دومین گزینه پیشنهادی حسن روحانی برای تصدی وزارت علوم پس از استیضاح دکتر فرجی دانا هم نتوانست رأی اعتماد مجلس فرمایشی را به دست بیاورد. این وضعیت بسیاری از توجهات را از وعده های سیاسی روحانی به سوی کارشکنی مجلس در برابر گزینش وزیر علوم منحرف نموده است. لذا به نظر می رسد روحانی هم از وضعیت فعلی ناراضی نباشد زیرا از جایگاه "بدهکار شرمنده" به جایگاه "طلب کار مظلوم " منتقل شده است. اغلب کسانی که تا چندی قبل، وعده تبلیغاتی برای رفع حبس ها و حصرها را پیگیری و روحانی را به خاطر کوتاهی در اجرای آن وعده محکوم می کردند اکنون در کنار او ایستاده و همه حملات را متوجه مجلس نموده اند. روحانی در اوج قدرت بعد از انتخاب شدن ، به بهانه تعامل با اصولگرایان، مهم ترین کرسی دولت خود به لحاظ سیاسی و مدیریتی یعنی وزارت کشور را به یکی از دشمنان سرشناس اصلاحات و اعتدال سپرد .او همچنین یکی از بدنام ترین آدمکشان جمهوری اسلامی را در رأس وزارت دادگستری قرار داد اما اکنون که دیگر از قدرت اولیه او خبری نیست در خصوص وزارت علوم هیچ نشانه ای از مدارا با مجلس بروز نمی دهد. در حالی که به خوبی می داند اولاً نقش وزارت کشور در حمایت از فضای باز سیاسی - یا مقابله با آن - به مراتب مهم تر و سرنوشت ساز تر از وزارت علوم است . ثانیاً در حال حاضر اغلب فشارها بر دانشجویان از سوی نهادها و سازمان هایی در خارج از وزارت علوم است. ثالثاًهر کس که وزیر علوم باشد بسیاری از فعالیت های سیاسی بدون همراهی و مدارای سایر دستگاهها از جمله وزارت کشور امکان پذیر نیست. به عبارت دیگر روحانی بهتر از هر کس از این حقیقت آگاه است که هزینه قطعی پرداختی او برای عبور دادن وزیر علوم دلخواه خود از فیلتر مجلس بسیار بیشتر از دستاوردهای ناشی از تایید احتمالی وزرای پیشنهادی است . همین وضعیت ، نگارنده را قانع کرده که روحانی واقعاً به دنبال بستن این پرونده نیست بلکه در صدد بهره گیری حد اکثری از بدنامی مجلس برای انحراف اذهان عمومی از ضعف های دولت خود به ویژه در امور سیاسی است.
اما چاره کار در چیست؟ هر کس مجلس لاریجانی را بشناسد و اندک آشنایی با سید علی خامنه ای و کینه ورزی های او داشته باشد می داند احتمال کوتاه آمدن مجلس فرمانبردار در موضوع وزارت علوم نزدیک به صفر است. حسن روحانی که هشت سال نایب رئیسی مجلس مشابه را به عهده داشته بهتر از دیگران به این حقیقت آگاه است. اما اگر واقعاً به دنبال حل موضوع وزارت علوم است برای او یک پیشنهاد مفید دارم : معرفی محمود احمدی نژاد به مجلس برای تصدی وزارت علوم . اما دلایل من برای ارائه این پیشنهاد. احمدی نژاد هرچه بوده و هر چه باشد اکنون کینه عمیقی از رهبر و مجلس به دل دارد و آماده انتقام گیری از کسانی است که شریک او در همه مفاسد گذشته بلکه قافله سالار فسادها بوده اند و اکنون تلاش می کنند همه مفاسد را به نام احمدی نژاد ثبت نمایند . از سوی دیگر بر خلاف بسیاری از اصلاح طلبان و اعتدالیون ، او از شجاعت کافی برای انتقام گیری برخوردار است، در آن سوی ماجرا هم نمایندگان مجلس و رهبر حضور دارند که به تعبیر علی مطهری " از پرونده های زیر بغل احمدی نژاد می ترسند" و قطعاً ناچارند به او رأی دهند.
ممکن است برخی افراد گمان کنند پیشنهاد من جنبه شوخی دارد. اما این پیشنهاد کاملاً جدی است. احمدی نژاد در دوره غصب کرسی ریاست جمهوری، بزرگترین ضربه ها را از فعالان دانشجویی خورده و از میزان اثر گذاری آنان آگاه است. او می داند اگر فضای فعالیت برای دانشجویان فراهم شود بیشتر از هر قشر دیگر می توانند در برابر زیاده خواهی های رهبر و مهره های گوش به فرمان او بایستند. از سوی دیگر احمدی نژاد به دنبال فرصتی است تا چهره به شدت منفور خویش را بازسازی کند و چه راهی بهتر از انتقام گیری از دشمن مشترک که همان رهبر و دست نشاندگان او هستند. نمی دانم برخی مخاطبان چه برداشتی از این یادداشت خواهند داشت اما با قاطعیت می گویم اگر دشمن افراطی اصلاحات می تواند در رأس وزارت کشور قرار گیرد و کسی که دستش به خون صدها جوان آلوده است مسئول دادگستری در دولت اعتدال شود چرا محمود احمدی نژاد نتواند وزارت علوم را هدایت کند؟ میزان نفرت من از احمدی نژاد بر هیچکس پوشیده نیست اما تردید ندارم هیچیک از نامزدهای پیشنهادی روحانی ، قادر نخواهند بود مانند احمدی نژاد در برابر زیاده خواهان بایستند و نه از سر علاقه به دانشجویان بلکه در راستای انتقام گیری از رفقای نیمه راه، فرصت فعالیت به دانشجویان بدهند. البته برای اجرای این پیشنهاد یک مانع بزرگ وجود دارد . این مانع کسی نیست جز حسن روحانی که نگاه او به فعالیت های آزاد دانشجویی در سخنرانی بیست و سوم تیرماه سال هفتادو هشت ، افشا گردید.