مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی با گروه ۱+۵ در ماههای اخیر ، نسبت به ۹ سال گشته روندی کاملاً متفاوت پیدا کرده است .مهم ترین تغییر دراین روند ، حذف تقریباً کامل رئیس دولت از گروه تصمیم سازی و تصمیم گیری هسته ای است .این نکته ، از سکوت بی سابقه احمدی نژاد ـ که به حسب عادت در همه امور داخلی و خارجی اظهار نظر می نماید ـ نسبت به روند مذاکرات و دور جدید آن ، قابل فهم است . تفاوت دیگر در سری جدید از مذاکرات (شامل استانبول و بغداد )، تصمیم جدی جمهوری اسلامی به توافق با قدرت های جهانی است به طوری که قبل از آغاز مذاکرات استانبول ، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در مصاحبه ای با رسانه های داخلی با صراحت اعلام کرد که « مذاکرات استانبول ، قطعا به نتیجه مثبت خواهد رسید ». علت تن دادن جمهوری اسلامی به بستن موقت پرونده هسته ای علیرغم درشت گویی های یک سال و نیم گذشته ، دلیلی نداشت جز وحشت سران نظام از دور جدید تحریم ها که بانک مرکزی و فروش نفت ایران را شامل می شود .سخن گویان رسمی و غیر رسمی حکومت جمهوری اسلامی، در تقسیم وظیفه ای اشکار ، به دو گروه دسته بندی شده اند . عده ای از آنها خود را نسبت به تحریم ها ، بی تفاوت نشان می دهند و حتی ادعا می کنند که تحریم ، اصلی ترین عامل پیشرفت ایران است . فرمانده عراقی الاصل بسیج ، سرشناس ترین حامی زبانی تحریم است . محمد رضا نقدی اخیراً با اشاره به تصمیم سیاسی - اقتصادی اروپا و امریکا اظهار داشته است :« باید هرروز در نماز دعا کنیم تاتحریم ها عمیق تر شود »چند روز قبل ، دبیر شورایعالی امنیت ملی هم در راستای التماس دعای سردار نقدی اعلام کرد « تحریم کنندگان ایران ، در زمین جمهوری اسلامی بازی می کنند» .
گروه دوم از مأموران جمهوری اسلامی ـ که اغلب آنها از نمایندگان سرشناس مجلس هستند ـ مرتباً برای طرف های خارجی پیام می فرستند که «تحریم ها را لغو کنید » و « لغو تحریم ها ، نشانه حسن نیت گروه ۱+۵ است » . پیش از این ، تأکیدات علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در خصوص لزوم لغو تحریم ها در رسانه های داخل کشور منعکس شد . او که نامش در ماههای اخیر به خاطر پیوند گسترده با متهمان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بر سر زبان ها بوده است روز سی ام فروردین ماه ۹۱ در گفتگویی اعلام کرد :«شرط ایران برای ادامه مذاکرات در بغداد ، لغو تحریم هاست ». سخن این متهم پُر ادعا ، نوعی حساسیت سنجی برای ارزیابی دیدگاه غربی ها نسبت به موضوع بود لذا به محض اعلام مخالفت غربی ها با این درخواست ، وزیر خارجه ایران به میدان آمد و اظهار داشت :«لغو تحریم ها تا قبل از مذاکرات بغداد ، یک توصیه است نه شرط ایران برای انجام مذاکرات ».
در آستانه مذاکرات بغداد ، بار دیگر نمایندگان مجلس برای ایفای نقش خود ، فعال شده اند . سه روز قبل محمد رضا باهنر نایب رئیس اول مجلس ،« لغو تحریم ها »را «گام نخست گروه ۱+۵ در مذاکرات بغداد » دانست بدون آنکه مشخص کند که سخن او ، بازتاب دهنده اراده نظام است یا سخن دبیر شورایعالی امنیت ملی که گفته است :«مسیر تحریم و فشار که غربی ها دنبال می کنند موجب پیشرفت ملت ایران شده است ».
