۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

دشمن ترین رسانه


دشمن ترین رسانه

حاکمان ایران و حقوق بگیران آنها به هر بهانه ای ، معترضان مقیم خارج از کشور و بعضی فعالان شیردل مقیم داخل را مورد حمله قرار می دهند و حضور این گروه از ایرانیان در رسانه های خارجی - برای بیان دیدگاه های خویش - را « همکاری با دشمن » می نامند.البته این گروه از مدعیان تا کنون برای مردم توضیح نداده اند که چرا اتکای برخی رهبران انقلاب سال ۵۷ به رسانه هایی همچون بی بی سی ،بلامانع وحتی ستودنی بود و اکنون استفاده اپوزیسیون ایرانی از رسانه های خارجی ، به امری ناپسند وحتی حرام تبدیل شده است؟ استدلال حاکمان پر مدعای ایران آن است که رسانه های خارجی به ویژه شبکه های متعلق به امریکا وانگلیس ، به فکر منافع خویش هستند و چون به زعم سران حاکمیت ایران، منافع دولت های غربی درتضاد با منافع ایران است ، پس هیچ خبر یا تحلیلی در آن رسانه ها منتشر نخواهد شد مگر آنکه منفعتی از ایران را قربانی اهداف و منافع امریکا، انگلیس و سایر کشورهای غربی کند.این ادعاها در حالی مطرح می شود که رئیس دولت کودتا ، همواره برای راهیابی به رسانه ها ی غربی دست وپا می زند وهرفرصتی را برای لبخندزدن در برابر دوربین آن رسانه ها غنیمت می شمارد بدون آن که به ملت ایران توضیح دهد که اظهارات نسنجیده و جاه طلبانه او، کدام منفعت ملت ایران را فدای مصالح غربی ها می کند که آنها سخاوتمندانه ، تریبون خود را دراختیار احمدی نژاد قرار می دهند تا او از طریق همان رسانه ها ، مواضع خود را منتشر نماید؟ مگر غیر از این است که آن رسانه ها با پول دولت های غیر ایرانی اداره می شوند وموظفند قبل از هر چیز به فکر مصالح ومنافع ملت های خویش باشند؟ آیا آنها در میان سخنان احمدی نژاد ، سوژه هایی یافته اند ومی یابند که تامین کننده منافع ملت های غیر ایرانی و علیه ملت ایران است؟

