در دوهفته گذشته ، در ستون گفت و شنود کیهان که حسین شریعتمداری آن را می نویسد دو بار داستان پشه ای نقل شد که می خواهد از روی درخت بلندشود و به درخت آماده باش می دهد. سخنگوی مصیبت زده رهبر ، این داستان را روز بیست و یکم تیرماه ۹۱، چاشنی انتشار مقاله تحریف شده من با عنوان « سی سال گذشت به بازنشستگی فکر می کنم » کرد و دوازده روز بعد ، همین داستان تکراری را به کار برد تا متن تحریف شده دیگری را از « نامه خداحافظی من با آقای کروبی » به مخاطبان خود القا نماید . فکر کردم شریعتمداری پایبندی اخلاقی که ندارد، ترس از مجازات قانونی هم او را در داستان سرایی هایش با محدودیتی مواجه نمی سازد . پس چرا در مدتی کوتاه ، داستانی تکراری برای عقده گشایی علیه من ، به کار برده است؟ امروز پاسخ این پرسش را یافتم و به این نتیجه رسیدم که شریعتمداری همه مصاحبه ها و مقالات مرا می شنود ومی خواند . از جمله ، او یقیناً گقتگوی دو سال قبل من با صدای امریکا را شنیده است که در آن ، حکومت خامنه ای را « نمرودی » دانستم . برای کسانی که داستان های قرآنی را شنیده اند ـ از جمله حسین شریعتمداری ـ نام نمرود ، یاد آور داستان پشه ای است که آن سلطان ظالم را ازپای در آورد . پس شریعتمداری اولاًحق دارد با شنیدن نام من ، داستان «نمرودی دانستن حکومت خامنه ای »را به یاد بیاورد.
ثانیاً هر کس که به دنبال بر اندازی این سلطان جائرباشد حسین شریعتمداری را به یاد پشه ای می اندازد که نمرود با همه ادعای قدرتمندی ، مقهور او شد .
اعتراف می کنم در مقایسه با قهرمانان بزرگ که در داخل کشور مبارزه می کنند قدرت خود را حتی از پشه ای که به حیات ننگین نمرود خاتمه داد کمتر می دانم . اما حسین شریعتمداری هم فراموش نکند که رهبر آلوده او ، به مراتب از « نمرود » کمتر است و سر نگونی او حتی به یک پشه نیرومند نیازی ندارد. من هم ، مجموعه عوامل قدرت خامنه ای ـ سپاه ، روسیه ، چین و آخوندهای دین فروش و …. ـ را معادل «حکومت نمرود » می دانم نه آنکه بخواهم «رهبر جمهوری اسلامی» را در حد نمرود ، بالا ببرم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر