سلا م مرا از راه دور پذیرا باشید . حتماً به یاد دارید که نخستین دیدار من با شما در تیر ماه سال ۱۳۶۱ شمسی و در نیمه ماه رمضان بود که در پی آن ،توفیق همکاری و درس آموزی از شما را یافتم .گمان می کنم فرارسیدن رمضانی دیگر ، بهترین فرصت است تا سخنانی را با شما درمیان بگذارم.
نمی دانم یادداشت من با عنوان « سی سال گذشت به بازنشستگی فکر می کنم » را دیده اید یانه . حقیقت آنست که از مدتی قبل به این نتیجه رسیدم که نمی توانم در قالب گذشته به فعالیت بپردازم و دِین خود را به هموطنانم ادا نمایم. خبرهایی به من می رسید که نشان می داد شما اگر چه نظام مستبد حاکم بر ایران را نه اسلامی می دانید و نه نشانه ای از جمهوریت در آن سراغ دارید اما در عین حال ، بر این باورید که جمهوری اسلامی با قرائت آیت اله خمینی ، نسخه شفابخش برای ایران عزیز ماست . بر همین اساس ، برای آنکه تفاوت دیگاه خود با شما را مخفی نکرده باشم مقاله «کروبی چه حکومتی می خواست چه حکومتی می خواهد » را نوشتم . در آن مقاله بر لزوم « برگزاری رفراندوم تعیین حکومت » تأکید و اعلام نمودم :« حکومت مورد نظر آقای کروبی برای ایران ، جمهوری اسلامی مطابق با وعده های اجرا نشده آیت اله خمینی است اگر چه من یقین دارم اکثریت ایرانیان ، بار دیگر به جمهوری اسلامی رأی نخواهند داد ».در عین حال ، به حرمت ایستادگی مثال زدنی شما در برابر طاغوت زمانه ، تلاش می کردمدر اغلب کفتگوها و مقالات ، ضمن بیان مواضع خویش ، به گونه ای سخن بگویم که مخالفت علنی با مواضع شما تلقی نشود؛ اگر چه بارها و بارها اعلام کردم که به نظر من ، حکومت فعلی ، اصلاح پذیر نیست و نظام جمهوری اسلامی ، برای همیشه نابود شده است .
می دانستم که شما ، ایت اله خمینی را معصوم و فاقد اشتباه نمی دانید اما در عین حال به او علاقه دارید در حالی که باور های دینی به من می گفت « آیت اله خمینی در خصوص بنیان نهادن حکومت فردی که اکنون به استبدادی کم نظیر تبدیل شده ، در برابر خدا و خلق او مسئول است . »والبته این مسئولیت نافی عظمت انقلابی نیست که او در آفرینش آن ، نقشی به سزا داشت . می دانستم علیرغم مظالمی که در دوره رهبری سید علی خامنه ای بر شما رفته است شما برخی عباراتی که من در مورد او به کار می برم را نمی پسندید . حتی به یاد دارم دوسال قبل که در یک گفتگوی تلویزیونی ، حکومت سید علی خامنه ای را با حکومت نمرود مقایسه کردم به من تذکر دادید که « تند رفته ام». البته چندی بعد از آن ، حوادثی پیش آمد که تنها در یک حکومت نمرودی می توانست به وقوع بپیوندد .در آن زمان به شوخی از شما پرسیدم «آیا هنور هم به من توصیه می کنید حکومت جائر ایران را با سلطنت نمرود مقایسه نکنم؟» پاسخ شما تنها خنده ای معنادار بود . نمونه فراوان است که شما هم به خوبی به یاد دارید .
جناب آقای کروبی ! امروزمیلیونها ایرانی ، ایستادگی شما در برابر« حکومت ننگ آفرین کنونی » را تحسین می کنند و نام شما در تاریخ ایران ، جاودانه خواهد شد . من نیز همچون قطره ای از اقیانوس ملت ایران ، شما را تحسین می نمایم و البته این افتخار را دارم که به عنوان «پُر سابقه ترین » همراه شما ، خاطراتی از رفتار درس آموزتان را برای هموطنانم بازگو کنم . اما همان آزادگی که از خودتان آموختم مرا از مدارا در برخی امور ، منع می کند . من همچنان ، انقلاب اسلامی را پدیده ای بزرگ در کشورمان می دانم که برای حفظ آن ، عزیز ترین پیران و جوانان ، جانفشانی کردند اما بر این باورم ضربه ای که « جمهوری اسلامی » بر این انقلاب وارد کرد صد ها برابر خسارت بار تر از همه دشمنی هایی بود که در داخل و خارج از کشور بر این انقلاب رفت . من «اسلام »را عزیز می دارم و پایبندی به این دین حنیف را بزرگترین افتخار خود بر می شمارم اما بر این باورم که ظلم سی سال گذشته برخی روحانیون و به ویژه تعدادی از مراجع تقلید به این دین ، از همه ظلم هایی که در چهارده قرن گذشته به اسلام شد آزار دهنده تر بوده است. مطمئنم که شما با برخی سخنان من در این خصوص موافقید و بخش هایی را هم که افراطی می دانید به عنوان دیدگاه یک فرد مستقل ، تحمل می نمایید و احتمالا برای رفع آنچه سوء ظن می پندارید دعا خواهید کرد . اما تردید ندارم در یک موضوع نمی توانید مواضع این فرزندتان را پذیرا باشید و آن « اعتقاد من به براندازی کامل حکومتی است که به نام دین بر پا شده است »
