نباشد به خاطر اهانت به امامان شیعه ، مجازات نخواهد شد. شیخ صادق لاریجانی در واکنش به مقاله دکتر غروی گفت : " اگر نبود احساس اینکه می خواهند یک جریان امینتی سیاسی به راه بیندازند اصلاً به این موضوع نمی پرداختیم " . لاریجانی با وضوح کامل به نویسندگان و سخنرانان پیام داد که اگر به حوزه های مورد حساسیت حکومت وارد نشوند حتی اهانت به ائمه هم موجب گرفتاری آنها نخواهد شد. از عجیب ترین واکنش ها به مقاله مورد نظر می توان به اظهار نظر تعدادی از نمایندگان مجلس اشاره کرد که مدعی بودند اهانت به امام علی در این مقاله ، زمینه ساز اهانت به ولایت فقیه است. در واقع آنچه که آنها را نگران می کرد هرگونه تعرض به محدوده نامحدود ولایت فقیه بود نه اهانت به آنچه برای همه خدا باوران یا فرقه هایی از مسلمانان ، محترم و مقدس است.
چهار - حتی درچارچوب های جمهوری اسلامی نیز آنچه در دو دهه اخیر برای سران حکومت اهمیت داشته و دارد شخص سید علی خامنه ای و ولایت رو به گسترش اوست. بر همین اساس برخی ازروحانیون مانند مرحوم آذری قمی که در دوره زعامت آیت اله خمینی ، به خاطر انتقاد به او منزوی شده بودند در اوایل رهبری خامنه ای ، ارج و قرب یافتند اما همان ها به محض طرح نخستین انتقادات از رهبر دوم جمهوری اسلامی ، تحت شدید ترین فشارها قرار گرفتند.
با عنایت به آنچه در بالا آمد اکنون می توان دلیل اصلی حمله به مراکز وابسته به آیت اله صادق شیرازی را حدس زد و متناسب با انگیزه حکومت ، نسبت به این حمله موضعگیری نمود. حتی کسانی که دیدگاههای آیت اله شیرازی و همراهان او را در برخی زمینه ها افراطی می دانند شایسته است از این زاویه به حوادث اخیر بنگرند که مجازات این روحانی شجاع به خاطر موضوعااتی نیست که ممکن است هر یک از ما نیز آنها را منفی بدانیم بلکه انتقام گیری از مهم ترین خصیصه او یعنی شجاعت و ظلم ستیزی است. این خصلت و حاملان آن ، همانقدر که امروز برای ایران مفید و ضروری می باشد برای خامنه ای و مزدورانش ، وحشت برانگیز است. تعارف را کنار بگذاریم . من هم برخی مواضع منتسب به آیت اله شیرازی را نامناسب وغیر قابل قبول می دانم اما شجاعت او گوهر نایابی است که اگر معدودی از روحانیون و سیاستمداران مدعی اصلاحات و اعتدال از آن برخوردار بودند قطعا سید علی خامنه ای نمی توانست اینچنین در ایران و جهان ، جولان دهد . حاکمان فریب کار جمهوری اسلامی، خود بزرگترین دشمن اقلیت های گوناگون در کشور هستند وبرای نحله های فکری و مذهبی که اکثریت تلقی می شوند نیز ارزشی قائل نیستند . آنها بزرگترین اهانت ها را نسبت به اهل سنت روا می دارند اما اکنون به دروغ ،خود را مدافع وحدت شیعه وسنی ، جلوه می دهند تا در روند انتقام گیری از کسی که شجاعت بی نظیر و ظلم ستیزی او ، لرزه بر تن خامنه ای و عواملش انداخته ، با اعتراض کمتری مواجه شوند. برای خنثی کردن این فریب حکومت ، همه آنان که دل در گروی آزادی و آزادگی دارند باید حملات اخیر به بیت این روحانی شجاع را محکوم و در عین حال مواضع خویش در لزوم احترام به بزرگان اهل سنت را آشکارا بیان نمایند. صاحب این قلم نیز خود را ملزم می داند هر دو مسیر را به صورت موازی طی نماید. باید برای افرادی که هنوز سران جمهوری اسلامی را مروج اسلام و طرفدار وحدت فرق اسلامی می دانند تبیین نمود که شعار اصلی در میان حکومتی ها آنست که" به هر که می خواهید اعتراض بلکه اهانت کنید حتی خدا و ائمه و خلفا ، اما نگویید بالای چشم خامنه ای ابروست. "
در پایان ، سخنی دوستانه با کسانی دارم که رسانه های وابسته به آیت اله شیرازی را اداره می کنند. شما اگر گمان می کنید در صدر اسلام ، تحریفاتی رخ داده و حقوقی از اهل البیت ضایع شده ، برای روشنگری ، فرصت های فراوانی دارید . همت امروز خود را صرف مبارزه با کسی کنید که خطر او برای اسلام و ایران ، صدها برابر بیش از آن چیزهایی است که به گمان شما در صدر اسلام رخ داده است.
دیکتاتور دینی می خواهد خود را در کنف تقدس بدور از هر سوال و انتقاد مخفی کند در مواردی از دین و خرافات برای این منظور استفاده میکند و گاهی از میان برداشتن یا بی ابرو کردن کسی که پتانسیل به خطر انداختن موقیت ولی فقیه را دارد . مثل علامه طباطبائی استاد خمینی در ابتدای انقلاب به خاطر اینکه با ترکتازی های خمینی مخالفت کرد در زمستان سرد ان سال با کمبود نفت و دارو. ایشان را به ان دنیا سوق دادند . یا طالقانی . شریعتمداری اذری قمی و غیره
پاسخحذف