۱۳۹۴ تیر ۲, سه‌شنبه

یک آلترناتیو کار آمد و مؤثر برای مذهبی ها ( 2)

در قسمت نخست از این یادداشت  ،  کسانی که در ایران به عنوان روحانی شناخته می شوند در سه دسته بندی قرار گرفتند. دسته نخست روحانیونی که نان و نام آنها در قوام جمهوری اسلامی است .برای این گروه ارزش همه چیز از جمله اسلام و انسان در میزان منفعت آن  برای پایداری جمهوری اسلامی  و افزایش امتیازات  ویژه برای رانت خوارانی است که می توان آنان را  " جمهوری اسلامی پناه " نامید . تکلیف با این طیف از روحانیون روشن است. مبارزه با خرافه ای به نام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه ، مبارزه با این طیف از  روحانیون  را نیز در بر می گیرد.دسته دوم از این قشر،  اگرچه ارادت و علاقه ای به جمهوری اسلامی ندارند اما در عین حال برای موجودی به نام " انسان " شخصیت مستقل و مختار قائل نیستند. اینان به طور کلی همه انسان ها را نیازمند قیمومیت عمومی روحانیون می دانند و تنها تفاوت ایشان با جمهوری اسلامی در آنست که  به ولایت ویژه برای ولی فقیه اعتقادی ندارند . در حالی که نگاه اسلام واقعی به انسان بر اساس " حریت " است و هرنوع باور انسان ها و تلاش برای پیاده کردن آن باورها ، تنها در صورتی ارزشمند تلقی می شود که بر اساس " اختیار" و انتخاب صورت گیرد. این ، نگاه طیف سوم از روحانیون شیعه ایرانی است که می توانند آلترناتیو مؤثر در شرایط فعلی باشند. به نظر می رسد مذهب باورانی  که به دنبال تغییر اساسی در ایران  هستند  نمی توانند به  این آلترناتیو بالقوه ، بی توجه باشند. چرا که هنوز یکی از مؤثر ترین اقشار در تحولات ایران ، مذهب باورانی هستند که اگر ازپتانسیل آنان به خوبی استفاده شود نقش بسیار مفیدی در تغییر و نجات ایران دارند. کسی نمی تواند نقش " خدا ناباوران " و غیر مذهبی ها را در تحولات گوناگون ایران انکار کند اما از سوی دیگر باید پذیرفت مذهبی ها به دلیل باور به آخرت و پاداش بزرگ اخروی ،  آمادگی بیشتری برای جانفشانی در راه اهداف خود دارند . هدف این یادداشت بررسی صحت یا عدم صحت این باورها نیست و تنها ، نتیجه " نگاه وظیفه محور " و نقش برانگیزاننده آن مورد توجه است. اگر آیت اله خمینی توانست یک نظام پایدار حکومتی را ساقط نماید با سوء استفاده از همین پتانسیل بود. اداره هشت سال جنگ که یک سر آن اغلب قدرت های جهانی قرار داشتند نیزتا حدود زیاد  با اتکا به قدرتی بود که باور به ثواب و پاداش اخروی  و واگذاشتن حیات دنیوی در برابر رسیدن به بهشت موعود ایجاد می کرد. البته در جنگ هم بودند کسانی که بدون طمع بهشت و حور العین به دفاع از مرزهای جفرافیایی ایران پرداختند اما بی شک سهم بزرگ تر به کسانی تعلق داشت که آیت اله خمینی توانسته بود احساس وظیفه مذهبی آنان را برانگیزد. بر این باورم که حتی قدرت فعلی سید علی خامنه ای هم تا حدود زیادی با اتکای او به اقشار مذهبی حاصل شده است. البته همانطور که بنیانگزار جمهوری اسلامی ، از باورهای مذهبی ایرانیان سوء استفاده کرد و آنان را فریب داد جانشین او نیز چنین می کند اما نیت آن دو هر چه بوده باشد  واقعیت و نتیجه را تغییر نمی دهد.