البته در کنار دو گروه فوق الذکر که بازی دوگانه « استقبال - فرار » از تحریم را دنبال می کنند گروه سومی هم وجود دارد که وظیفه آن « پیروز نمایی جمهوری اسلامی به هرقیمت »است. طنز آمیز ترین نمونه از این انجام وظیفه را می توان در سخنان علی اکبر ولایتی مشاور عالی رهبر مشاهده نمود . وی اخیراً بدون اشاره به «مخالفت غربی ها با انجام مذاکره در دمشق »که خواسته اول جمهوری اسلامی بود ونیز« ناکامی جلیلی در جلب موافقت اشتون برای آغاز روند لغو تحریم ها» ، توافق گروه ۱+۵ با مذاکره در بغداد را « پیروزی بزرگ » برای جمهوری اسلامی دانست.اینگونه سخنان نشان می داد که روند جدید مذاکرات هسته ای ، بر « فریب افکار عمومی در داخل هم زمان با جلب نظر قدرت ها در خارج » طراحی شده است .در روند جدید ، موفقیت های کم اهمیت ـ همچون پذیرش گزینه دوم ایران برای انجام مذاکره ـ بزرگ نمایی می شود تا توافقات پشت پرده یا به عبارت بهتر «عقب نشینی های بی سر وصدا » ی سران نظام ، از دید مردم مخفی بماند.
البته مأموران « پیروز نمایی » نیز به دو دسته تقسیم شده اند . یک گروه مانند ولایتی ، مسئول تبلیغ برای پیروزی های مشعشع گذشته هستند و گروه دوم ، وظیفه دارند زمینه را برای ادعای پیروزی بزرگ در بغداد ، فراهم نمایند . سخنگویی این دسته ، به حسین شریعتمداری سپرده شده است که قحطی انسان های خوش نام در داخل حاکمیت ، او را به جایگاه «سخنگویی مکتوب رهبری » رسانده است. او سه روز قبل از آغاز مذاکرات بغداد ، سرمقاله کیهان را به همین موضوع اختصاص داد . این مقاله به طور غیر متعارف ، جزئیاتی از گفتگوهای رد وبدل شده در گفتگوهای اخیر وین بین هیئت ایرانی و معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی را افشا کرده تا مخاطبان یقین کنند نویسنده مطلب نه به عنوان یک روزنامه نگار حکومتی بلکه از جایگاه یک فرد نزدیک به اصلی ترین تصمیم گیر هسته ای جمهوری اسلامی ، سخن می گوید . در بخشی از مقاله شریعتمداری امده بود :« سفر مدیر کل آژانس به تهران با هدف "توهم آفرینی"درباره فعالیت هسته ای کشورمان و بهانه سازی برای دستهای خالی از سند و بهانه ۱+۵ در اجلاس بغداد صورت گرفته است ». یک روز بعد از این دُر افشانی دستوری، سعید جلیلی قبلکه عازم بغداد بود در تهران دستان مدیر کل آژانس را فشرد و مذاکرات خود با آمانو را سازنده خواند . اما سخنان شعار گونه و کلیشه ای او، بار دیگر بر مسائلی از قبیل « اعلام آمادگی برای همکاری با آژانس در جهت خلع سلاح جهانی »و «یاد آوری حمله جنایت کارانه امریکا به هیروشیما ـ که من هم آن را جنایتی تاریخی می دانم ـ »و نیز «اشغال عراق » متمرکز بود تا کُند ذهن ترین انسان ها هم بدانند پرونده هسته ای ایران در مذاکرات تشریفاتی اخیر با آمانو و حتی در بغداد ، تعیین تکلیف نخواهد شد بلکه رهبر جمهوری اسلامی بر این باور است که پیشاپیش والبته با هزینه کردن از جیب ملت ایران ، کار این پرونده را در راستای اخذ تضمین امنیتی برای خود ،یکسره کرده است. این نکته از دو گفتگوی آمانو ، قابل استخراج است . نخستین اظهار نظر مدیر کل آژانس ، به هنگام گفتگوی مشترک او با جلیلی ، مطرح گردید :« آژانس دیدگاههایی دارد وایران هم دیدگاههای خاص خود». او در گفتگویی دیگر ، اطمینان خود از کوتاه آمدن جمهوری اسلامی را در قالب این جملات بیان کرد که نشان می داد « خیلی زود توافق مهمی با ایران امضا خواهد شد که سایت نظامی پارچین هم شامل خواهد شد .» ساعاتی پس از این تحول ، سایت اصولگرای جهان ، خبری منتشر کرد که در متن همان خبر ، منبع اصلی ـ ولابد موثق آن ـ پایگاه «تحلیلی صهیونیستی دبکا » معرفی شده بود . به موجب این خبر ایران و امریکا ، در حال توافق بر سر پرونده هسته ای هستند .