البته در دنیای امروز ، بسیاری از ملتها ودولت ها منافع مشترکی دارند که به عنوان نمونه می توان به گسترش دموکراسی و حمایت از حقوق بشر در سراسر دنیا،اشاره کرد . اگر در حال حاضر ، رسانه هایی از غرب و شرق دنیا به صورت متحد به افشاگری در خصوص جنایات ، فسادها و سوء استفاده های بخشی از حاکمیت ایران می پردازند دلیل آن را باید در همان منافع مشترکی جستجو کرد که گسترش دموکراسی در سراسر جهان ، نصیب همه ملت ها می کند.با پذیرش این فرض ،استفاده از رسانه های خارجی برای انعکاس فریاد حق خواهی و آزادی طلبی مردم ایران، نه تنها قبیح نیست بلکه ضروری هم می باشد.این ضرورت هنگامی آشکارتر می شود که رسانه موسوم به رسانه ملی در ایران ، با نادیده گرفتن واقعیات بدیهی از خیانت ها وجنایت های سران کودتا و تلاش برای وارونه نشان دادن حقایق ، در رآس دشمنان رسانه ای ملت ایران قرار گرفته است.رسانه های خارجی اگر در تقابل منافع یا در عرصه رقابت ، منافع ملت های خویش را بر حقوق ملت ایران ترجیح دهند ، ایراد ی بر آنها وارد نیست اما صدا وسیمای ضد ملی ، با پول ملت ایران اداره می شود وبه دلیل فساد گسترده اداری ومالی در ایران ، هزینه های چندبرابری بر ایرانیان تحمیل می نماید. همین رسانه ، با جسارت تمام، چشم خود را بر حقایق می بندد وهنگامی که خبر نگارانِ «زبان به مزد» را به نزد رئیس دولت کودتا می فرستد آنها را مآمور می کند که به جای انعکاس مشکلات مردم و به چالش کشیدن رئیس بی کفایت دولت، به مجیز گویی از وضعیت فعلی کشور بپردازند. آخرین نمونه از این رفتار ضدمردمی صدا وسیما مربوط به گفتگوی پر حاشیه ای است که به ناحق نام « بی حاشیه » بر آن نهاده بودند. مجری نه چندان شیرین سخن اما چرب زبان ، مآموریت داشت اززبان ملت ایران ، مرتبا از اوضاع اقتصادی اقشار مختلف مردم ابراز رضایت کند ورسانه های منتقد دولت را به صفاتی توصیف نماید که ضرغامی و همکاران او ، لایق ترین افراد برای توصیف به آن صفات هستند.این مجری ، که ارتقای ناگهانی برخی دیگر از همکاران مجیزگو واعزام آنها به مآموریت های شیرین اروپایی - امریکایی ، به شدت او را وسوسه می کرد به جای آ ن که از« رئیس کم سواد دولت » بپرسد که «رقم ۱۲۰ میلیون تومانی برای نوزادان جدیدالولاده رابراساس کدام محاسبه ساده ریاضی به دست آورده است» به احمدی نژاد کمک می کرد تا عوام فریبی های خود راادامه دهد. همچنین زمانی که احمدی نژاد در مورد نامه اخیر خود به اوباما سخن می گفت، کسی که به ناحق خود را خبرنگار می نامد حاضر نشد از مخاطب خود سؤال کند که «اگر به ادعای رحیم مشایی ، نامه نگاری اخیر بر اساس دیپلماسی عمومی و برای تحت تآثیر قرار دادن افکار عمومی جهانیان بوده است ، چرا خبر آن را یک ماه از مردم ایران مخفی نگه داشته وچرا پس از افشای ارسال نامه، حاضر نیست محتوای آن را به ملت ایران وسایر ملت های جهان توضیح دهد؟» احمدی نژاد به خوبی می داند که هیچ صاحب منصبی در دنیا - از جمله باراک اوباما- او را جدی نمی گیرد و شاید اوباما حتی نامه او را نخواند به همین جهت اعلام محتوای نامه خود را به رئیس جمهور امریکا می سپارد تا هیچگاه کسی متوجه نشود رئیس دیکتاتور دولت کودتا ، در نامه نگاری خویش با اوباما تا چه حد ذلت به خرج داده است.اگر صدا وسیمای کودتاچیان، دشمن ملت ایران نبود باید با سؤالی ساده در این مورد، احمدی نژاد را تحت فشار قرار می داد تا دست این «ترسوی پر مدعا »برای مردم باز شود.

درمورد لایحه هدفمندی یارانه هانیز سؤالات بسیار ساده اما روشن گری وجود داشت که اگر صدا وسیمای دولتی ایران بر تداوم دشمنی با ملت ایران اصرار نداشت می توانست با طرح آنها در گفتگوی مستقیم با احمدی نژاد ، حقایق را آشکار سازد. خبرنگارِ زبان به مزد، حداقل قادر بود سؤالات رئیس و نمایندگان اصولگرای مجلس در مورد این لایحه گرانی ساز را با احمدی نژاد درمیان بگذارد تا « تهی بودن » ادعاهای رئیس دولت در این مورد آشکار شود.اگر به جای خبرنگار رسانه ضرغامی - که با پول ملت ایران به تقویت دشمنان این ملت می پردازد ـ یکی از خبر نگاران مستقل وشرافتمند ایرانی روبروی احمدی نژاد نشسته بود مجموعه اظهارات رئیس دولت در سال گذشته از جمله ادعای پرداخت ۷۰ تا ۱۰۰ هزار تومان به هر ایرانی که در آستانه انتخابات مطرح شد را یاد آوری می کرد تا مشخص شود اجرای وعده انتخاباتی احمدی نژاد حداقل به ۱۲۰ هزار میلیارد تومان بودجه نیاز دارد نه ۴۰ هزار میلیارد تومان که اخیرا بحث آن به رسانه ها کشیده شده است زیرا براساس برنامه ریزی های دولت ، تنها ۵۰ در صد از وجوه حاصل از حذف یارانه ها به مردم باز گردانده خواهد شد و۵۰ در صد باقیمانده ، باید صرف سایر امور مرتبط با حذف یارانه ها از جمله افزایش هزینه دستگاههای دولتی شود.اما متآسفانه مآمور دستگاه دروغ پراکنی ضرغامی ، نه تنها ادعاها ودروغ های پیشین احمدی نژادرا به رخ او نمی کشید بلکه با «تکه پراکنی » های کسل کننده و گاه چندش آور خویش، فضارابرای تداوم دروغ گویی رئیس دولت کودتا آماده می ساخت.البته این گونه برخورد « دشمن خانگی ملت ایران » با بی کفایتی ها و خلاف گویی های رئیس منتصب دولت ، قبلا هم وجود داشته وقطعا تا زمانی که نظام به ادامه عوام فریبی های احمدی نژاد نیاز داشته باشد برخورد رسانه میلی با احمدی نژاد تغییر نخواهدکرد. به عنوان مثال می توان به جدیدترین اظهار فضل رئیس دولت اشاره کرد که هیچگونه پرسش گری صدا وسیما ازاو را به دنبال نداشت. احمدی نژاد اخیرا در موضع «غیب گویی » نشسته واز قریب الوقوع بودن زلزله در تهران خبرداده است. البته احتمال وقوع زلزله در تهران ، یک موضوع جدی است وکارشناسان بارها در این مورد هشدارداده انداما احمدی نژاد دوسال قبل در یک سخنرانی عمومی، ضمن بر حذرداشتن متخصصان ایرانی از « توجه به مبانی سکولارها در تحلیل حوادث طبیعی » گفت: « در جایی که افراد آن مؤمن هستند زمین نمی تواند بلرزد وآن را خراب کند!» اگر سخن قبلی احمدی نژاد برای عوام فریبی نبود قاعدتا خبرنگاران صدا وسیما باید به سراغ او می رفتند ومی پرسیدند که « در دوران ۵ ساله ریاست تو ، چه بر سر ملت ایران واعتقادات آنها آمده است که اکنون خطر زلزله ، جان ۵ میلیون تهرانی ـ که لابد براساس تحلیل احمدی نژاد ، «بی ایمان »شده اند - را تهدید می کند؟

