اگر شناسنامه خامنه ای ، اصالت داشته باشد او اکنون هفتاد وشش ساله است. تقریباً نیمی از عمر خامنه ای در دوره سلطنت پهلوی ها و نیم دیگر در زمان سلطه ولی فقیه بر ایران طی شده است. اما میان این دو " نیم عمر"، تفاوت از زمین تا آسمان است. در نیم عمر اول ، خامنه ای مانند بسیاری از همفکرانش ، مردم را به دور خود جمع می کرد تا به آنان تشکیل حکومتی مانند حکومت امام علی ( ع) را وعده دهد. بر اساس آنچه مردم سالها از طیف عمامه به سرها شنیدند در دوره خلافت و امامت حضرت علی ( ع ) ،او نه تنها به درخواست برادر نابینای خود برای دریافت سهم اضافه از بیت المال وقعی نمی نهاد بلکه آهن گداخته به دستان برادر نابینا نزدیک می کرد تا او به یاد آتش سوزان دوزخ بیفتد و اندیشه رانت خواهی به خاطر وابستگی به حاکم را از سر بیرون کند. البته خروشیدن بر برادر نیازمند به خاطر زیاده خواهی از بیت المال ، تنها داستانی نبود که از حساسیت امام علی ( ع ) نسبت به بیت المال بیان می شد. هم لباسان خامنه ای برای عوام الناس تعریف می کردند که او هرگاه برای کار شخصی در دار الخلافه می نشست چراغی که سوخت آن از بیت المال تأمین می شد را خاموش می کرد. اما در نیم عمر دوم خامنه ای که بخش عمده آن مصادف با اشغال جایگاه رهبری توسط او بود بیت المال بارها و بارها توسط کسانی که " نظرشان به رهبر نزدیک تر بود" غارت شد اما نه تنها از آهن گداخته خبری نبود بلکه کسانی که می خواستند رانت خواری ها را افشا کنند با عتاب و خطاب رهبر و مزد بگیران او مواجه شدند. رهبر شخصاً فرمان " کش ندهید " صادر کرد و گماشته او در قوه قضائیه نیز بارها به رسانه ها در مورد افشاگری علیه شاه دزدها ، هشدار داد. در نیم عمر اول خامنه ای ، گفته می شد در دوره امامت علی ( ع ) کرامت انسان ها مورد عنایت بود. به همین جهت هنگامی که در سفر به بخشی از قلمرو امارت اسلامی ، مردم به دنبال موکب او می دویدند زبان به اعتراض گشود که " به خدا سوگند که امیران شما از این کار شما سودی نمی برند و شما در دنیا با این کار، خود را به زحمت می افکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت می گردید و چه زیان بار است رنجی که عذاب در پی باشد . " اما در نیم عمر دوم ، نه تنها کشاندن مردم به دنبال موکب پر هزینه رهبر ، قبیح نبوده و نیست بلکه هر گاه ولی فقیه به شهری سفر می کند میلیاردها تومان از بیت المال ، صرف تأمین امنیت خامنه ای در میان جمعیتی می شود که به دستور یا به امید رساندن صدای خود، به دنبال کاروان تشریفاتی رهبر می دوند.
در نیم عمر اول خامنه ای داستان بیوه زنی مطرح می شد که علی به صورت ناشناس به خانه اش رفت تا از فرزندان یتیم او تفقد کند . امام هنگامی که شاهد نفرین های زن علیه خود بود اشک فراوان ریخت و از خدا طلب بخشش کرد، زیرا خود را در فقر آنان و بی اطلاعی از سرنوشت ایشان مقصر می دانست. اما در نیم عمر دوم خامنه ای ، علیرغم افزایش محسوس فقر ، او هیچگاه حاضر به پوزش خواهی از ستمدیدگان و نیازمندان نشد در حالی که در دوره رهبری خامنه ای ، حمایت او از رانت خواران ، تمرکز ثروت عمومی کشور در برخی نهادهای زیر نظر رهبر، ریخت و پاش در سایر کشورها برای تأمین شهوات سیاسی وی و محدود ساختن رسانه ها و منتقدان ، از عوامل اصلی گسترش فقر در کشور ثروتمند ایران بوده است.