اکنون می توان همه خبر های فوق الذکر را در کنار هم قرار داد و به این نتیجه مشخص رسید که « وحشت از تحریم فراگیر نفتی و بانکی ، مقامات جمهوری اسلامی را به عقب نشینی از پُرگویی های هسته ای وادار کرده است ».من بر استفاده از عبارت « پُرگویی » اصرار دارم زیرا معتقدم « عمل هسته ای » سران جمهوری اسلامی در مقایسه با «شعارهای هسته ای ایشان» بسیار ناچیز است وآنها بیش از آنکه بر پیشرفت تکنولوژیک در این عرصه دست یافته باشند به دنبال القای این توهم در دنیا هستند که « دستور کار جمهوری اسلامی ساخت بمب اتم است تا با مجهز شدن به این سلاح ، دشمنان خود را وادار به عقب نشینی کند .» در آن سوی ماجرا ، سران برخی کشورهای غربی نیز از این سناریو استقبال می کنند زیرا بدین طریق ، به راحتی ذهن ملت های جهان را از نقض گسترده حقوق بشر در داخل و برخی رفتارهای غیر مسئولانه عوامل جمهوری اسلامی در خارج ، منحرف می نمایند . در نتیجه ، مطالبه بین المللی از جمهوری اسلامی ، به خودداری از ساخت بمب اتم محدود می شود و همه مذاکرات در همین محدوده قرار خواهد گرفت . این وضعیت ، برای سران کشورهای غربی که در گیر بحران فراگیر اقتصادی هستند بسیار مطلوب است. زیرا با ترتیب دادن مذاکرات کنترل شده ، آنچه که از قبل به آن اطمینان داشته اند ـ یعنی ناتوانی ایران در ساخت بمب اتمی ـ را به عنوان دستاورد مذاکرات بغداد به ملت های خویش خواهند فروخت.پس از آن ، با ادعای « رفع تهدید ایران »امتیازات فراوان که از حکومت مستأصل ایران گرفته اند را در خدمت اقتصادهای نابسامان خود خواهند گرفت . اشتباه نشود !سهم ایران در اقتصاد جهانی کوچک تر از آنست که تغییر عمده ای در بهبود آن ایفا کند اما اولاًحرکت های ایذایی و شعارهای بحران ساز مقامات جمهوری اسلامی ، می تواند نقش تخریبی مؤثر در اقتصاد از هم پاشیده برخی کشورها داشته باشد. ثانیاً بعضی از اعضای گروه ۱+۵ از جمله چین ، می توانند کم تأثیر بودن سهم « آنی » ایران در اقتصاد جهانی را ازطریق افزایش دوره ی اجرای قرار دادهای باجگیرانه خود با جمهوری اسلامی جبران نمایند . در این طرف ماجرا ،س ران جمهوری اسلامی و سخنگویان ایشان ،با شعارهای دهان پرکن ودر نهایت با اظهار نظر تقریباً قطعی حسین شریعتمداری مبنی بر « توطئه آمیز بودن روند مذاکرات » این حس را به مخاطبان داخلی خود القا می کنند که « ایران آماده بن بست در مذاکرات است و نتایج آن ، حتی اگر افزایش تحریم ها باشد واهمه ای ندارد» در عین حال ، در روند مذاکرات وحتی قبل از آن ، همچون پسر بچه های پُرهیاهو و ترسو ، هرچه را که طرف مقابل بخواهد امضا خواهند کرد و البته پس از آن ، ادعا خواهند کرد « اگر علیرغم پیش بینی " بازجوهای استراتژیست "مذاکرات به شکست نینجامید علت آن ، کوتاه آمدن طرف های مقابل بوده است ».
به نظر می رسد جمهوری اسلامی بیش از هرزمان به نتیجه بخش بودن این سناریو ، امید دارد .زیرا به باور سران نظام ، سه ضلع این مذاکرات به صورت هم زمان ، از آن منتفع می شوند وتمام هزینه این انتفاع سه جانبه از جیب ملت ایران پرداخته خواهد شد؛ دولت های غربی ، برای مدتی از حرکات ایذایی سران جمهوری اسلامی که می تواند اقتصاد کشور هایشان را با خلل هایی مواجه می کند آسوده خاطر خواهند بود ، دولت های چین وروسیه با اخذ امتیازات بی سابقه اقتصادی ، به منافعی دراز مدت خواهند رسید و در خیابان پاستور تهران هم ، وحشت از ورشکستگی کامل و بحران های فزاینده ناشی از تحریم نفت و بانک مرکزی ، تا حدودی و برای مدتی ، فروکش خواهد کرد .
البته در این ماجرا نیز مانند بسیاری از تدابیر شکست خورده رهبر جمهوری اسلامی ، نتیجه بخش بودن این سناربو نویسی پُر هزینه ، با تردید های اساسی مواجه است .زیرا :
۱ ـ مدارای نسبی امریکا ، نه به دلیل افزایش اعتماد به جمهوری اسلامی بلکه ناشی از نیاز هیئت حاکمه دموکرات به آرام نگهداشتن فضا در استانه انتخابات ریاست جمهوری است که در ماه نوامبر برگزار می شود .به عبارت دیگر ، مهم ترین عامل که هم اکنون دولتمردان امریکایی را از تند کردن آهنگ مخالفت با جمهوری اسلامی باز می دارد یا آنها را به « نمایش مصالحه هسته ای » با جمهوری اسلامی تشویق می کند بیش از شش ماه اعتبار و کار آیی نخواهد داشت و پس از آن ، شرایط به وضعیت سابق باز خواهد گشت .
۲ـ در مورد اروپا هم شرایط مشابهی وجود دارد و چنانچه نگرانی این کشورها از « تأثیر تحریم نفت ایران بر قیمت جهانی انرژی » کاهش یابد بازهم روابط جمهوری اسلامی و اروپا در همان مسیرِ « بدتر شونده » ای قرار خواهد گرفت که در اغلب سالهای گذشته ، بوده است .روابط نه چندان صمیمانه جمهوری اسلامی باکشورهای مؤثر عربی ، هم اکنون در عربستان سعودی و هم پیمانانش ، این انگیزه را تقویت نموده است که با اعلام آمادگی برای جبران کمبود ناشی از تحریم نفت ایران در بازار ،نگرانی مصرف کنندگان عمده نفت را بر طرف نمایند . البته این جایگزینی به راحتی صورت نخواهد گرفت اما برخلاف ادعاهای جمهوری اسلامی ، غیر ممکن نیست زیرا انگیزه کشورهای عربی و علاقه مندی برخی خریداران نفت برای کم رنگ کردن نقش ایران و جمهوری اسلامی در اقتصاد و سیاست جهانی ، بسیار قوی تر است تا عوامل بازدارنده ناشی از مشکلات احتمالی مربوط به جایگزینی نفت ایران .این وضعیت ، در دراز مدت حربه « ایجاد نگرانی در میان مصرف کنندگان و تحریم کنندگان نفت ایران » را از دست سران جمهوری اسلامی خارج می نماید و در کوتاه مدت ، شمشیری در دست اروپایی ها وبرخی خریداران عمده نفت ایران خواهد بود تا بیش از پیش ،سران وطن فروش حکومت را تحت فشار قرار دهند که نتیجه آن ، افزایش بند های ترکمانچایی به قرار دادهای نفتی آنها با ایران خواهد بود.
هر یک از نکات فوق الذکر، تهدیدی بلند مدت برای منافع ملی ایرانیان است امابه نظر می رسد هیچیک از آنها دغدغه اصلی مقامات جمهوری اسلامی نیست و آنها تنها به عبور ـ حتی موقت ـ از گردنه خطرناک فعلی می اندیشند . برای آنها اهمیتی هم ندارد که رفع خطر از وجود همایونی ولی فقیه ، چه هزینه هایی به ملت و کشور تحمیل می کند . لذا خود را آماده کرده اند تا هر امتیازی به طرف های مذاکره بدهند و در مقابل ، تضمین امنیتی برای شخص رهبر و حکومت او بگیرند . طلیعه های این « بیمه سازی باج پردازانه »نیز در پیش چشم ملت ایران قرار دارد .به عنوان نمونه می توان به خبری اشاره کرد که دو سایت خبری اصولگرا ـ خبر آنلاین و بازتاب ـ آن را منتشر و پس از چند روز مجبور به حذف آن شدند .این خبر تأثر انگیز نشان می داد در یک قرار داد درازمدت نفتی ، امتیازات بسیار گسترده و شرم آور به چینی ها داده شده به طوری که رسانه های ایرانی ، نام « ترکمانچای نفتی » را برای این قرار داد انتخاب کردند.
