۱۳۹۶ مهر ۹, یکشنبه

یزید بی بصیرت و " آقا"ی انقلابی

حاکم اسلامی باید مثل آقای ما ، انقلابی گری  و قاطعیت را در بالاترین حد و در همه شئون به نمایش بگذارد. بر همین اساس معتقدم آقای ما " فخر حکومت های انقلابی - اسلامی " است و یزید در مقایسه با او در " قعر بی بصیرتی " بود. درست است که یزید  فتنه گران علیه حاکم‌اسلامی را سرکوب کرد اما به دلیل ضعف در انقلابی گری، کارش نیمه تمام ماند . چند نمونه

یک - یزید به بیمار ، کاری نداشت حتی کسی که می دانست "جانشین  سردمدار فتنه " خواهد بود ؛  کسی که تا میدان جنگ‌ِعلنی آمده بود .او برای مبارزه مسلحانه ، عزم‌جدی داشت و اگر بیماری مانع او نمی شد   بر روی امیرالمومنین - منتخب خبرگان دستچین شده حاکم قبلی -  شمشیر می کشید .   اما   برای آقای ما ، فرقی نمی کند فتنه علیه حکومت ،  در چه سطحی است و فتنه گر، چه کسی است ؟ فتنه را در نطفه خفه می کند حتی اگر فتنه گر ، یک بیمار مانند علیرضا رجایی باشد که تنها گناه او ارائه چند سخنرانی و نوشتن چند مقاله بوده است. در حکومت قاطع خامنه ای ، فتنه گر می تواند   یک کارگر ساده باشد مانند ستار بهشتی‌و فتنه او ، نوشتن چند جمله . او را می کشند تا فتنه در پایین ترین سطح نیز شکل نگیرد.

دو - در حکومت بی بصیرت  یزید ، فقط با مردانی می جنگیدند که در جنگ‌مستقیم با بسیجیان رهبر بودند و با زنان کاری نداشتند. اما   در حکومت انقلابی آقا، ندا آقا سلطان را می کُشند ، در کنار خیابان به جان بانوی جوان می افتند و باتوم بر سر و صورت او می زنند و از اینکه تصاویر آن قتل و این ضرب و شتم وحشیانه در سراسر دنیا منتشر شود احساس شرمساری نمی کنند . 

سه - یزید بی بصیرت بود و کارگزاران او نیز. آنان به جای برخورد انقلابی با پیام آوران فتنه، تریبون مجلس رهبر را در اختیار زینب گذاشتند تا پیام آور فتنه کربلا* باشد. اگرآقای ما همچون امیرالمومنین یزید ، بی بصیرت بود لابد اجازه می داد گوهر عشقی به دادخواهی مرگ‌فرزندش بپردازد و مادران سهیل عربی ، سعید زینالی و دیگر معترضان زندانی ، در مجالس عمومی فریاد اعتراض سر دهند . اما آقای انقلابی ما، از سلف خود یزید و سرنوشت او درس ها گرفته و همه اعضای خانواده فتنه گران را سرکوب می کند. در حکومت انقلابی آقا، نه تنها مادر ، همسر یا دختر یک فتنه گر اجازه حضور در مجلس رهبر را ندارد بلکه هر راهی که ممکن است برای انتقال پیام فتنه مورد  استفاده قرار گیرد  مسدود می کند . اگر پیام آور ، مادر مصطفی کریم‌بیگی باشد او را به زندان می افکنند و اگر دختر   نسرین ستوده بخواهد سفر خارجی برود برای جلوگیری از انتقال احتمالی پیام ، دختر دوازده ساله را ممنوع الخروج می کنند در حالی که یزید پس از سرکوب فتنه ، زینب را آزاد گذاشت حداقل به مدت چهل روز پیامبر فتنه و فتنه گران باشد.

راستی اگر یزید به اندازه علی خامنه ای ، انقلابی بود آیا به نظر شما همچنان‌شاهد دکان های پرخرجی بودیم که تحت عنوان انتقال پیام عاشورا  فعالیت می کند؟

* پی نویس
ارادت نگارنده به امام حسین (ع) و احترام به مناسک غیر خرافی عاشورا ، نیاز به تاکید ندارد و عبارات به کار رفته در این مقاله  از زاویه نگاه یزید و جانشین او ، علی خامنه ای است   

۱ نظر:

  1. بله جناب آقای مجتبی واحدی از دید اسلام شاید کاملا مقایسه بجا باشد و نگاهتان نیز صحیح است زیرا یزید به قطعیت هزاران بار شرف داشت بر این خامنه ای و کل حکومت اسلامی. اما درد آنجاست که مردانی همچون جنابعالی که عمری به قلم زدنی گذرانیده و با آخوندهای بزرگ نشست و برخاست داشته اند حتی با دیدن فجایع و جنایت ها و غارت های واقعا بی نظیر در کل طول تاریخ ایران هنوز عبرت نمیگیرند و هنوز به نوعی به دم رژیم جمهوری اسلامی وصب هستند نه نه نه فوری دلگیر نشوید من منظورم این نیست شما از فرستادگان رژیم هستید خیر و اصلا زیرا میدانم شما هم به ترتیبی مورد هجمه و برخورد همان رژِم ضد انسان و ضد ایران قرار گرفته و ناچار به ترک وطن شده اید. اما آ«چه عرض میکنم این است بیائید برای یکبار هم شده جسارت داشته و با آن قلم شیوای خود صراحتا برای هموطنان بنویسید که از این انقلاب کثیف بهمن1357 و همکاری صمیمانه با آخوندهای فرصت زلب بی احساس بی وطن بی ظرف بی دین و بی ایمان و جنایتکار غارتگر نادم و پشیمان هستید بیائید برای یکبار هم شده جسارت بخرج بدهید و بگوئید بزرگترین خیانت را به ایران و ایرانی همان جبهه کثیف ملی و نهضت آزادی و مجاهدین خلق و فدائیان از همه نوع و پدر خوانده همه این اوباشان وطن فروش یعنی حزب نوکر شوروی یعنی حزب توده و بخصوص روشنفکران مزدور این ارذل و اوباشان بودند که ملت از روی نادانی باورشان کرد و آنها هم به هزار ترفند سوء استفاده از برخی کمبودها در ایران قبل از فاجعه آخوندی که درحقیقت در شرف اصلاح هم بود و اگر شاه فقید ایران فرصتی داشت بی تردید امروز ایران ما حداقل و حداقل بسیار بالاتر از کره جنوبی میبود هم از نظر سیاسی که بهانه مزدوران وقت بود هم از نظر اجتماعی و اقتصادی که آرزوی هر ایرانی بود و هم از نظر نظامی که امروز به نیروئی بی بدیل تبدیل میشد و همه مجبور بودند در مقابلش با ادب و تانی روبرو شوند....یادتان نرود اگر آن اندخته ها و آ« آ»وزش ها و آن علوم نظامی و فنی را شاه فقید برای نیروهای مسلح فراهم نیاورده بود این نظام اسلامی با آنهمه بسیجی بی کله که فریب میداد و مانند الاغ روی مین ها میفرستاد توان مقاومت بیش از حداکثر یک هفته در مقابل صدام متجاوز لعنتی معدوم نمیداشت...آن افسران جوان کم تجربه باقیمانده در نیروهای مسلح بودند که که برغم جوانی و تجربه کمتر اما با استفاده از طرح و برنامه های گسترده و علمی باقیمانده از همان شاه فقید بود که توانستند زانوی صدام لعنتی را خم کنند و گردنش را هم بشکنند هرچند همه بنام پاسدار و بسیجی تمام شد....دوست محترم شما که تحصیلکرده و روزنامه نگار و سابقه میهنی هم دارید اقلا الان کمی بخود بیائید و دست از سر هر نوع حامی این رژِم چه اصلاح طلب دروغ گوی فریبکار چه نهضت آزادی مزدور و چپ و چه راست و چه اسلامی بردارید و با صدای بلند و با قلم توانایتان به ملت بگوئی همان شاه و همان نظام شاهنشاهی تنها راه باقیمانده برای رهائی ایران و حفظ ایران است بقیه همه داستان و توهمات و خیالاتی میباشد. این نامه را از درون ایران و بعنوان یکی از خوانندگان سابق آفتاب یزد که تمایل به نوشته هایتان داشتم مینویسم آنهم با هزار بدبختی و استفاده از طرق مختلف اینترنتی برای دسترسی به این سایت فیلتر شده. بیائید به ایران و ایرانی بپیوندید باور کنید هموطنانتان شما را بیشتر دوست خواهند داشت و برای کسی که به خطای خود که فقط بدلیل جوانی و نپختگی و تربیت رد خانواده ای متعصب مذهبی فریب خورد و همراه جنایتکاران شد نه فقط سخت نخواهند کرفت بل او را با آغوش باز در میان خود خواهند پذیرفت تا دست در دست به مبارزه علیه این رژیم کثیف دزد آندم کش ضدایران جمهوری اسلامی ادامه بدهیم.

    پاسخحذف