پس از حدود یکهفته گمانه زنی و تبلیغ در مورد دیدار حسن روحانی و باراک اوباما ودر حالی که تعدادی از روزنامه ها و رسانه های نزدیک به روحانی، خبر از قطعیت این ملاقات می دادند ناگهان این خبر کوتاه در اختیار رسانه ها قرار گرفت که « اوباما به واشنگتن بازگشت و ملاقاتی انجام نخواهدشد».ساعاتی قبل از آن ، عدم حضور روحانی در ضیافت ناهار دبیر کل سازمان ملل بسیاری ار ایرانیان را متعجب ساخته بود. این موضوع در چهل و هشت ساعت گذشته ، تحلیل های متفاوتی را موجب شده است. گروهی آن را نشانه غیرواقعی بودن ادعای روحانی در خصوص داشتن اختیارات تام در جریان سفر به امریکا دانستند .درمقابل ، عده ای بر این باور بوده و هستند که در آخرین دقایق قبل از دیدار،دستوری پیش بینی نشده از تهران رسیده و روحانی را ازانجام دیدار با اوباما منع کرده است. مدعیان فرضیه اول، به سوابق رفتاری رهبر جمهوری اسلامی اشاره می کنند که نشان می دهد او به هیچیک از اطرافیان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی اعتماد کامل ندارد و اعطای اختیار واقعی به آنان را موجب به خطر افتادن موقعیت خویش می پندارد. گروه دوم اما با اشاره به عقب نشینی های ناگزیرسیدعلی خامنه ای در سه ماه اخیر، اعطای اختیار به روحانی را انتخاب ناگزیر رهبر برای عبور ازبحران های پیش روی خویش می دانند. در عین حال به باور این گروه، فشار برخی حامیان نظامی و سنتی ، رهبر را وادار کرده با پس گرفتن بخشی از اختیار اعطایی به روحانی، او را ازحضور درضیافت دبیر کل سازمان ملل و دیدار با اوباما محروم نماید. اما آیا فرضیات ممکن فقط به همین دو مورد ختم می شود؟
نگارنده بر این باور است که فرض اعطای اختیار کامل به روحانی برای مذاکره واقعی و یافتن راه حل پشت در میز مذاکره، با روحیات رهبر جمهوری اسلامی همخوانی ندارد. از سوی دیگر ، نگرانی رهبر از تداوم فشارهای اقتصادی و سیاسی ، راهی جز کوتاه آمدن از مواضع پیشین و تلاش برای حل مسائل فیمابین ایران و امریکا برای او باقی نگذاشته است. خامنه ای قبلا بارها از مقامات گروه 1+5 ونیز از صاحبنظران داخلی شنیده بود که حل بحران هسته ای به عنوان جدی ترین بحران نظام جمهوری اسلامی ، جز با کاهش چالش میان امریکا و جمهوری اسلامی ، امکان پذیر نیست. اما او تا کنون از حل وفصل قطعی مسائل با امریکا و نیز بستن پرونده هسته ای خودداری می کرد زیرا پیش از این هرگز با مشکلاتی که در ماههای اخیر ، نظام حاکم بر ایران را تا مرز فلج شدن واقعی پیش برده است مواجه نشده بود. اما اکنون پس از تحمیل هزینه های فراوان به ملت و کشور، او در شرایطی خود را آماده تسلیم در برابر واقعیت ها می کند که مهره چینی های نامناسب و اقدامات تبلیغاتی و فریب کارانه در بیش از دودهه رهبری آقای خامنه ای ، وضعیتی ایجاد نموده که عقب نشینی مدبرانه ، به راحتی امکان پذیر نیست. ضمن آنکه صداقت رهبر برای بازگشت واقعی از اشتباهات هزینه ساز گذشته، با تردید اساسی مواجه است و هنوز این احتمال وجود دارد که او پس از عبور از گردنه خطرناک تحریم ها ، باز هم به مواضع خودخواهانه گذشته باز گردد.