البته از این خوان گسترده ، کشورهای دیگر همچون هند و ترکیه نیز در حال منتفع شدن هستند . در واقع ، منافع کوتاه مدت ودرازمدت ملت ایران ، وجه المصالحه جمهوری اسلامی با کشورهایی قرار می گیرد که به بهانه « جلوگیری از دسترسی ایران به بمب اتمی » ، سران نظام را تحت فشار قرار داده اند و اکنون با اخذ امتیازات گسترده ، در حال توافق موقت با آنان هستند .اگرچه یقین دارم آنها اعتمادی به سران نظام ندارند و نهایتاً این توافقات به نتیجه خاصی نخواهد رسید . غربی ها وسایر طرف های مذاکره با جمهوری اسلامی ، قاعدتاً از دروغ پردازی های رهبر جمهوری اسلامی در موضرع هسته ای و رفتار دوگانه او با کارگزاران حکومت خود، مطلع هستند ولذا دلیلی برای اعتماد به او نخواهند داشت (رهبر جمهوری اسلامی در آخرین ماههای مسئولیت دولت خاتمی ودر پاسخ به کسانی که قرار دادهای هسته ای را بر خلاف مصالح ایران می دانستند اظهار داشت :« آنچه اتفاق افتاد کاری درست و تدبیری برای در هم شکستن توطئه آمریکا و صهیونیستها بود» اما چند سال بعد ، بارها از روند مذاکرات هسته ای در دولت خاتمی ، اظهار نارضایتی کرد و به حقوق بگیران خود اجازه داد تیم هسته ای خاتمی را خائن و جاسوس بنامند ).
مذاکرات بغداد تا چند ساعت دیگر آغاز می شود(به شرط بهبود وضع جوی و امکان فرود هواپیمای هیئت های مذاکره کننده در فرودگاه بغداد ) .این در حالی است که نشانه های فراوان ، ثابت می کند هیچیک از طرف های مذاکره ، در اندیشه بستن این پرونده نیستند.زیرا « باج دادن های مألوف سران وطن فروش حاکمیت » به دهان « باجگیران بین المللی » شیرین آمده وآنها هم با فراموش کردن تضییع گسترده حقوق ملت ایران ، به دنبال مصالحه ای موقت با نظام هستند . طرف دیگر مذاکره ، یعنی نمایندگان جمهوری اسلامی هم با درک دقیق از وضعیت متزلزل خویش ، توقعی بیش از این ندارند. هر دوطرف می دانند که با از بین رفتن برخی ضرورت ها ، عوامل « مصالحه»به خودی خودمنتفی خواهد شد . اما همانگونه که در بالا آمد هر دوطرف ، به « خریدن زمان » نیاز دارند و توافقات موقت ، این زمان را در اختیار طرفین قرار خواهد داد .البته زیان دیده اصلی این توافقات ، در مرحله اول ملت ایران وپس از آن ، نظام جمهوری اسلامی است و این راه حل های موقت هم مشکلی را برای سران نظام ، حل نخواهد کرد .زیرا مشکل اصلی حاکمیت ، بی کفایتی ، خود شیفتگی ، فساد گسترده و افزایش روز افزون « نان خور » های عرب و غیر عرب است که پول ملت مظلوم ایران در گلوی آنها ریخته می شود تا شهوات سیاسی رهبر جمهوری اسلامی را ارضا نمایند . اما در حالی که هر روزه بر « نان خورهای رانت خواه» در داخل و خارج از ایران افزوده می شود به دلیل بی کفایتی مزمن و گسترده در میان مسئولان ،هیچ تلاشی برای افزایش تولیدثروت و حتی حفظ سطح فعلی در آمد های کشور صورت نمی گیرد. به طوری که هم روز به روز بر پتانسیل اعتراضات اقتصادی در داخل کشور افزوده می شود و هم به دلیل ناتوانی در تأمین « زیاده خواهی ویژه خواران حکومتی» انگیزه های حمایت از نظام ـ که بخش عمده آن ، جنبه منفعت طلبی شخصی دارد ـ هر روز بیش از گذشته کاهش می یابد .
آقای خامنه ای می تواند چشم خود را بر واقعیت های عریان که حکومت او را با تهدید های اساسی مواجه ساخته است ببندد . او وبرخی هم پیمانان موقت او در غرب و شرق هم می توانند واقعیتی به نام « ملت ایران » را نیز نادیده بگیرند . اما قاعدتاً ضرب المثل معروف ایرانی را شنیده است که « کبک با فرو بردن سر در برف، تنها خود را می فریبد ». تبلیغات گسترده تریبون های دروغ پرداز حکومت در مورد قصه بغداد هم چیزی نیست جز رفتار کبک گونه سران نظام برای ندیدن واقعیت هایی که امروز حتی فریاد بسیاری از یاران سابق ولاحق رهبر جمهوری اسلامی را بلند کرده است .
برای آشکار شدن واقعیت های اجلاس بغداد علیرغم تلاش رسانه های داخل و خارج از ایران ، زمان زیادی لازم نیست . همه ما به زودی علائمی از هزینه پردازی از جیب ملت ایران و ناکامی سران نظام برای بیمه کردن خویش را خواهیم دید ؛ حتی اگر سرهای فرورفته در برف تابستانی بغداد ، آن را نبینند .
کبک آقای خامنه ای در برف بغداد
پاسخحذف