با مقدمه فوق ، اکنون مایلم به معرفی جریانی بپردازم که به گمان من توان بهره گیری از پتانسیل اقشار مذهبی در میان اپوزیسیون را دارد.  این جریان که شخصا ً ابهامات و اعتراضاتی به برخی مواضع آنان دارم جریانی است که مبتنی بر تفکرات مرحوم آیت اله سید محمد شیرازی است و اکنون با قدرت و انگیزه قوی توسط آیت اله سید صادق شیرازی پیگیری می شود. اما چرا جریان شیرازی ها؟  شاید پرسش دقیق تر این باشد که چه چیز مرا تشویق کرد علیرغم باور عمیق به خلاصی از تز شیطانی " تلفیق نهاد  دین با حکومت " ، به مطالعه پیرامون جریان شیرازی ها بپردازم؟  پاسخ اولیه و شفاف به این پرسش، در چند  کلمه خلاصه می شود: " دشمنی آشکار و مستمر جمهوری اسلامی با این جریان ". نگارنده این سطور ،  حدود سی سال  از نزدیک با نظام جمهوری اسلامی  آشنا بوده و بسیاری از رفتارهای حکومت را به خوبی می شناسد.   اینکه همه جناح های حکومتی و تمام بخش های سرکوبگر اعم از وزارت اطلاعات در دولت تدبیر و امید، سپاه پاسداران و قرارگاههای سیاسی وابسته به آن از جمله قرار گاه موسوم به عمار ، بی دادگاههای انقلاب و سایر متولیان سانسورو سرکوب ، همه اختلافات درون حکومتی را کنار گذاشته و مشغول سم پاشی علیه یک فرد و جریان می شوند نمی تواند یک امر تصادفی باشد. فعال سازی مزد بگیران جمهوری اسلامی در عراق و سایر کشورها برای مقابله با جریان شیرازی و  تلاش برای ایجاد وحشت همگانی از این جریان از دیگر دلایلی است که مرا به تأمل عمیق پیرامون اندیشه شیرازی ها - البته همراه با نگاه انتقادی - تشویق می کند. گمان می کنم سخن سال یکهزار و سیصد و هشتادو چهار هاشمی رفسنجانی هنوز در خاطره ها باقی است. او فعال شدن بسیج و توزیع صدها هزار سی دی علیه خود  را نشانه حقانیت خویش  دانست و تلویحاً از  وجود یک جریان انحرافی برای فریب افکار عمومی ، سخن گفت. وی نهایتاً برای آنکه وابستگی این جریان به رأس حکومت را آشکار کند اعلام کرد که " شکایت از آنان را به نزد خدا خواهم برد." اکنون همان جریان با حجمی بسیار گسترده تر و البته با یارگیری از میان همه نحله های وابسته به نظام ، جریان شیرازی ها را نشانه گرفته و میلیاردها تومان  در داخل و خارج ایران برای سرکوب فکری این جریان ، هزینه می شود.  از میان جریان های فکری که قابلیت جذب مخاطب دارند تفکر شیرازی ها تنها گفتمانی است که هیچ رسانه ای در داخل ایران حق پرداختن به آن را ندارد. بزرگ نمایی رفتار غیر قابل دفاع برخی پیروان آیت اله شیرازی - مثلا در باب روش های عزاداری برای امام حسین ( ع) -  وحشت گستره  نظام  خرافی جمهوری اسلامی از سایر جنبه های این تفکر را آشکار می سازد. البته نگرانی  اصلی جمهوری اسلامی، ترس از دسترسی بی سانسور مردم به دیدگاههای مترقی و ضد خرافی شیرازی هاست نه برخی سلیقه ها که حتی گروهی از  طرفداران شیرازی نیز نسبت به آنها مناقشه دارند.

آنچه انگیزه برای مطالعه پیرامون تفکرات مرحوم سید محمد و آقای سید صادق شیرازی را افزایش می دهد مکتوب بودن وقابل دسترس بودن این مکتوبات برای همه محققان است.  سران نظام جمهوری اسلامی از روز نخست و احتمالاً آگاهانه ،  با تکیه بر سخنرانی های مهیج و غیر مستند ، عده ای را با خود همراه  ساخته و می سازند و پس از مدتی  ، به راحتی اظهارات خود را به فراموشی سپرده ویا  حتی مواضعی صد درصد متفاوت عرضه کرده و می نمایند. اما تا آنجا که مطالعات اولیه من نشان می دهد  حتی سخنرانی های آتشین و شجاعانه آقای سید صادق شیرازی علیه تحولات داخل نظام جمهوری اسلامی نیز مبتنی بر مکتوبات او و مرحوم سید محمد شیرازی است و این ، راستی آزمایی مواضع ایشان و اتخاذ موضع حمایتی یا انتقادی را آسان تر می سازد.

از آثار منتشره از تفکر شیرازی ها می توان موضوعات مختلف سیاسی داخلی و خارجی ، امور فرهنگی و پاسخ به ابهامات مذهبی  را استخراج و به بحث گذاشت و این هدفی است که نگارنده این سطور ، تعقیب می نماید. مایلم از همه کسانی که دل در گروی نجات ایران دارند به ویژه از منتقدان نظام جمهوری اسلامی که دغدغه های مذهبی هم در آنان مشاهده می شود تقاضا کنم در انتشار یادداشت هایی که از این پس به صورت مستمر تهیه  و منتشر خواهد شد مشارکت ومساعدت نمایند.همچنین می توان برای بحث های دویا چند طرفه که موجب تقویت روش انتقادی به جای شیفتگی همراه با تبلیغ برای یک فرد یا جریان خواهد شد راههایی را در نظر گرفت . در این میان رسانه های وابسته به جریان شیرازی ها می توانند با همراهی نسبت به انتقاد کنندگان ، سعه صدر را به صورت عملی ترویج نمایند. نخستین مقاله تحقیقی در این مورد به دیدگاه شیرازی ها در خصوص فعالیت سیاسی خواهد پرداخت.

در پایان این یادداشت مایلم به این موضوع اشاره کنم که قطعاً از میان روحانیونی که در سالهای گذشته ، به نحوی با جمهوری اسلامی علاقمندی های دوطرفه داشته اند کسانی را می توان یافت که آنان نیز اکنون درصف مبارزان راه آزادی و آگاهی  قرار دارند و باورهای مذهبی ایشان نیز در حدی است که در آنان انگیزه جانفشانی ایجاد می کند اما متأسفانه رودربایستی با خود ،اطرافیان و برخی یاران سابق ، دست وپای آنان را بسته است. پس فعلاً امیدی به آنان نیست. باشد که در آینده بتوان در مورد آنان نیز نوشت و از پتانسیل های آنان بهره جست.

۱ نظر:

  1. آقا مجتبی واحدی من تازه با وبنوشت شما آشنا شدم ، می خواستم بگم من و ایران زندگی می کنم و در خانواده پدر و پدر بزرگ وعمو و .. روحانی و آیت الله ، البته ده ، دوازده سالی هست که از اصلاح طلب روشنفکر با قرائت حقوق بشری و مدرن از اسلام به آتئیست گرایش دارم ، یعنی کلا جهان بینی من انسانی است و همچنین با توجه به بک گراند من در خانواده مذهبی و شناختی که از این جماعت دارم(مذهبی های تقریبا خنثی سیاسی و در مواقعی ضد حکومت) ، هرگز به این افراد نمی شود دل بست شاید خوئی ها و شریعتمدارها و در اخیر هم شیرازی ها پیدا شوند ولی نگرش آنها بیشتر الگارشی و همچنین اخروی است و اولویت آنها آبرو حفظ اسلام و شریعت است نه انسان و آزادی پس مواقعی که باید اعتراض کنند سکوت می کنند و در جایی که احساس کند مظاهر اومانیستی بر خواسته ها حاکم است حتی به ولی فقیه به خاطر همین مظاهر معترض می شوند ، اگر هم گاهی اوقات صدایی از آنها در می آید به علت حسد ورزیدن و یا اگر خیلی مثبت بیاندیشیم همراهی با مخالفان برای بی اعتبار نشدن کامل شیعه بعد از حکومت ولی فقیه است ، پس در حالت بسیار مثبت همیشه منفعلند و دونباله رو خواسته ملت البته با چند فرسخ عقب تر، ما باید دیگر باور کنیم که روحانیت آینده نگر ترین قشر جامعه می باشند که با تمام رژیم ها قابلیت کار کردن را دارند از رضا شاه ئ مصدق تا خامنه ای و شاید داعش!
    به نظر من انفعال این جمعیت در مثبت ترین حالت سرعت رسیدن به هدف برپایی دمکراسی و سکولاریزم هستند اگر فکر اینکه باز هم قرائتی دیگر از اسلام چند دهه ای در کشور امتحان نشود، را نکنیم.
    سپاسگزارم آقای واحدی

    پاسخحذف