استاد عزیزم ! در سالهای گذشته و حتی در زمانی که به عنوان « مشاور رئیس مجلس » در خدمت شما بودم شاهد بودید که من نسبت به تلفیق دین با حکومت ، نقطه نظرات خود را داشتم اما اکنون که فرصت بیشتری برای تعمق در حوادث سالهای گذشته یافته ام به این نتیجه رسیده ام که علت العلل آنچه امروز بر ایران عزیز و اسلام مظلوم می رود «به خدمت گرفته شدن دین »توسط کسانی است که به یقین ، نه به خدا اعتقادی دارند و نه به روز جزا. آنها حکومت دینی را فقط برای آن می خواهند که تقدس اسلام در میان اکثریت ایرانیان را به خدمت بگیرند و در گروهی از «ایرانیان دین دوست »، این تلقی غلط را ایجاد نمایند که تحمل مشکلات ، موجب رضای خداوند خواهد بود و اجر اخروی را برای آنان به ارمغان خواهد آورد . در حالی که شما به خوبی می دانید ریشه اغلب مشکلات کشور و آنچه موجب بدبینی های روز افزون نسبت به دین اسلام در میان هموطنانم شده و می شود بی کفایتی ها ، تفرعن ها ، رانت خواری ها ، جنایت ها و خیانت های کسانی که خود را به ناحق «نمایندگان خدا بر روی زمین » می نامند . من به این تلقی خود باور دارم و لذا از حدود دو سال قبل بارها با صراحت اعلام کرده ام « در جمهوری اسلامی ، کسانی متولی حکومت هستند که خود را مفسران رسمی و انحصاری دین می نامند. آنها هر گونه که منافعشان اقتضا کند دین را تفسیر و آن را به خدمت می گیرند و تا زمانی که این حکومت پابرجا باشد هر روز ایران ما ویران تر خواهد شد و اسلاممان با حملات بیشتر مواجه خواهد بود» . البته ، این حملات تنها از سوی اسلام ستیزان نخواهد بود بلکه بسیاری از آحاد مردم هم که زندگی خود را لگدکوب « نمایندگانِ دروغین خدا بر روی زمین »می بینند گاه با کسانی که مغرضانه به اسلام می تازند همراهی خواهند کرد و گاه ، در برابر توهین ها و حملات ، سکوت پیشه می سازند . در یک کلام ، تجربه آنچه که از حکومت« ولی جائر» دیده ام مرا قانع کرده که بایستی با صراحت ، با حکومتی که به نام دین برپا می شود و متولی ان « دین دزادن بی شرم » هستند مخالفت کنم . می دانم شما در موردبرخی مصادیق، با من اختلاف عمیق ندارید اما احتمالاً دیدگاه کلی من در خصوص منحرف شدن و سوء استفاده گری در هرنوع حکومت دینی را نمی پذیرید. ازسوی دیگر، خودتان به من آموخته اید که به خاطر خوشایند عزیز ترین افراد هم ، دست از عقیده ام برندارم همانطور که شما با همه محبتی که در سی سال گذشته به من داشته اید حاضر نیستید از آنچه که پنجاه سال برای آن تلاش کرده اید دست بردارید و این نقطه ای است که چاره ای جز جدایی باقی نمی گذارد.زیرا اکنون برای من دو راه بیشتر وجود ندارد . نخست مفتخر بودن به عنوان « مشاور کروبی » و دست برداشتن از برخی مواضع اصولی خویش و دوم واگذاشتن مشاورت جنابعالی و ادامه راهی که با آگاهی انتخاب کرده ام و آن را برای کمک به روند آزادسازی کشورم ، مفید می دانم.
من گمان می کنم پایان سی سال همکاری و درس آموزی ی از آن استاد بزرگوار ، فرصت مناسبی است که پیوند رسمی خویش با شما را منقطع و در کنار میلیونها ایرانی ، آرزومند سربلندی شما در ادامه راهتان باشم . این جدایی به من فرصت خواهد داد تا با فراغ بال بیشتر به افشای کسانی بپردازم که به دروغ ، نام « همراه ملت » را بر خود نهاده اند و هم اکنون در حال صاف کردن راه برای ادامه فریب کاری حکومت در قالب انتخابات سال آینده هستند .
درپایان بر خود فرض می دانم تحمل مثال زدنی شما در برابر فشارهایی که قاعدتا به خاطر مواضع صریح من ،از سوی زندانبانان بی شرم بر شما وارد می شده است را تحسین نمایم . همچنین ، یقین دارم هیچگاه ، این فرزند خود را از خیرخواهی های خویش ، محروم نخواهید ساخت.
بیست و نهم تیرماه ۱۳۹۱ - ویرجینیا - سید مجتبی واحدی
با ظرافت خاصی انقلاب را از حکومت جمهوری اسلامی جدا کردید. ان شا الله روزی فرا رسد که مردم ایران خود بر سرنوشت خود مسلط باشند. منهم با ستایش از پیر جنبش, با شما موافقم. پیروز باشید.
پاسخحذفاین ارزو را به گور خواهید برد
حذفاحسنت به شما جناب واحدی. احسنت به شما.
پاسخحذفدورد به مجتبی واحدی!
پاسخحذفزنده و همیشه سبز باشی !!!!!!!!!!!
از قیافش معلوم که چقدر سیزه....
حذفنوشته اید: من اسلام را عزیز می دارم و پایبندی به این دین حنیف را بزرگترین افتخار خود بر می شمارم ...
پاسخحذفامیدوارم: شما روزی نه چندان دور به ایرانی بودن خود نیر افتخار کنید. گمان نکنم زیاد طول بکشد، چون می بینم باشتاب در مسیر تحول گام می زنید.
موفق باشید
+++
حذفشما در آیندهای نه چندان دور فقط به ایرانی بودن خود افتخار خواهید کرد.جای بسی خرسندی است که از تفکّر پویندهای برخوردارید.
حذفدوست عزیز لطفا این حرف رو از کسی که سالهاست خداناباور است پذیرا باشید. اعمال نظر در مورد عقیدهی شخصی هیچکسی چندان صحیح نیست.
حذفسپاس
با تمام وجود صداقت و شجاعت شما را تحسین میکنم. من هم مانند دیگر دوستان پیش بینی روزی را میکنم که غبارهای سی سال اندیشه ایدولوژیک از ذهن شما زدوده شود و دین اسلام را تنها به صورت یک پدیده اجتماعی-تاریخی مشاهده کنید که فراتر از اشتیاق یا نفرت باید به عنوان یک پدیده مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان شخصی که روزگاری بسیار به اسلام علاقه داشتم و قدم به قدم و بعد از سالها اندیشه، امروز این دین را مهلک ترین سم و بزرگترین آفت برای اندیشه آزاد، صلح و نیز هویت و فرهنگ ایرانی میدانم، امیدوارم شما بر خلاف من این مسیر را تندتر بپیماید. در این وانفسا که هر گرگ از گوشه ای دندان تیز کرده تا بخشی از کشورمان را بدرد کشور سخت نیازمند روشنفکرانی است که به ایرانی بودن خود ببالند و دیگرانی را که چنین هستند نیز دوست بدارند، فارغ از هر ایدئولوژی مذهبی یا غیر مذهبی.
حذفبزرگترین درسی که نخبگان ما می توانند به مردم ما بدهند همین است که از بیان اینکه تغییر کرده اند و خود را زیر سوال برده اندو گذشته ی خود را به نقد می کشند،عبایی نداشته باشند به امید تحول روز افزون همه ی ما. مژگان کاهن
پاسخحذفجناب واحدی بزرگ(محرمانه)
پاسخحذفضمن احترام به رای و نظرتان،این اعلام موضع به مجاهدان و سلطنت طلبان و بسیج و سپاه فرصت حمله و تاخت بیشتری را به شیخ بزرگوارمان خواهد داد.
اینکه آقای کروبی همجنان به دوران طلایی امام دلبسته و...از فردا شاهد حملاتی گسترده تر از این دست خواهیم بود.شما به شکلی اعلام جدایی کردید که گویا شیخ ما طرفدار بقای این رژیم هستند.ایشان همواره بر اصل رای و نظر مردم تاکید داشته اند.در این ایام که شیخ ما در ان حصار و تنهایی در چنگال دژخیمان اسیر است فرصت خوبی برای اعلام جدایی نبود.من یقین دارم امروز شیخ هم نظر با من و شماست.او را با سرزنش مدعیان تنها گذاشتید.
Aghaye vahediye aziz,
پاسخحذفaz roozy ke shoma be kharej amadid va ba shoma va didgahhaye shoma ashna shodam, medidam ke ke be nahvi dar band hastid va benahvi gereftare jomhouriyeh eslami va aghayede Khomeini, va jomhouriyeh eslami,va hamishe dar moredeh shoma be shak va tardid negah mekardam, ke ba hefze ravabete khod ba gozashte va jomhouriyeh eslami,say dar nofooz dar sofoofeh barandazane jomhouriye eslamy ,va khonssa kardane talashhayeh anha darid,
VALI EMROOZ BA ANCHE KW SHOMA HASTY ASHNA SHODAM VA BAESS EFTEKHAR KE SHOMA DAR KENAREH HAMVATANANETAN GHARAR GEREFTID
با سلام، تصمیمتان خوب و مستدل گرفته شده، اهدافتان هم از این تصمیم قابل ستایش است. من فقط همیشه نگران این حس "افتخار" در افراد مطرح در سیاست هستم، و هیچ فرقی نمیکند این "افتخار" به دین، میهن، یا به چشم آبی و رنگ پوستمان باشد.حالا عنایت میفرمایید چه میخواهم بگویم. "افتخار" سر آغاز برتری جویی است، و برتری جویی، سلطه گری را به ارمغان میآورد. به این مساله فکر کنید.
پاسخحذفshoma mozakhraf megy,, eftekhar kardan yani ke khoshhal az anche ke hasty va be dast avardehi,
حذفbekhody tarjomeyeh eshtebah nakonid, hameh eftekhar mekonand be anche ke hastand,tebghe mamool iraniha ba hameh chiz mokhalef hastand , vali az irani soal kon che mekhahi ,,nemidand
درود بی کران به آزادی خواهان راستین
پاسخحذفامیدوارم سایر دوستان هم به این موضع کنونی شما علیه آن دسته از اصلاح طلبانی که برای انتخابات سال آینده برنامه ریزی میکنند توجه کنند و پایبند بمانند.
پاسخحذفبا درود آقای واحدی! از اینکه رسما اعلام کرده اید به صف انحلال طلبان و سکولار خواهان پیوسته اید و راهتان را از کسانی که به هر نوعی هنوز به ترکستان اصلاح رژیم اسلامی ره می جویند، جدا کرده اید، خرسندم.
پاسخحذفگرچه در بسیاری موارد از جمله شخصیت روح الله خمینی و ماهیت انقلاب 57 به شما مخالفم، اما باورتان به دو چیز را می ستایم: 1) یک گزینه، بدیل و آلترناتیو سکولار-دموکرات در برابر جمهوری اسلامی 2) باور به رفراندوم تعیین نوع حکومت و انتخابات آزاد (که تنها شرایطش "پس از" گذار مسالمت آمیز از رژیم کنونی میسر است) که در آن همه ی گروه ها و احزاب سیاسی داخل و خارج کشور شرکت نمایند و همه ی گزینه ها و افراد، بتوانند انتخاب کنند و انتخاب شوند و برای یک بار در تاریخ ایران هم که ده، مردم خودشان سرنوشتشان را تعیین کنند و اینجور نباشد که مانند روح الله خمینی و رفراندوم فرمایشی 5فروردین 58، تنها یک گزینه ی جمهوری روی میز و در صندوق باشد، بلکه هواداران پادشاهی هم بتوانند آزادانه به نظام دلخواه خود رای بدهند و نهایتا این نظر اکثریت است که مشخص میکند، فرم نظام آینده ی ایران چیست)
در آخر هم اینکه امیدوارم پس از شفاف سازی پیرامون مصاحبه ی شاهزاده رضا پهلوی با فوکوس و رفع ابهام ها، دیدگاه تان را که در چند مقاله ی پیشینتان بازتاب دادید و قیاس ناروا و بی انصافانه ای در مرود شاهزاده رضا پهلوی کردید، اصلاح نمایید.
با مهر
جناب آقای واحدی با سپاس از شما اعلام برائت از حاکمیت هیچ ربطی به دین و عقیده شما ندارد همگان میدانند این حاکمیت و روحانیان دنیا طلب در بده این نظام چه ضربه مهلکی به دین وعقیده مردم زدند امروز مخالفین نظام دین ستیز نیستند آما در دین گریزی آنها جای هیچگونه تردید شبهه ای وجود ندارد . اگر اصلاحات در نظام جواب میداد میبایست در دو دوره چهار ساله اثرات خودش را درجامعه هویدا میکرد اگر ما میگوئیم تغییر بنیادی در حاکمیت بمعنی متلاشی کردن شیرازه کشور و هرج ومرج و جنگ داخلی که حاکمیت مردم و اپوزسیون را از آن برای بقای خودش به هراس می اندازد نیست . اتفاقاً برای جلوگیری از عدم نابودی کشور و هرج ومرج است . امیدوارم همرزمان داخلی در داخل ودر بدنه نظام این دو مهم را از هم بخوبی تفکیک و این حربه را از دست جبار جائر بگیرند و ضمن جدا کردن صف خود اغفال شده گان را با تلنگر از بیماری به هشیاری برسانند . امروز نجات کشور از همه ما مهمتر است . اتحاد ؛همبستگی& ائتلاف ؛آشتی ملی چیزی است که همواره نظام هزینه کرده است که محقق نشود . ما همه خودی هستیم و از استفاده از واژه ناخودی درحرف و عمل پرهیز میکنیم . شاد باشید .
