۱۳۹۳ مرداد ۲۲, چهارشنبه

سردار مخنث ، ام الفساد شهرداری یا " لو لو" ی سال 96 ؟





طرح منتسب به محمد باقر قالیباف موسوم به طرح تفکیک جنسیتی ، سر و صدای زیادی در کشور بر انگیخت.البته قالیبباف این شانس را داشت که برادران پیشکسوت او  - داعشی ها -  در حال اجرای رتبه بالاتری از اسلام مورد نظر مقامات جمهوری اسلامی هستند و نام قالیباف در این مورد ، جهانی نشد.  تلاش شهردار تهران برای حاکمیت طالبانی در حوزه مدیریت خویش ، قبل از هرچیز   این پرسش را به ذهن می آورد که "در دوره تصدی قالیباف بر  شهرداری تهران چه گذشته که او پس از نه سال تصمیم به جدا سازی زنان و مردان گرفته است؟ " نخستین برداشت از اجرای تاخیری این طرح طالبانی آنست که مدیریت قالیباف موجب گسترش ناامنی برای بانوان  در شهرداری تهران شده و اکنون ایمن سازی زنان شاغل یا مراجعه کننده به شهرداری،  جز از طریق حصار کشی میان مردان و زنان ، امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر ، ام الفساد شهرداری  ، شخص قالیباف است و اکنون با دستوری از بالا ، به دنبال سر پوش گذاشتن بر افتضاحی است که خود به وجود آورده است. نگاه خوش بینانه تر به موضوع آنست که گمان کنیم این سردار همه کاره ، از مخنث هایی است که لابد شهردادران سابق تهران در وصف او می خوانند " یا رب ستدی ملک زدست چو منی / دادی به مخنثی نه مردی نه زنی " . در این صورت او تا کنون هیج درکی از جاذبه های میان زن و مرد نداشته و اخیرا" در روند " بصیرت زایی رهبر " ، چشمان سردار مخنث نیز باز شده و برای رفع خطر محتمل ، دستور جدا سازی راصادر کرده است .  برخی افراد هم معتقدند قالیباف برای جلب نظر گروهی از تندروها که به نظر می رسد نفوذ زیادی بر رهبر دارند این سخنان را مطرح کرده تا حمایت آنان از کاندیداتوری خود در انتخابات سال 96 را تضمین نماید.

اما به این موضوع از زاویه دیگر هم می توان نگاه کرد. آنچه در خرداد 92 اتفاق افتاد و آن را انتخابات ریاست جمهوری می نامند تجربه جدیدی در اختیار سد علی خامنه ای قرار داد و به او آموخت می توان با دیو سازی ، به فرشته سازی هم رسید. برای بسیاری از تحلیلگران سیاسی ، آشکاربود که سعید جلیلی قرار نیست جایگاه ریاست جمهوری را اشغال نماید . اما تبلیغات گسترده در خصوص جنگ آفرینی او و خطراتی که از ناحیه ریاست جمهوری او متوجه کشور می کند بسیاری از افراد را قانع ساخت که پای صندوق های رأی بروند و به هر کس جز جلیلی رأی بدهند. حتی برخی تحلیل گران نزدیک به اصلاح طلبان از جمله  صادق زیبا کلام ، قبل از آنکه  ترکیب کامل کاندیداهای احتمالی و گروههای حامی آنها مشخص شود از کاندیداتوری قالیباف حمایت می کردند. در آن زمان آنچه بیش از هر چیز برای خامنه ای اهمیت داشت حضور گسترده مردم در نخستین انتخابات پس از کودتای 88 بود. او به انتخاباتی با حضور گسترده مردم نیاز داشت تا مشروعیت زایل شده خود در عرصه بین المللی را تا حدودی یازیابی نماید.  پروژه دیو سازی توسط خامنه ای آنقدر دقیق طراحی شده بود که حتی علی اکبر ولایتی مشاور بین الملل رهبر اجازه یافت در برنامه تلویزیونی ، از سیاست های هسته ای که جلیلی مجری آنها بود انتقاد نماید در حالی که بدون تردید همه مراحل مذاکرات هسته ای و جزئیات آن  در دوره مسئولیت جلیلی ، مورد تأیید رهبر بوده است. 

آنچه در خرداد 92 اتفاق افتاد رهبر را به این نتیجه رسانده است که به جای تکرار رسوایی هایی همچون کودتای انتخاباتی سال 88 ، می تواند انتخاباتی کنترل شده برگزار نماید که در آن با مطرح نمودن  افراطی نام  یک کاندیدا  - که اصولا قرار نیست رئیس جمهور شود -  عده قابل توجهی از مردم به وحشت می افتند و برای فرار از آن "افعی" ، عنداللزوم به "مار غاشیه" پناه می برند. به نظر می رسد نقش این دیو یا افعی در سال 96 از هم اکنون به محمد باقر قالیباف سپرده شده   است. او که پرونده های سنگین تخلفات مالی در دوره ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و نیز در شهرداری تهران دارد و بخش عمده آن هم اکنون  در اختیار باند احمدی نژاد هم می باشد چاره ای جز تمکین در برابر خواسته رهبر و پذیرفتن نقش در این نمایش را ندارد. رفتار وگفتار اخیر قالیباف  از سوی دیگر به برخی اصلاح طلبان و اعتدالیون هم این فرصت را اعطا خواهد کرد تا بادی در غبغب بیندازند و اقدام خود در حضور فعال در نمایش انتخاباتی سال 92  و جلوگیری از ریاست جمهوری قالیباف را از نشانه های هوشمندی خویش و الطاف خفیه الهی جلوه دهند. آنان با این کار، حضور خود در انتخابات آتی را نیز توجیه  خواهند نمود بدون آنکه در برابر وعده های اجرا نشده سال 92 پاسخگو باشند .

طرح قالیباف خاصیت دیگری هم برای رهبر دارد. او از یکسو نیازمند حفظ نیروهای تندرو  و قداره بندان حکومتی برای روز مباداست و از سوی دیگر مایل نیست تریبون های آنان به میزان فعلی علیه روند مذاکرات هسته ای فعال باشد. تفکیک جنسیتی  همانگونه که پیش بینی می شد سردمداران اسلام طالبانی را به شدت هیجان زده کرده و  بسیاری از آنان را به طور کلی از اظهار نظر در خصوص آخرین دور مذاکرات هسته ای غافل نموده است.

قالیباف، سردار مخنث باشد یا ام الفساد یا هردو ، به احتمال زیاد نقش " دیو " در انتخابات سال 96 رانیز به  عهده گرفته تاعنداللزوم با وحشت آفرینی نسبت به او ، بازهم مردم وادار به  هجوم به سوی صندوق های رأی شوند و بار دیگر اولویت عمومی به جای بررسی قابلیت کاندیداهای دیگر یا میزان اجرای وعده های قبلی ، جلوگیری از ریاست جمهوری قالیباف و بر گزاری جشن عمومی به خاطر شکست این سردار طالبانی در انتخابات باشد. این همان چیزی است که خامنه ای از هم اکنون به آن می اندیشد و خود را برای یک نجات چهار ساله دیگر  با استفاده از این سناریو آماده می نماید.  


۱ نظر:

  1. متاسفانه مدعی زیاد است ولی محقق کم . محققانی که بیایند انواع کاراکتری که هر کدام ازافراد حلقه قدرت در مقاطع مختلف زمانی بر عهده داشتند واکاوی کند. مثلا نقش معتدل یا واپسگرا یا ناجی . همانطور که در شب انتصابات گفتم الان خامنه ای و روحانی و رضائی نشسته اند به ریش رای دهندگان ضعیف الحافظه می خندند که 8 سال امید واهی به خاتمی به هوششان نیاورد. من معتقدم تمام کارگزاران حلقه قدرت مثل نقش های صحنه تاتر چیده شده اند تا دیالوگ خود را سر وقت بگویند.

    پاسخحذف