البته علت اظهارات اخیر احمدی نژاد درخصوص زلزله مشخص است وکمتر کسی هشدارهای او را از سر دلسوزی برای ملت ایران تلقی می کند. زیرا قبلا بارها در این مورد هشدار داده شده بود اما احمدی نژاد به جای برنامه ریزی برای کاهش خطر ، شخصا دستور بر کناری رئیس مؤسسه زلزله شناسی که جدی ترین هشدار دهنده دراین مورد بود را صادر کرد. پس با اطمینان باید گفت فعال شدن دستگاه تبلیغاتی احمدی نژاد و آخوندهای درباری و نگران ساختن مردم نسبت به خطر زلرله ، تنها به منظور انحراف اذهان عمومی از « افتضاحات دولتی » است که هرروز افشا می شود . احمدی نژاد به خاطر « تنها خوری » های مکرر ، اکنون با افشاگری های رسوا کننده یاران سابق خود مواجه است که آخرین نمونه آن به موضوع « حلقه فساد فاطمی ونقش معاون اول احمدی نژاد درآن‌» باز می گردد. رئیس دولت از یک سو به دنبال بستن دهان افشا کنندگان از طریق سهم دهی به آنان است واز سوی دیگر با سوژه آفرینی هایی همچون « هشدارزلزله » می خواهد تا حدودی از فشار افکار عمومی بر دولت فاسد خود بکاهد. رسانه ضرغامی اگر اندکی غیرت ایرانی داشت اولا سؤالات متعدد اصولگرایان در خصوص مفاسد همکاران احمدی نژاد به ویژه معاون اول او را در یکی از گفتگوهای سفارشی ، مطرح می کرد و ثانیا از او می پرسید که «اگر در این دولت فساد گسترده وجود ندارد چرا هم زمان با بیشترین درآمدهای نفتی. مردم ایران با بیشترین فشارهای اقتصادی مواجهند ومیلیون ها نفر از آنان زیر خط فقر قرار دارند؟»

آنچه در بالا به آن اشاره شد نمونه هایی است که هر یک از ایرانیان می توانند دهها نمونه مشابه آن را به یاد بیاورند. همه این نمونه ها تنها این نکته را ثابت می کند که « بزرگترین دشمن خانگی ملت ایران ، رسانه ای است که با پول همین ملت ، تریبونی بزرگ را در اختیار دروغ گو ترین سیاستمدار دهه های اخیر ایران می گذارد وتلاش می کند افکار عمومی را از رسوایی های سیاسی ، اقتصادی ومدیریتی کودتاگران ، منحرف سازد.» در این شرایط به نظر می رسد استفاده از هر رسانه - حتی رسانه هایی که حامیان مستآصل احمدی نژاد ، آنها را رسانه دشمن می نامند- برای افشای نقش ضد ایرانی وضد اسلامی کودتاچیان بلامانع بلکه واجب است.

هیچ نظری موجود نیست: