هم زمان با دروغ پردازی آشکار وزارت اطلاعات در مورد ارتباط روزنامه نگاران اصلاح طلب با سرویس های جاسوسی بیگانه ، خبری منتشر شد که منبع انتشار آن رسانه های اصلاح طلب بودند . به موجب این خبر، سه تن از اعضای کابینه سید محمد خاتمی اخیراً با رهبر جمهوری اسلامی ملاقات کرده اندکه البته تا کنون نه موضوع مذاکره به اطلاع مردم رسیده است نه نتایج حاصله یا مورد انتظار ملاقات کنند گان. در عین حال مضاعف شدن فشارها بر خانواده های کروبی و موسوی و نیز افزایش تبلیغات غیر منصفانه علیه روزنامه نگاران اصلاح طلب و مستقل که هم زمان با این ملاقات صورت گرفت می تواند تقویت کننده یکی از این دوفرضیه درمورد محتوای جلسه با رهبر باشد: ۱ـ از نظر ملاقات کنندگان، فشارهای روز افزون بر اصلاح طلبان ،از اولویتی برخوردار نبوده تا از طریق طرح بارهبر ، برای آن چاره ای اندیشیده شود ۲ـ آنها موضوع را مطرح کرده اند و رهبر به درخواست ایشان بی اعتنایی کرده است.
موضوع ملاقات هر چه بوده و دستاورد یا پیامدهای آن برای هریک از طرفین هر چه باشد این دیدار برای ملاقات کنندگان و از آن بالاتر برای همه اصلاح طلبان حکومتی، یک بازی با سه باخت است. ملاقات کنندگان و طیف حامی ایشان به رهبر نشان دادند هر چه فشار بر آنها افزایش یابد بیش از گذشته از مطالبات وادعاهای خویش فاصله می گیرند و سقف خواسته های خود را پایین می آورند. رهبر می داند از میان چهره های سرشناس اصلاح طلب در داخل کشور، تنها عده ای خاص بر مواضع اصولی خویش شامل تأکید بر انتخابات آزاد و مخالفت با مهندسی انتخابات توسط بازوان نظامی رهبر تأکید می کنند، پافشاری بر کوتاه شدن دست مافیای سپاه از اقتصاد کشور، ضرورت محدود سازی رهبر و جلوگیری از ترکتازی های هزینه ساز او، از دیگر مواضع غیر قابل عدول برای این گروه از اصلاح طلبان می باشد.موسوی ، کروبی و اغلب زندانیان سر افراز انتخاباتی در این طیف می گنجند . لذا آزادی همراه بازگشت ایشان به صحنه سیاسی کشور، هم اکنون به مهم ترین خط قرمز رهبر تبدیل شده است . متأسفانه «اصلاح طلبانِ مشتاق حکومت» علناًتعهد خود به «عدم عبور از این خط قرمز» را اعلام نموده اند. تأکید تعدادی از اصلاح طلبان سر شناس بر لزوم بهره گیری از فرصت انتخابات بدون توجه به سرنوشت زندانیان سیاسی - ازجمله کروبی، موسوی و رهنورد ـ در واقع عقب نشینی از شروطی بود که در سه سال گذشته بارها مورد تأکید سران جبهه اصلاحات قرار گرفته است. نتیجه آنکه رهبر با شادمانی ،دستاورد فشارهای خود را مشاهده می نماید . او هم اکنون همکاری داوطلبانه گروهی از اصلاح طلبان را با خود دارد تا موضوع زندانیان سیاسی و در رأس آنان کروبی و موسوی را از لیست اولویت های اصلاح طلبان و پیش شرط های آنها برای شرکت در انتخابات حذف نمایند.تردیدی ندارم که حد اکثر نقش تعریف شده برای این گروه از اصلاح طلبان، گرم کردن تنور انتخابات و مشروعیت سازی داخلی و بین المللی برای نظام جمهوری اسلامی است که به دلیل کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ و سرکوب های وحشیانه پس از آن ، بخشی از مشروعیت خویش را ازدست داده است. ملاقات اخیر که در ادامه عقب نشینی های بی حاصل گذشته انجام شد به آقای خامنه ای کمک می کند تا از خود چهره ای قدرتمند و غیر قابل مقابله ترسیم نماید و این باخت بزرگی برای اصلاح طلبان است که جز در شرایط « احساس ضعف رهبر» امکان امتیاز گیری از او ندارند.