پاسخحذفدرود
پاسخحذفآقای مجتبی واحدی ، وقت هنر است و سرفرازیست ،نه وقت بازنشستگی //
پاسخحذفمجتبی واحدی : قبل از هرچیز بگویم که در هیچ زمانی به اندازه زمان حاضر، به سقــــوط قطعی حکام فاسد، بی کفایت و ظالم که به ناحق برایران حکومت می کنند، ایمان نداشته ام .// جناب واحدی از اینکه به این حقیقت پی بردید و با شهامت تمام آنرا ابراز میکنید خرسندم و شما را تحسین میکنم ، اما با بازنشت کردن خودتان کاملا مخالفم و آن را تصمیمی نادرست و نا بهنگام میدانم .// آقای واحدی من به میزان مصرف انرژی زیاد و خستگی شما در دریافت و بیان این حقیقت واقفم ولی آنرا دلیلی بر کنار کشیدن و بازنشست کردن خودتان نمیدانم .// شما با دریافت و آگاهی بر کارکرد و نتیجه حکومت جمهوری اسلامی که مایه ننگ و سبب سرشکستگی اسلام و مسلمین و جنایت و خیانت به کشور ایران بودند و هستند ،دارای مسولیتی دوچندان هستید و میدانم ، چرا که خودتان در بوجود آوردن وتحکیم پایه های آن و تداوم و استمرار این ننگ و خیانت و جنایت هم سهیم بودید و در آن نقش های گوناگون داشتید .// و تنها بازگوئی و برائت از آن جبران مافات کار شما نیست و نخواهد بود .// و این با شماست که با انتخاب راه و کارکردی درست و همکاری و همفکری با کسانیکه در این راه میکوشند و گام برمیدارند در نجات ایران از چنگ این مفسدان و جانیان ، گامی در راه جبران اشتباهات گذشته خود بردارید و راستی و درستی خود را در صدق گفتارتان نشان دهید.// و بدانید که دیگران شما را از جناحی میدانند و میدیدند که در راهنما به چپ زدن و پیچیدن به راست استاد بوده و هستند .// و ما و شما را همین بس که : دوصد گفته چو نیم کردار نیست.// وآیا بر خطیر بودن وضعییت و کمبود زمان آن آگاه و واقف هستید؟
آقای مجتبی واحدی ، لطفا در مورد راه اول کمی بیشتر توضیح داده و مطلب را کاملا شفاف بیان کنید ،
پاسخحذف[.زیرا اکنون برای من دو راه بیشتر وجود ندارد .
*نخست مفتخر بودن به عنوان « مشاور کروبی » و دست برداشتن از برخی مواضع اصولی خویش!!!!؟؟
و
*دوم واگذاشتن مشاورت جنابعالی و ادامه راهی که با آگاهی انتخاب کرده ام و آن را برای کمک به روند آزادسازی کشورم ، مفید می دانم.]
آیا در صورت موافقت آقای کروبی با مشورت شما و ابقای شما در سمت مشاورت و مفتخر شدن به آن ،راه دوم شما منتفی است ؟
با پوزش از پرسش زیاد از شما ،ولی گنگ بودن بعضی از مطالب مرا ناچار به پرسیدن میکند ،
پاسخحذفآیت اله خمینی در خصوص {بنیان نهادن حکومت فردی که اکنون به استبدادی کم نظیر تبدیل شده} ، در برابر خدا و خلق او مسئول است . »والبته این مسئولیت نافی {عظمت انقلابی نیست که او در آفرینش آن ، نقشی به سزا داشت }
آیا شما انقلابی که شعار اصلی آناستقلال ، آزادی ،جمهوری اسلامی بود را جدا از این حکومت استبدادی میدانید ؟
آیا نظریه ولایت فقیه خمینی حاصل بعد از انقلاب بود ؟ آیا خمینی که نفی عظمت و آفرینش انقلاب شما هست ،از اول
تصمیم به پیاده کردن این استبداد نداشت ؟
{{من همچنان ، انقلاب اسلامی را پدیده ای بزرگ در کشورمان می دانم که برای حفظ آن ، عزیز ترین پیران و جوانان ، جانفشانی کردند اما بر این باورم ضربه ای که « جمهوری اسلامی » بر این انقلاب وارد کرد صد ها برابر خسارت بار تر از همه دشمنی هایی بود که در داخل و خارج از کشور بر این انقلاب رفت . }}
آقای واحدی تصور انقلاب شما از سال ۵۷ تابحال یکی هست ؟
آقای مجتبی واحدی تصور شما از انقلاب چه بوده و حالا چه تصوری دارید ؟؟
و اگر انحرافی دیدید چگونه ۳۰ سال برای آن جانفشانی و خدمتگزاری کردید ؟
آفرین به شما که جنبش مردمی را با ناتوانی تان به محاق فرستادید و حالا هم دست به تغییر رژیم میزنید و میفرمایید که به مردم برگشته اید! به مردم؟ حقیقتا به کدام مردم؟ مگر مردمی به معنای واقعی وجود دارند؟ مردمی که شما روانه ی خانه کردیدشان، دیگر نمی توانند مردم باشند. شما بیش از آنکه به مردم بازگشته باشید به غرب برگشته اید!بیش از آنکه به مردم بازگشته اید به پروژه های آلترناتیوسازی و کنفرانس بروکسل برگشته اید و این شرم آور است!
پاسخحذفماندن در کنار کروبی برای شما گزینه ی بهتری خواهد بود!
جناب واحدی عزیز
پاسخحذفخوشحالم که بالاخره چشمان حقیقت بینتان باز شد و آنجه را که میبایست از اولین روز مبارزه یتان بدان پایبند میبودید امروز بدان رسیده اید.
در راه آزادی و بیان حق نیازی به استاد و شیخ نیست! بهترین هادی همان وجدان بیدار و آگاه انسانیست که بدور از رنگ و تعلق در برابر ظالم ایستاده و از حق دفاع میکند. از 2 سال پیش همیشه آرزویم این بود که این نقاب مصلحت اندیشی و کتمان برخی حقایق تلخ از برابر دیدگان ژرف اندیش شما بی افتد و حقیقت را آنجنان که هست ببینید نه براساس مصلحت!که تنها مصلحت همانا مصلحت ایران و ایرانیان است.شاید به جرات بتوان گفت که بزرگترین خائنان این مرز وبوم همانهائی هستند که حقیقت را قربانی آقا و شیوخ خود کرده و میکنندو من خوشحالم از اینکه شما خود راازجرگه این اشخاص بیرون کشیدی و حقیقت را آنچنان که هست دیدی!!
خداوند نگهدار ایران و ایرانیان باد
نقدی به شما: حکومتی که در سی سال گذشته بر ایران حکمراند نتیجه و برآیند تفکر قریب به اتفاق روحانیون طراز اول ایران بود که در اسلام شناسی آنها تردیدی نیست و هیچ قشر و طبقه ای نمی تواند مانند اینان و بر اساس اسلام فرمان براند مگر اینکه شما و همفکران شما قرآن دیگری سراغ داشته باشید پس این جمله شما که اینها از اسم دین سوء استفاده کردند اینگونه برداشت می شود که لابد کسانی بدون سوء استفاده از اسم دین می توانند حکومت دینی بهتری برقرار سازند
پاسخحذفاز این جدایی هم متاسفم و هم خوشحال، چون در شرایط کنونی مخالف هر نوع انشعاب هستم نکته ای نگرانم می کند و آن این که اگر منظورتان از گسست ارتباطی و مشاوره ای با کروبی به معنی پیوند با اپوزسیون خود خوانده خارج نشین است ، سخت در اشتباهید. قدری به قواره و ریخت این اپوزسیون بیندازید، عده ای هنوز ریزه خوار افکار مارکس و لینین و مائو حتی انتقاد از استالین به معنای بی خطابه خواندن خامنه ای در مقابل کاسه لیسان حکوکت است. این ها چرک ناخن چکوارا را با همه عمر علم اندوزی زیدآبادی معاوضه نمی کنند. این مدافعین خود خوانده امور کارگری که تعدادشان از گروه های 5 تا 35 نفره تجاوز نمی کند(عده ای که تنها تفاوت شان با فلانژیسم لبنان و طالبانیسم افغانستان، فقط ایدئولژی پوسیده آن هاست . این فریز شدگان، پس از دو دهه زوال، هنوز در گذشته خود به سر می برند، نه درد مردم می دانند و نه منافع ملی.این ها در صددانتقام گیری از تک تک مردمند. یا به بازماندگان سلطنت که خود را مالک بلا عزل مال و ناموس و سرنوشت مردم می دانند، مشتی خیال پرداز که هنوز عمق گسل خود با مردم را درک نکرده اند. یا نه : این که پس از حدود سه سال به حرفه شریف خود باز می گردی و رقص قلم آغاز می کنی . آقا سید کدام یک؟
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفآقاي واحدي از اينکه خود را از صف قاتلان و دزدان جدا کرديد يک قدم به پيش است. اما چند تذکر به شما و امثال شما خوب است که ملاحظه کنيد: از همان روز اول که با کروبي آشنا شده ايد اين حکومت در اوج بيرحمي مشغول نسل کشي مخالفين خود در ايران بود. همان وقت تجاوز٬ شکنجه و اعدام هاي دسته جمعي در ايران در اوج خود بود. بعيد ميدانم که رئيس مجلس و شما مشاور او حتي به اندازه ما مخالفين که هيچ وسليه اطلاع رساني امنيتي و رسمي در اختيار نداشتيم بي خبرتر بوده باشيد. اگر هم بيخبر بوده باشيد بخش زيادي از اين پروسه کشتار بيرحمانه در رسانه هاي رسمي جمهوري اسلامي منتشر شد و حتما شما هم آنها را ديده ايد.اين ديگر روشن است که نقش لاجوردي و حاجي دوود و... در زندانها از جمله زندان اوين و دستور خميني براي قتل عام زندانيان در سال ۶۷ و کتاب منتظري و غيره مربوط به سالهاي اخير نيست. اينها تازه منابعي هستند که مورد اعتماد شما بودند٬ همه اين جنايات چشم شما را باز نکرد تا وقتيکه شيخ شما را به زندان بردند و روز نامه شما را تعطيل کردند. آقاي واحدي ميدانيد اين يعني چي؟ ميدانيد چشم بستن بر آن همه جنايت و نسل کشي و قتل و تجاوز که سه دهه ادامه داشته و شما در جريان بوده ايد٬ و لب بر نياورده ايد يعني چي؟ تازه شما بعد از ٣٣ سال متوجه ميشويد و با احتياط دست از توجيه آن همه جنايت برميداريد! وتازه مدافع اسلام و نه انسان ميشويد. آيا هنوز فکر ميکنيد انسان عاقل و با وجداني پيدا بشود که اعتمادي به اين نوع اسلام و عقايد شما داشته باشد؟ اگر هم داشته باشد فکر نميکنيد که آن دسته از آدمها جز کودنان خواهند بود؟
پاسخحذفآقاي واحدي! ضمن احترام به حق آزادي بيان شما و همه انسانهاي بد پيشينه مثل شما بايد بگويم يادر بيان حقايق اين تاريخ يا دروغگو و رياکارهستيد و يا کودن و نادان! ما قربانيان که سهل است مردم جهان ابعاد و قدمت جانايات رژيم اسلامي در ايران را بيش از اين ميبينند که شما مدعي آن هستيد. کافي است سري به اسناد تريبونال لندن ميزديد و از زبان قربانيان تاريخ جنايات رژيم و خميني و موسوي و کروبي و... را مشاهده ميکرديد.شک دارم که آنها را نديده باشيد و شک دارم که خاواران را نديده باشيد. آقاي واحدي نوشته ايد اسلام حنيف و عزيز شما ضربه خورده است. بايد به شما متذکر بشوم که اسلام مورد نظر شما که همان اسلام ناب محمدي است اگر همه موارد و دستورات آن پياده شود روي خميني سفيد خواهد شد. مردم ايران بايد خوشحال باشند که مقامات رژيم اسلامي نتوانسته اند همه موارد قرآني و حديثي و شرعي را پياده کنند. جناب بايد متوجه باشيد که شما و امثال شما با انسانهاي قرن ۲۱ حرف ميزنيد نه با شهروندان شهرکوران و يا دوران جاهليت پيغمبر و علي و عمر و....
در پايان بايد بگويم هنوز فاصله زيادي با حقايق داريد. هنوز لازم است تا بيش از اين تاريخ خود و تاريخ رژيمتان را با صراحت بيشتري به نمايش بگذاريد. بهتر است صريحتر باشيد و بالغ شويد٬ اگر ميخواهيد رشد کنيد بايد جنايات سه دهه گذشته را بيش از اين افشا کنيد. اگر نه دليلي ندارد که مردم مثل بقيه مدافعين اين تاريخ پر از جنايت شما را نيز رياکار و دروغگو ندانند.