در شرایط فعلی ، رهبراز یک سو به حفظ حامیان افراطی خویش - که تنها حامیان واقعی یا منفعت طلب باقیمانده برای او هستند - نیاز قطعی دارد. در عین حال او باید مهم ترین چالش در مقابل حکومت خود یعنی پرونده هسته ای را به سامان مورد نظر قدرت های جهانی برساند و خود را از تحریم های فلج کننده برای حکومت نجات دهد که این مسئله مستلزم توافق با امریکایی هاست. از سوی دیگر هنوز سخنان نابخردانه خامنه ای در ذهن حامیان است که « کسانی که دم از مذاکره با امریکا به عنوان رأس استکبار می زنند یا الفبای غیرت را بلد نیستند یا الفبای سیاست.». همچنین درشت گویی ها و ادعاهای غیر واقعی در خصوص نفی هر گونه عقب نشینی در روند فعالیت هسته ای ایران ، همچنان در ذهن حامیان سنتی و عمدتاً افراطی او باقی مانده است. لذا او چاره را در آن دیده که پروژه نجات خویش را به دو بخش « مذاکره برای تسلیم » و «نمایش اقتدار کاذب برای حفظ روحیه حامیان افراطی » تقسیم نماید. به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی و حامیان اصلاح طلب روحانی هم در این مورد حاضر به همراهی با رهبر هستند. شاید بتوان گفت گروه زیادی از نیروهای مخالف نظام نیز عبور موقت از بحران های اقتصادی و کاهش فشار بر مردم را جز از طریق همراهی با این روند، امکان پذیر نمی دانند.
با عنایت به موارد بالا اکنون می توان علت عدم حضور روحانی در ضیافت ناهار دبیر کل و نیز عدم مواجهه او با اوباما را یافت. تبلیغات گسترده در داخل کشور و حمایت از اقدام متدینانه روحانی یعنی عدم حضور در ضیافتی که اسلام را به خطر می انداخت نگاه بسیاری از روحانیون سنتی و قشر مذهبی حامی نظام را از سایر ابعاد سفر روحانی منحرف می نماید . آنها اکنون از اینکه به تعبیر ایرج میرزا« اسلامِ به باد رفته، با یک دو سه مشت گِل ، خریداری شده » آنچنان مشعوف هستند که تا مدت ها حتی از فشار های اقتصادی بر مردم هم سخن نخواهند گفت. حزب الهی های تندرو هم از اینکه دکتر روحانی با رد درخواست اوباما برای ملاقات، بینی استکبار را به خاک مالیده ، به خود می بالند و سؤال نخواهند کرد « در جلسه با گروه پنج به اضافه یک ، چه امتیازی به آنها داده خواهد شد که آقای روحانی به حل و فصل سه ماهه موضوع هسته ای چشم دوخته است در حالی که دهسال مذاکره ، نتوانسته موضوع را فیصله دهد؟» در واقع رفتار روز سه شنبه روحانی ، نمایشی بود برای مخفی نگهداشتن نوشیدن جام زهر در روز پنج شنبه .
شاید لازم به تأکید نباشد که توافق هسته ای با قدرت های جهانی، نه نوشیدن جام زهر که گام مثبت وبزرگی است وباید مجریان آن را ستود. در عین حال هیچکس حق ندارد عوامل طولانی شدن این روند که موجب تحمیل دهها میلیارد خسارت به ایران شدند را از مسئولیت مبرا بداند. دکتر روحانی هم که می داند در حال حاضر برای رهبر هیچ چاره ای جز حل وفصل این موضوع وجود ندارد باید همه تلاش خود را به کار بگیرد تا روند فعلی ، برگشت ناپذیر شود و رهبر نتواند به محض عبور از بحران تحریم ، بلند پروازی ها و نابخردی های خود را مجددا بر پرونده هسته ای ، حاکم کند.رفتار روحانی و تیم همکاران او، در آینده نزدیک نشان خواهد داد که آنها تنها اجرا کننده سناریو ونمایش های رهبر هستند یا با هوشمندی از فرصتی که نگرانی واحساس خطر توسط رهبر در اختیار آنان گذاشته است به نفع مردم و کشور استفاده خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر