۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

حکومتی که اخلاق را نمی شناسد


ایت اله مکارم شیرازی در پاسخ به سؤالاتی در خصوص حمله به سفارت انگلیس در تهران نوشته است: « گاهی کارهایی فراتر از قوانین از سوی بعضی جوانان عزیز احساساتی انجام می شود که بهانه مهمی به دست دشمن ماجراجو می دهد و هزینه های زیادی برای آن باید بپردازیم .»

این روحانی سرشناس که هنوز تکلیف خود با حاکمیت را مشخص نکرده و سران نظام نیز معمولاً توجهی به دیدگاههای او ندارند * در این پاسخ کوتاه ، چند نکته را برای مخاطبان ، آشکار ساخته است :

یک ـ از نظربرخی روحانیون حامی حاکمیت ، حمله کنندگان به سفارت انگلیس « جوانان عزیز » ی بوده اند که احساسات بر آنها غلبه کرده است.

دو ـ بر رفتار این جوانان به صورت اصولی ، ایرادی وارد نبوده و تنها نگرانی آیت اله ، «‌بهانه » ای است که این « رفتار احساساتی جوانان عزیز »‌به دست دشمن می دهد

سه ـ او نگران هزینه های اخلاقی ماجرا نیست بلکه تنها از بابت هزینه های سیاسی که ممکن است به خاطر این اقدام به نظام اسلامی تحمیل شود احساس خطر می کند . او اگر در مورد پیامدهای اخلاقی حادثه ، نگرانی داشت می توانست به آنها نیز اشاره کند اما او حمله کنندگان را « جوانان عزیز » خطاب می کند و رفتار آنها را ناشی از «‌احساسات »‌می شمارد تا نشان دهد از دیدگاه او هیچ نکته شرم آور و غیر اخلاقی در رفتار حمله کنندگان وجود نداشته و حداکثر اشتباهی که آنها مرتکب شده اندغلبه احساسات ایشان بر « منطقِ چوبین قواعد بین المللی » بوده است ؛ آ ن هم احساساتی که اگر اشکالی برآن وارد باشد ، دادن بهانه بهانه به دست دشمن ماجراجوست !

چهار ـ آیت اله مکارم شیرازی ، نه تنها از رفتار چندش آور حمله کنندگان به سفارت ، به خود نلرزیده بلکه زیرپاگذاشتن احکام صریح دینی در خصوص « محترم شمردن مالکیت افراد حقیقی و حقوقی بر اموال شخصی » نیز ، موجب نگرانی او و سایر حامیان نظام نشده است . از آن بالاتر ، ظاهراً حتی غارت پاسپورت تعدادی از هموطنان که موجب دردسر های فراوان برای ایشان خواهد شد هیچگونه ، دغدغه ای برای آیت اله و همفکران او فراهم ننموده است

البته آیت اله مکارم شیرازی نخستین مقام یا اولین روحانی حامی نظام نیست که اینگونه سخن می گوید . مثلاً در سالهای گذشته ، چندین بار موضوع اجرای علنی برخی مجازات ها ـ به ویژه شلاق زدن به متهمان در خیابان های اصلی شهرها ـ مورد توجه برخی مقامات قضایی قرار گرفت و با اصرار آنها ، اینگونه مجازات ها برای مدتی اجرا شد . در همان زمان ها ، عده ای از حامیان نظام ، با این استدلال که « اجرای علنی مجازات های اینچنینی ، چهره نظام را مخدوش می کند »‌به مخالفت با آن رویه پرداختند و نهایتاً برای «ندادن بهانه به دست دشمنان ماجراجو» دستور توقف « اجرای علنی مجازاتها » صادر شد. اما هیچیک ازآن مخالفان در مورد تطابق شرایط فعلی با اینگونه مجازات ها یا میزان صلاحیت قضات صادر کننده احکام مجازات و کفایت رویه های قضایی ایران ـ که در بسیاری از موارد به اعتراف مقامات ایرانی ، منجر به صدور احکام ناعادلانه شده است ـ سخن نگفت . به عبارت دیگر ، تضییع حقوق مردم وصدماتی که به خاطر صدور احکام غبر متناسب وناعادلانه به متهمان وارد می شود تا کنون هیچگاه ، اعتراضی از سوی مقامات کشور و روحانیون حامی ایشان به دنبال نداشته و تنهانگرانی مشترک همه آنها ، احتمال بهانه جویی دشمنان و خدشه دارشدن چهره نظام در خارج از کشور بوده است. البته جای گلایه ای وجود ندارد زیرا این حکومت آنقدر برای حامیان آن مهم است که برای حفظ آن ، تا چند سال پیش ، امکان تعطیل مهم ترین حکم عبادی اسلام یعنی نماز وجود داشت واکنون برای تداوم آن می توان صدها نفر را به زندان انداخت و در زندان ها با آنها به گونه ای رفتار کرد که منجر به قتل عده ای از انها شود ( کشته شدن حداقل پنج نفر از معترضان انتخاباتی در زندان ، به تأیید مقامات رسمی رسید اما هیچکس بابت آن مجازات نشد ).

برای اثبات حاکمیت این طرز تفکر در میان مقامات حکومتی ایران ، نمونه ای فراوانی وجود دارد. مثلاً در موضوع مرگ مظلومانه هدی صابر در زندان جمهوری اسلامی، عباس جعفری دولت ابادی در گفتگو با خبرنگاران اظهار داشت :"ما پس از مرگ به کالبدشکافی تاکید داشتیم تا فوت این فرد مانند فوت هاله سحابی به کشور هزینه وارد نکند. " این سخن نشان داد مرگ دو شهروند مظلوم که هردو قربانی نوعی از خشونت نهادینه شده در کشور بوده اند هیچگونه نگرانی در دادستان پایتخت ایجاد نمی کند واو که به عنوان مدعی العموم باید حافظ حقوق همه شهروندان باشد اگر ازمرگ هاله سحابی ناراحت شده باشد تنها به خاطر تحمیل هزینه به نظام بوده و در ماجرای مرگ صابر نیز نگرانی ندارد چون گمان می کند مرگ این شهروند ، هزینه ای برای نظام نداشته است !

با توجه به نکات بالا می توان به راحتی نتیجه گرفت اگر هزینه جهانی وجود نداشته باشد و دشمنان خارجی نتوانند از نظام ، بهانه جویی کنند یا توانمندی نظام به حدی برسد که قادر به تحمل هزینه ها و ایستادگی دربرابر بهانه جویی دشمنان را داشته باشد انگاه «‌جوانان عزیز » می توانند بدون هیچگونه دغدغه ای « احساسات » خود را به جهانیان نشان دهند . در چنان شرایطی ، مقامات کشوری هم خواهند توانست با آسودگی کامل ، توصیه برخی از حامیان داخلی خویش ** برای پیگیری تولید بمب هسته ای را اجرا کنند تا هیچ کشور خارجی نتواند حکومت ایران را به خاطر نقض حقوق بشر درداخل یا ماجراجویی در خارج ، تحت فشار بگذارد . در آن روز ، جوانانی که برای آیت اله مکارم وسایر حامیان نظام ، «‌عزیز دل » تلقی می شوند خواهند توانست هر نوع اوباش گری در داخل سفارت خانه های خارجی انجام دهند واحساس نگرانی از تحمیل هزینه به نظام ، دادستان تهران را ازمرگ دهها زندانی نیز وحشت زده نخواهدکرد .

اگر امروز جهانیان به اظهارات سران حکومت ایران اعتماد نمی کنند و این عدم اعتماد ، گاه تا مرحله زورگویی به دولت و ملت ایران برای دست کشیدن از برخی حقوق خود پیش می رود هیچکس جز برخی مقامات ایرانی ی حامیان پُر نفوذ ایشان را نباید ملامت کرد . آنها به صراحت در گفتار و رفتار خود نشان می دهند که « اخلاق » و « حقوق انسانها » نزد آنها از اولویت برخوردار نیست و هرچه که موجب پیشبرد اهداف آنها شود فقط به این شرط که «‌هزینه غیر قابل جبران » به نظام مورد علاقه ایشان وارد نکند « مباح » و حتی گاه «‌واجب » خواهد بود . آيا همین واقعیت ، دست قدرت های جهانی را برای یارگیری در مقدمه سازی برای راه انداختن جنگ علیه حکومت ایران باز نمی گذارد؟ راستی روشنفکران ایرانی که در ماههای اخیر به همه عناصر اپوزیسیون « درس اخلاق »‌می دادند اکنون برای « اخلاق آموزی » به سران حکومت ایران ، احساس تکلیف نمی کنند؟

-----------------

*آیت آله مکارم شیرازی از آغاز اعتراضات انتخاباتی تا روز « دو شنبه شانزدهم آذر ماه ۸۸» شش بار خواستار آزادی رندانیان انتخاباتی شد اما هیچگاه درخواست او مورد توجه قرار نگرفت و پس از آن در این مورد سکوت ، پیشه ساخت

** جواد لاریجانی در این مصاحبه اظهار داشته است :«ما نبايد در رابطه با غني سازي مذاكره كنيم بايد در رابطه با سلاح هسته اي مذاكره كنيم.نبايد در رابطه با كيك زرد مذاكره كنيم بلكه مذاكرات ما تنها بايد در رابطه با سلاح هسته اي باشد؛ چرا كه در غير اين صورت اصلانبايد براي مذاكرات حاضر شويم. اين موضوعات به هيچ وجه قابل مذاكره كردن نيستند اما سلاح هسته اي قابل مذاكره كردن است.»

۱ نظر:

  1. «ناصر مکارم شیرازی» همان مرجعی است که در دوران ریاست جمهوری «هاشمی‌رفسنجانی» در تلوزیون ظاهر شد و طبق خواست حاکمیت از دل قرآن تفسیر و دلیل برای سیاست «فرزند کمتر زندگی بهتر» که دکتر «مرندی» مامور اجرایش بود و از یک سازمان جهانی جایزه هم گرفت٫ استخراج کند و حالا هم لازم آمده است که در برابر سیایت فرزند بیشتر حاکمیت سکوت کند و نان خود را ذخیره کند.
    این مرجع سرشناس البته همانی است که در زمان رژیمی که همیشه از طرف آیت‌الله «خمینی» به پدر و پسر معروف ملعون بودند٫ در جایگاه شاگردی آیت‌الله «شریعتمداری» و از پاتوق مکتب اسلام کتاب می‌نوشت و اتفاقا جایزه ملوکانه هم می‌گرفت. اما بعد از انقلاب٫ وقتی «ری‌شهری» به صورت استاد سیلی می‌زد٫ ترجیح داد حرمت استادی فراموش نموده و سکوت کند.
    این مرجع البته امروز سکوت جایز نمی‌داند که بنا بر احتیاط واجب٫ دفتر نمایندگی ایشان در لندن و کیا و بیایش بسیار مهم‌تر از خون‌هایی بود که در خیابانهای تهران ریخته شد و حبس و حصرهایی که به دنبال آن اتفاق افتاد.

    پاسخحذف