آنکس که خود را به هاویه درون در می افکند
پاسخحذفمقامی هم تراز شهادت دارد
ویلیام باتلر ییتس
" یک گزینه، بدیل و آلترناتیو سکولار-دموکرات در برابر جمهوری اسلامی"
پاسخحذفپرسش در همینجاست که آقای واحدی در صف کدامین سکولار دموکراتها برای خود جایی رزرو کرده باشید. چون این روزها تحت این عنوان گروههای بسیاری در صحنه هستند که اتفاقا برخلاف تشابه اسمی، اختلافات گوناگون ایدلوژیکی و راهکاری با هم دارند و بر اساس همین تفاوت در اندیشه، عمل و هدف توان اینرا ندارند که اصولی مبنی بر اتحاد فیمابین برای یکی و همسو شدن خود در نظر گیرند و با باور بر آن اصول حول این محور اتحاد که تنها به منافع عمومی میاندیشد، جمع شوند.میاندیشد، جمع شوند.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفدرد من ایرانی، نبودن ایران در راس فکر کسانی است که حاکم گشته اند اگر اینقدر که به اسلام و لطماتی که متحمل شده است به ایران ارزش میدادید الان ایران جزو یکی از بهترین کشورها برای زندگی بود. الان شما امریکا هستید آیا در امریکا غیر از این است نه فردگرا و نه دین گرا راه به جایی نمیبرند بلکه کسانی که در مسند مینشینند که منافع امریکا و مردم امریکا در نظرشان است
پاسخحذفhttp://khorshidneshan.blogspot.com/2012/07/blog-post_20.html
پاسخحذفمجتبی واحدی در برابر دو گروه: اصلاح طلبان حکومتی و اپوزسیون افراطی!
شفاف کردن موضعتان ستودنی است
پاسخحذفهرچند هنوز هم با شفافیت کامل نگفتید که مشکل اصلی ما همان اسلامی بودن حکومت است
مواضع آیت اله خمینی باعث تمام بدبختیهایمان بود کسی که می گفت قلمها را بشکنید و در میادین چوبه دار برپا کنید
جناب واحدی
پاسخحذفاز اینکه با شهامت کامل خط کشی نمودید بسیار خوشحالم ؛فرهنگ جدیدی را در باب تعیین تکلیف با مرشدان دیروز ؛باز کردیدامیدوارم به افشاگری خود ادامه دهید و در خصوص انسجام نیروهای مخالف و جوان و تحصیل کرده ایرانی خارج ازکشور در قالب یک حزب حمت گمارید...
با تمام احترامی که برای شما قائلم و این بازنگری در اصول و اعتقاداتان را به فال نیک می گیرم ، از اینکه این همه مدت با کسی همکاری می کرده اید که خود به نوعی یک پای جنایت رژیم بوده و مسلما" شما هم نه تنها به عنوان مطلع بلکه به عنوان حقوق بگیر در خدمت این
پاسخحذفرژیم بوده اید متاءسفم و امیدوارم لااقل از این به بعد ملاحظه کاری را کنار گذاشته و به روشنگری غیر مغرضانه و صادقانه بپردازید.
جناب واحدی
پاسخحذفدرود بر شما،
من به عنوان یک جنوان مسلمان ایرانی، معتقدم چون دین یک امر مقدس است و همه دین داران معتقدند که دستورات یک دین از طریق وحی از آسمان نازل می گردد، پس لازم الاجرا می گردد. لذا حکومت دینی چون بر این اصل استوار می گردد، جایی برای انتقاد از خود را تحمل نمی کند چون خود را به آسمان و خدا وصل می کند. پس اصولاً حکومت دینی نمی تواند مردم سالار یا به تعبیری دموکراتیک باشد. به نظر من ته و نهایت یک حکومت دینی همین جمهوری اسلامی می گردد که در نهایت منجربه دیکتاتوری و انحصار طلبی می گردد. حال من نمی دانم آقایانی مثل خاتمی که اندیشه مردم سالاری دینی دارد، تا کی دل به این خوش می کنند؟؟ آیا بیش از گذشت 34 سال تجربه حکومت جمهوری اسلامی، 8 سال دوره اصلاحات، به چه دل خوش اند که دم از شرکت در انتخابات و حضور اصلاحطلبان در صحنه سیاسی می زنند؟؟؟ اصلاً حاکمیت اجازه حضور به آنها را نمی دهد...
لذا تبریک می گویم به این تصمیم شجاعانه!!
به امید پیروزی ایران و ایرانیان
آقا زنده باشی
پاسخحذفاحساسات درون مردم ایران نفوذ سختی دارد وهیچگاه شاید جدا نشود
پاسخحذفولی از این مردمان که خود را با جمله ای به این درجات میرسانند
ایا با خود فکر کرده اند کهمیشود انسان بود .صادق بود.وبرتری جست؟
میشود سیاستی وطن دوستانه داشت وشهرت کسب کرد؟
میشود برای وطن پرستی دروغ نگفت؟
اما یک چیز هیچ تغییری نمیکند که مردم ایران حتی از مردمان بهشت موعود نیز ساده دل وپاکترند واین برای من هیچگاه ادعا نیست .
(کپی شده از نظرات sun_patriot در کامنتدونی لینک پست شده در بالاترین)
پاسخحذفآقای مجتبی واحدی محترم
امیدوارم نظر بنده را مطالعه بفرمایید..
1- صراحت گفتار و منش شفاف شما در سه سال گذشته قطعا موجب رضایت بدنه پیگیر جنبش سبز بوده است. افراد بسیار زیادی را می شناسم که در بحث های سیاسی همواره از شما به عنوان شخصیتی صریح و باهوش یاد می کنند و بنده هم در مورد شما همین نظر را دارم.
2- هوش سرشار به همراه حافظه سیاسیِ فوق العاده شما که شاید در سالهای گذشته بوسیله ارتباط مستمر با شیخ مهدی کروبی افزایش یافته، از جنابعالی شخصیتی ساخته که فارغ از منصوبات قدیم (مشاورت آقای کروبی، سردبیر آفتاب یزد و ...) وزنه ای در عالم سیاست به شمار می آیید و تاثیر گذاری کلام شما روز به روز به وسیله ارتباط مستمر با رسانه افزایش می یابد.
3- موارد بالا نقطه شروعی را فراهم آورده که بتوانید استقلال دیدگاه خود را به مخاطب نشان دهید و فارغ از بندهای مشاورتی و جلوگیری از سوتفاهمات به عنوان شخصیتی مستقل در این برهه حساس فعالیت سازنده در جهت گسترش آگاهی داشته باشید.