باخت دیگر اصلاح طلبان در بازی جدید ، تسریع روند « سلب اعتماد عمومی » از ایشان است. افشای ناقص خبر ملاقات رهبر با سه تن از اعضای کابینه دوم خاتمی که حد اقل دو تن از آنان یار نزدیک رفسنجانی هم تلقی می شوند شایعات مربوط به زد و بند پشت پرده باند خاتمی و رفسنجانی برای سهم گیری از حاکمیت را تقویت می نماید بدون آنکه رهبر به صورت واقعی امتیازی به آنها بدهد. حتی به نظر می رسد عدم مخالفت دفتر رهبر با انتشار خبر ملاقات ـ البته بدون اعلام جزئیات آن ـ با همین هدف صورت گرفته است.
باخت سوم این گروه از اصلاح طلبان، در برابر احمدی نژاد است. او که تا حدود دو سال قبل ، رئیس جمهور دست ساز رهبر و ذینفع «کودتای انتخاباتی » تلقی می شد مدتی است با درک صحیح از شرایط نامساعد اقای خامنه ای در داخل و خارج، به دنبال قدرت نمایی در برابر رهبر است.احمدی نژاد ، یکی از مهره های اصلی در خلق و گسترش اغلب نابسامانی های سیاسی ، اقتصادی، فر هنگی و بین المللی و همچنین تحمیل انواع رنج ها بر ایرانیان بوده است . اظهارات ناپخته او در عرصه سیاست خارجی ، ایران را دریکی از بدترین موقعیت ها در دهها سال اخیر قرار داده ونابخردی های وی موجب وضع بی سابقه ترین تحریم ها علیه ایران شده است. احمدی نژاد به خوبی می دانست که با پایان کار عادی و بی دردسر دولت او، بسیاری از مفاسد ونابسامانی ها برای همیشه به نام او ثبت می شد و این ، به معنای بسته شدن همیشگی پرونده کسانی بود که به عنوان قبیله سیاسی احمدی نژاد شناخته می شوند. در مقابل ، چنین وضعیتی یک امتیاز برای اصلاح طلبانی بود که ازنخستین ماههای نشستن احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری ، پیامد اقدامات او را گوشزد کردند و به همین خاطر کینه جویی رهبر را به جان خریدند. اما حوادث ماههای اخیر روندی معکوس ایجاد نمود. در همین مدت به موازات عقب نشینی های پرسش بر انگیز گروهی از اصلاح طلبان در برابر زیاده خواهی های رهبر، احمدی نژاد به قدرت نمایی فریب کارانه در مقابل اقای خامنه ای روی آورد تا ثابت نماید همه مشکلات ، ناشی از دخالت های رهبر و عوامل اوست ودولت، نقشی در به وجود آمدن نابسامانی های فعلی نداشته است. هم زمانی این قدرت نمایی با رفتار حقارت آمیز گروهی از اصلاح طلبان ، فرصت « بُرد » ناشی از پیشتاز بودن جبهه اصلاحات در افشای بی کفایتیِ «دولت محبوب رهبر» را به باخت قطعی تبدیل کرد زیرا هم اکنون در حالی که گروهی از اصلاح طلبان برای «راه یافتن به دل رهبر» تلاش می کننداحمدی نژاد در حال فاصله گیری و تظاهر به مقاومت در مقابل زیاده خواهی های ولی فقیه است . احمدی نژاد به درستی درک کرده که اگر چه رئیس دولت شریک همه فساد ها و جنایات رهبر است اما هرکس از خامنه ای که مردم او را فرمانده اصلی همه ظلم ها ها و فساد در کشور می دانند فاصله بگیرد می تواند محبوبیتی برای خود دست و پا کند.
گمان می کنم بسیاری از فعالان سیاسی و حتی مردم عادی به دنبال کشف دستاوردی هستند که« اصلاح طلبان حکومتی » از مصالحه جویی های یک طرفه از جمله ملاقات اخیر با رهبر ، انتظار دارند ؛ دستاوردی که هزینه «سه باخت» تشریح شده در این مقاله را برای آنان قابل تحمل می نماید.
هر سه گروه کاری را میکنند که از آنها انتظار میرودو همه آنها می دانند در یک دموکراسی شایسته سالار با این همه اندیشمند ومتخصص داخلی و خارجی .حداکثر میتوانند مدیر یک مدرسه شوند.تعجب از کسانی است که به بهانه جلوگیری از جنگ و یا شورش و بلوای ناشی از خلا قدرت پسا جمهوری اسلامی خواسته یا ناخواسته افکار برخی از مردم را به حفظ خامنه ای و وضع موجود می خوانند و اسم خود را اصلاح طلب گذاشته اند
پاسخحذف