در نیم عمر اول خامنه ای ، گفته می شد که امام علی بر سر مالکیت یک شمشیر با یک یهودی اختلاف پیدا کرد وکار به محکمه ای کشید که قاضی آن ، منصوب از طرف امام بود . نهایتاً قاضی به سود مرد یهودی رأی داد زیرا امام نتوانسته بود مدرک کافی برای اثبات مالکیت خویش ارائه نماید. اما در نیم عمر دوم ، خامنه ای از تریبون های عمومی علیه انسان های شریف و بی گناه ، حکم صادر می نماید و به هر کس که اندک اختلاف نظری با او دارد هر نوع توهینی را روا می دارد. هیچکس اجازه دفاع از خود در برابر اتهام افکنی های رهبر را ندارد . اگر هم کسی به خود جرئت دهد و از مظلومی که مورد ظلم ولی فقیه واقع شده، حمایت نماید با قداره بندان حکومتی مواجه می شود که خامنه ای را ازامام علی بالاتر می دانند و سخن او را از وحی نیز بالاتر می شمارند.
قاعدتاً خامنه ای در نیم عمر اول ، در میان مبلغان مذهبی بوده که برای تخطئه شاه ، سخن امام علی خطاب به مالک اشتر را تکرار می کردند که " گاه بدون حضور محافظان و اطرافیان در میان مردم بنشین تا آنان بدون لکنت زبان ، با تو سخن بگویند." اما درنیم عمر دوم رهبر جمهوری اسلامی ، نه تنها عوام الناس اجازه سخن گفتن بدون لکنت با رهبر را پیدا نمی کنند بلکه هر کس از نخبگان فکری یا سیاسی که سخن او ، حاوی انتقاد ملایم از رهبر یا برخی تصمیمات منتسب به او بوده با بدترین تهدید و محدودیت ها مواجه شده است.
فاصله رفتاری خامنه ای در نیمه دوم عمر با آنچه او و دوستانش در در نیم عمر اول در خصوص تحمل اعتراض و شنیدن سخن بی لکنت مردم می گفتند آنقدر زیاد و آشکار است که برای اثبات آن نیاز به تلاش زیاد نیست. همین چند ماه پیش بود که اعتراض علی مطهری به حصر غیر قانونی موسوی و کروبی ، موجب بسیج اراذل و اوباش حکومتی علیه او شد و امام جمعه مزد بگیر شیراز ، حمله فیزیکی به مطهری در شیراز را نتیجه انتقاد و اعتراض او به رهبر دانست. البته این موضوع در جمهوری اسلامی، سابقه ای به اندازه طول نیم عمر دوم خامنه ای دارد. زمانی که خامنه ای تازه وارد نیمه دوم عمرخویش شده بود و از نزدیکان آیت اله خمینی تلقی می شد به دستور بنیانگزار جمهوری اسلامی ، تعدادی از مراجع تقلید به حصر و حبس رفتند زیرا می خواستند بدون لکنت از حاکم انتقاد کنند مشهور ترین روحانی که به خاطر انتقاد از آیت اله خمینی به حصر شبیه به حصر رفت مرحوم آیت اله شریعتمداری بود. خامنه ای نیز همان رویه را ادامه داد . او ابتدا آیت اله منتظری را در حصر قرار داد و پس از آن نیز بسیاری ازانقلابیون اصیل را به حبس و حصر فرستاد . برای خامنه ای تفاوت نمی کند که چه کسی می خواهد بدون لکنت با او سخن بگوید : احمد زید ابادی باشد یا سید صادق شیرازی . البته وقتی یک روحانی بلند پایه ، صداقت و حقانیت خامنه ای را زیر سؤال می برد او دچار وحشت و کینه بیشتری می شود اما منتقد هرکس که باشد عوامل رسمی و غیر رسمی حکومت برای سرکوب و ساکت کردن او بسیج می شوند.
نیم عمر اول خامنه ای پر بود از مخافت با تملق گویان و ذکر داستان هایی از مخالفت پیامبر و امامان شیعه با هر نوع تملق گویی. اما حمایت از دزدان و مفسدانی که تنها هنر آنها تملق گویی های مشمئز کننده از رهبر می باشد از مهم ترین یادگار های نیمه دوم عمر اوست.
مقایسه دو نیمه عمر خامنه ای ، رسوایی های فراوان دیگری برای او به همراه خواهد داشت. اما این موضوع از زاویه دیگری نیز قابل تأمل می باشد. کسانی که دین گریزی روز افزون در میان اقشار مختلف ایرانیان را می بینند اگر لختی بیندیشند دلیل این دین گریزی ها را در تفاوت رفتاری خامنه ای و خامنه ای ها در نیم عمر دوم خواهند یافت. در این مورد باز هم خواهم نوشت.