4- بنده به عنوان همراهی کوچک در عرصه مبارزه آزادی خواهی مردم ایران که فراز و فرودهای زیادی به خود دیده است لازم می دانم موارد زیر را به جنابعالی توصیه نمایم.
5- در روزگار کنونی و با گذشت سه سال از نمایش کودتای انتخاباتی تقریبا اکثریت جامعه به سطحی از عدم رضایت در موارد مختلف رسیده اند که مطمئنا می تواند در روزگار آینده در جهت برقراری نظامی مردمی موثر باشد و این عدم رضایت گسترده شاید بزرگترین سرمایه مبارزاتی حداقل سه سال گذشته بوده است. عدم رضایتی که با گسترش آگاهی ها روز به روز افزایش یافته و در آینده تبدیل به موتور محرک برای تغییر بنیادی خواهد بود.
6- در مقابل القائات حاکمان کنونی برای نمایش آینده تاریک بعد از ج.ا که شامل فروپاشی جغرافیایی و قومیتی، استقرار حکومت ضد دین، عدم امنیت و عقب افتادگی شدید کشور و ... می باشد از مهمترین موانع بالفعل شدن خواسته عمومی برای تغییر می باشد، البته سرکوب گسترده و سانسور شدید داخل ایران را نیز باید به این عوامل بازدارنده اضافه نمود که خوشبختانه حداقل در زمینه سانسور با پیشرفت تکنولوژِی و دسترسی عمومی به اطلاعات بدون تغییر، خنثی می گردد. اما باید برای این عوامل برنامه ریزی منسجم صورت پذیرد.
7- تعیین سرنوشت و انتخاب نوع حکومت پس از دوره گذار از ج.ا قطعا توسط مردم صورت می پذیرد اما باید آینده متصور بعد از ج.ا کم کم توسط افراد دلسوزی مانند شما تصویر گردد. مثلا در زمان گذار و خلا عدم وجود حاکمیت مرکزی برای جلوگیری از فروپاشی جغرافیایی و تجزیه ایران چه راهکاری است؟ برای جلوگیری از رواج خشونت و بی قانونی و درگیری هایی که شاید عقده هایی سی ساله پشت آن هست چه تدبیری باید اندیشید؟ این سوالات و هزاران سوال دیگر باید توسط افرادی مانند شما و کسانی که سیاست و منشی شفاف دارند مشخص گردد. حداقل می توان برای مقابله با تبلیغات پروپگاندای ج.ا برای القای سیاهی بعد از ج.ا فکری اندیشید.
ادامه دارد..
ادامه از بالا..
پاسخحذف8- خداحافظی شما از شیخ مهدی کروبی نشانی از نیاز شما برای شفافیت و صراحت بیشتر است. اما ایجاد این فاصله نه برای شما باید تعبیر رادیکال شدن شود و نه برای آقای کروبی تعبیری از کندروی و در زیر سایه حکومت رفتار کردن. بنده بهتر می بینم که در فضای کنونی نیروهای خواستار تغییر سعی در نزدیک نمودن خواسته ها نمایند. اگر کف خواسته های شما حذف مقام مطلقه ولایت فردی است، این خواسته بسیاری از نیروهای مبارز است. اگر کف خواسته آقای کروبی اجرای بدون تنازل قانون اساسی است، بخش عزیمی از بدنه اصلاحات در کشور مشابه ایشان است.
البته بدنه اصلاحات کشور هم دارای سطوح خواسته های متفاوت است، مثلا تعریف اصلاحات مبارز شجاع ابوالفضل قدیانی با سید محمد خاتمی متفاوت است. تغییر در اندیشه مهندس موسوی به عنوان یکی از تاثیر گذارترین چهره های حال حاضر شاید مورد پسند طیفی از نیروهای خواستار تغییر نباشد اما این اختلافات و گاها تناقضات را باید روزی که دوباره روز سرنوشت است به حداقل رساند.
9- برای رسیدن به مورد مطرح شده بالا برای کاهش اختلافات و سطح خواسته ها در روز سرنوشت نیازمند برقراری دیالوگ دائم بین نیروهای خواستار تغییر است، مطمئنا شما هم مانند مبارز شجاعی مانند تاج زاده خواستار جزیره ای شدن مخالفان حکومت نیستید، مخالفانی که هر یک جزیره ای در عالم مبارزاتی تشکیل و مشغول کنکاش با نیروهای موافق خود باشند، به هرحال از شما به عنوان شخصیتی تاثیر گذار انتظار است به تقویت و برقراری دیالوگ در بین تمام نیروهای مخالف کمک نمایید، ایجاد شورای ملی نقطه آغازین این مهم است، شورایی متشکل از تمام طیف های فکری که مطمئنا تشکیل آن با توجه به گستره خواسته های متفاوت از کف خواسته ها که بازگشت به قانون اساسی فعلی است تا حذف هرگونه فردگرایی به عنوان سطحی دیگر از خواسته تا براندازی نظام کنونی مشکل است اما با سعی و تلاش و شفافیت موردی دستیافتنی است.
10- شورای ملی ای که می تواند هر نام دیگری داشته باشد، اما بدنه اصلی آن شامل افرادی است که برای تغییر آمده اند و فارغ از نام، این مجموعه متشکل از نماینده تمام تفکرات است، نمادی برای دوره بعد از ج.ا که در تصورات پاک همه حق ابراز عقیده و تلاش برای جلب آرای عمومی دارند از افرادی مانند نوری زاد و خزعلی گرفته تا رضا پهلوی و اردشیر امیرارجمند و تمام نیروهای دلسوز برای سرنوشت ملت ایران در تلاش هستند، نیروهایی که فارغ از گذشته و نسب فامیلی برای تغییر و برگرداندن حاکمیت، به عموم مردم آمده اند.
امیدوارم نظر اینجانب در مورد اهمیت تشکیل شورای ملی را مطالعه نمایید.
آقاي مجتبي واحدي :
پاسخحذفايستگاه اصـلاح طـلـبـي
جاي ماندن نبود كه نيازي به خداحافظي كردن داشته باشد
قرارگاهي موقت بود براي حفظ امكان بقا و ماندن درون "مردمي متعصب" و "حكومتي انحصارطلب" تا با برخورداري از حقوق يك شهروند تا آخرين لحظه ممكن ، براي ايجاد تغييرات بنيادين در هر دو تلاش كرد.
و آقاي كروبي نيز پل ارتباطي شما با حق خودتان بود ،
محللي براي دريافت سهم خودتان از ثروت عمومي كه تازي سيرتان به غنيمت گرفته بودند .
وي نيز در خيمه و خرگاه تاتاران نخواهد ماند ،
راه نجات ملاياني كه دچار احساسات تبعيض نژادي و خوني نيستند هموارتر است
آدرس لینک پست شده در بالاترین که کامنتهای جالبی داره هم قابل توجه جناب آقای واحدی عزیز و هم دیگر دوستان..
پاسخحذفامیدوارم بانیه خیر باشن برای ایران و ایرانی ، جناب واحدی با این تصمیم تاریخیشون..
https://balatarin.com/permlink/2012/7/20/3092187
درباره مطلبت نقدي را نوشته ام كه اگر انتقاد پذير هستي انرا بخوان
پاسخحذفhttp://tahlilkabar.mihanblog.com/post/262
بی شخصیت تو اسم این فحاشی و هوچی گری رو نقد میذاری؟
حذفواقعا که از کوزه همان برون تراود که در اوست!!!
تو اين موش مرده يا همان واحدي را نمي شناسي .قبلا كه داخل ايران بود فقط از ديگران ايراد مي گرفت كه تندروي نكنيد ولي حالا خودش ......من با شناخت دقيق روحيه اين فرد اين مقاله را نوشتم .البته نظام وانقلاب از واحدي وصدبرابر واحدي نمي ترسد ومثل سال 88 با مشت محكم تمايلات براندازانه را جواب مي دهد .حالا اين قايم موشك بازيها را برود جائي ديگر دنبال كند
حذفhttp://tahlilkabar.mihanblog.com/
گويند روزي پيرزني كه فقط ۵ سال از خدا كوچكتر بود دخترش به شدت مريض گشت.
پاسخحذفطبيبي حاذق بر سر بيمار آوردند و طبيب آنها را جواب نمود.
پيرزن دست به دعا برداشت كه :خدايا من به قربان دخترم بروم. من حاضرم جانم را فدايش كنم جان من بستان و دخترم "مريمو" را شفا ده.
در همين هنگام چون در باز بودگاوي به داخل حياط آمد و چون گرسنه بود مستقيم طرف آشپزخانه رفت و سرش را در ديگ كرد و غذا خورد و ديگر ديگ از سرش بيرون نيامد.
گاو كه ديگر چشم نميديد به اين طرف و آن طرف ميدويد و داخل اتاق شد و به سمت پيرزن رفت.
پيرزن كه در حال دعا بود با ديدن گاو فكر كرد كه او همان عزراييل است ترسيدو گفت:
"به خدا مريم آن است كه آنجا خوابيده است نه من"!!!!!!!
حالا حکایت جنابعالی و آقای کروبی است. بالاخره خواننده تکلیفش روشن نیست و نمی داند استعفا را باور کند یا تعارفات دیگر را؟! فکر نمیکنید در عالم سیاست باید شفاف تر باشیم تا مواضع ما منجر به سوءتفاهم نشود؟ چرا وقتی حساب خود را از آقای کروبی جدا می کنید باز با تعارف یکی هم به میخ می کوبید؟
Thomas Paine: "Of all of the tyrannies that affect mankind, tyranny of religion is the worst."
پاسخحذفخیلی خائن و بیرحمید
پاسخحذفشما ادم باهوشی هستید و از اول می دونستید طرز فکرتون با آقای کروبی متفاوته
شما می دونید که کسی که داخل کشوره هرچیزی رو راحت نمی تونه بگه
با اینهمه شجاعت نداشتید همون اول به آقای کروبی بگید که همفکرش نیستید و بدتر اینکه در تمام این مدت زندان بودنشون بیمحابا به همه چی تاختید و اون مرد مظلوم اسیر در دستان خامنه ای بود که نه می تونست راحت تبری بجویه از ولی فقیه و نه می تونست شمارو انکار کنه و اخلاق و مرامش و همچنین فضای سیاسی و جایگاهش و جایگاه خودتون نمیگذاشت
او چوب شمارو می خورد
اما شما واینسادید چوب او رو بخورید و با هوشی که خدا بهتون داده راهی پیدا کنید
این انصاف نیست
من کاری به سیاست ندارم
اصلا این نظام انقدر کثیف و دونه که شما و کروبی و موسوی و ارجمند و نمی دونم هرکی کاریهم نکنه باقی نخواهد موند
اما اخلاق یک امر ثابته نسبی نیست .ادبیات سیاست مدرا که کارشون این کارهاست به کنار خودمونی اگه بخوایم بگیم شما رفیق نیمه راه بودید .
اخلاقی بودن نسبت به مظلوم صد برابر مهمتره درسته آقای کروبی با عزت و سربلند داره ایستادگی میکنه و منفعلانه نیست مظلومیتش اما در این حکومت حتی اونهایی که آزادن هم تحت فشارن چه به اونی که دست مخوفترین موجودات گرفتاره
شما می تونستید کنارشون باقی بمونید یا اصلا از اول کنار می رفتید .حتما آدم پیدا میشد بار سنگین حفظ راه ایشون رو وقتی تو چنگال دیوها اسیره به عهده بگیره . فرزندانش اصلا مثل پدر غیور و شجاعن و همسرشون
به هرحال بدون شما نام او و موسوی و همسرانشون در تاریخ به شرف و عزت باقی خواهد موند .راحت نیست در دستگاه جور ایستادن برای منفعتی که به خودشون نمیرسه و به همه میرسه .راحت نیست نفع دیگران رو به خود اجحیت دادن و در اون راه آسیبها دیدن
و بچگانست که از اونها انتظار داشته باشیم در حالیکه به دست قوم و قباله خامنه ای و مصباح اسیرن راحت بیان و تف کنن به این نظام همین که تسلیم نشدن و همین ه از کشتی نظام به قول موسوی پیادشون کردن و به قول کروبی کشتی نظامشون سوراخ شده یعنی همه چی
به هرحال خوب شد رفتید چون زخمی که آدم از خودی می خوره خیلی دردناکتر از غریبست و ضرر رو از هرجا بگیرید منفعته و اون زخمها هم با معذرت دوست نداشتنی شما مرهم نمیپذیره
خدای کروبی هم بزرگه و دلهای همه ما خانه اوست و دعای ما برای سلامت و آبرو ش همراهش
یار بیوفا هم همون بهتر که بتازه و تجربه کنه تا به کجا برسه و الله اعلم