دوست خوبم دکتر مهدی خزعلی که روز دهم دی ماه سال نود، یعنی دو ماه و دوروز قبل از نمایش انتخاباتی مجلس ، اعلام کرده بود « با توجه به شرایط حاضر، 12 اسفند ماه برای اولین بار رای نخواهم داد و از خانه خارج نخواهم شد» اخیرا خواستار حضور فعال مردم در مرحله دوم انتخابات مجلس شده است .او به هموطنان تهرانی توصیه کرده که «تک رأی » خود را به نام علی مطهری به صندوق های رأی بیندازند . اعتراف می کنم کسانی که در داخل کشور حضور دارند و برای پیشبرد عقاید خود ، هزینه های سنگین پرداخت کرده اند بیش از کسانی مانند من برای اظهار نظر در خصوص مسائل ایران ، محق هستند .اما آنچه مرا تشویق می کند که به صورت علنی با پیشنهاد مهدی خزعلی مخالفت کنم دو نکته است . نخست آنکه او توضیح نداده از دهم دی ماه که او تصمیم به خانه نشینی و عدم مشارکت در انتخابات گرفت ، چه تغییری در « شرایط » به وجود آمده است؟ دومین دلیل من برای اعلام مخالفت با این پیشنهاد، آنست که افراد دیگری که در سه سال اخیر ، هزینه هایی بسیار سنگین تر از اقای خزعلی پرداخته اند و هم اکنون در چنگال زندانبانان جمهوری اسلامی اسیر هستند همچنان بر دیدگاه قبلی خود مبنی بر « عدم مشارکت در نمایش انتخاباتی » پافشاری می کنند .از سوی دیگر یقین دارم هر انسان آزادمنشی برای دیگران این حق را قائل است که او ا مورد پرسش قرار دهند وبا اقامه دلیل ، با او مخالفت نمایند . بر همین اساس ، نکاتی را مطرح می نمایم.
یک ـ آقای خزعلی پیشنهاد کرده «تمام تلاش خویش را بکنیم که " علی مطهری" رأی اول مجلس نهم باشد و پیام اعتراض ما به همه نا برابری ها، بی عدالتی ها، بی کفایتی ها، فرصت سوزی ها و ...». این سخن به این معنی است که خزعلی باور دارد مجریان وناظران انتخابات همان چیزی را به عنوان نتیجه انتخابات اعلام می کنند که توسط رأی دهندگان ، در صندوق رأی ریخته می شود . آیا او واقعا بر این باور است ؟ گمان نمی کنم .زیرا مهدی خزعلی، همان کسی است که برای نخستین بار با شجاعت والبته به تلویح اعلام کرد که « جنتی و خانواده او ، نه تنها در مورد آرای مردم امانت دار نیستند بلکه اگر بتوانند حتی از سرقت یک تلویزیون از خانه شخصی همسایه ، دریغ نخواهند کرد .» او قطعا به یاد دارد که دو سال و اندی پیش ، در یادداشتی با عنوان « جنتی یا دوزخی » به اینکه بر عالی ترین مقام انتخاباتی ایران ، نام « جنتی » نهاده اند اعتراض کرد و در این باب نوشت «این رسم تاریخ است ، سلطان ظالم را عادل ،کور را چراغعلی و کچل را زلفعلی می خوانند!» اکنون چه شده که دکتر خزعلی از تهرانی ها می خواهد به این « سارق دوزخی صفت » اعتماد کنند و در انتخاباتی شرکت نمایند که نتیجه آن به دلخواه « شیخ احمد جنتی » و رهبر او تعیین می شود نه بر اساس آرایی که مردم به صندوق ها می ریزند !
دو ـآ قای دکتر خزعلی ! با همان صداقت و شجاعت که در سه سال اخیر بارها به نمایش گذاشته اید بگویید ! آیا شما باور دارید که در مرحله اول انتخابات ، آنچه به عنوان نتیجه اعلام شد همان بود که معدود شرکت کنندگان در انتخابات خواسته بودند ؟ آیا شما باور دارید « حداد عادل »که بی عرضگی های مفرط او در طول ریاست بر مجلس هفتم ، فریاد اصولگرایان را در آورد و علیرغم وابستگی خانوادگی به رهبر، او را از ریاست مجلس برداشتند؟آیا می توان باور کرد که در تهران ، مسعود میرکاظمی بیش از علی مطهری رأی آورده است ؟میرکاظمی برای بسیاری از تهرانی ها ناشناخته است و کسانی که اورا می شناسند شناخت آنان از او، مرتبط با گرانی های کمرشکنی است که تنها دستاورد چهار سال مدیریت او بر وزارت بازرگانی بود !
سه ـ با همه احترامی که برای دکتر خزعلی قائلم پیشنهاد او را یاد آور پیشنهاد یکی از نویسندگان مرتبط با اصلاح طلبان در آستانه راهپیمایی بیست و دوم بهمن ۸۸ می دانم . آن راهپیمایی ، نخستین راهپیمایی بیست و دوم بهمن بود که پس از کودتای انتخاباتی بیست ودوم خرداد ۸۸ برگزار می شد و پرشور بودن آن برای حاکمیت ، اهمیت فراوان داشت .نویسنده وابسته به سایت اصلاح طلب ، خواستار پیاده شدن « الگوی اسب تروا در میدان آزادی » شد . او به طرفداران جنبش سبز پیشنهاد داد :«پیشنهاد می کنم مدلی فرض کنیم مانند جنگ تروا. یعنی در ساعت مناسب به محلهای برگزاری مراسم برویم، و بدون اینکه ماهیت خود را آشکار کنیم، تا یک زمان مشخص، مثلا تا لحظه آغاز سخنرانی سخنران اصلی مراسم، از نشانه های سبز استفاده نکنیم و سپس به یکباره همه نشانه های سبز را بر پیشانی و سر و دست بنشانیم. در این حال سبزها می توانند بسرعت همدیگر را یافته و کنترل مراسم و شعارها را در دست بگیرند. ». در آن زمان ، هیچکس به خود اجازه نداد این سؤال را مطرح کند که طرفداران جنبش سبز چگونه قرار است اطرافیان خود را شناسایی و بدون افتادن به درد سر ، نمادهای سبز را به نمایش در آوردند؟نکته جالب در پیشنهاد « اسب تروا در میدان آزادی » این بود که از طرفداران جنبش سبز می خواست حتی الامکان با ظاهری شبیه به حزب الهی ها و شرکت کنندگان سنتی تظاهرات بیست و دوم بهمن ، درمراسم حضور یابند . به عبارت دیگر ، حاضران در میدان آزادی ، هیچ تمایز ظاهری از یکدیگر نداشتند و این ، کار را بر طرفداران جنبش سبز سخت تر می کرد . اکنون دکتر خزعلی هم پیشنهاد کرده که معترضان انتخاباتی ، به همان چهار محلی بروند که محل حضور سنتی حامیان حکومت است . مخاطبان دکتر خزعلی ، قرار است با آرامش به این چهار محل بروند و رأی خود را به صندوق بیندازند تا هر سرنوشتی که شیخ دوزخی برای آن در نظر گرفته ، برای آرا رقم بخورد . در واقع ، حضور در این چهار محل ، همان نتیجه ای را خواهد داشت که « پیشنهاد اسب تروادر میدان آزادی »برای حکومت به ارمغان آورد . می دانید چه نتیجه ای ؟ در همان ساعاتی که طرفداران دکتر خزعلی ، با شادمانی ـ والبته خوش بینی ـ تک رأی خود را به نام « علی مطهری » به صندوق می اندازند دو گروه دیگر مشغول بهره بردای و برنامه ریزی برای پیشبرد اهداف خود هستند . یکی از این دو گروه ـ که قطعا مهدی خزعلی هیچ علقه و علاقه ای به هیچیک از آنها ندارد ـ با ذوق زدگی فراوان ، تصاویر مربوط به حضور « رأی دهندگان به مطهری »را به عنوان « لبیک گویان به رهبر » به سراسر دنیا مخابره می کند . گروه دوم نیز که نتیجه انتخابات را از قبل آماده کرده ، با خود می اندیشد که « چه چیز موجب اعتماد این گروه از رآی دهندگان ، به مجریان وناظران انتخابات شده است ؟»
از دکتر مهدی خزعلی که سخن او از دل بر می خیزد و قطعا بر دل خواهد نشست تقاضا می کنم با در نظر گرفتن خطر تکرار پروژه « اسب تروا در آزادی » یکبار دیگر به پیشنهاد خود بیندیشد.
برادر عزیزم. یک احتمال را هم که بعضی از دوستان داده اند در نظر بگیرید : سبک و سیاق این نوشته ( نوشته منسوب به مهدی خزعلی ) با نوشته های قبلی آقای خزعلی تفاوت هائی دارد. نتیجه : احتمال بدهید نوشته های سایت ایشان ( که تا لحظه آزادیشان خارج از دسترس بود و فقط عبارت " ان حزب الله هم الغالبون" در آن درج شده بود ( و کل صفحه سفید بود ) توسط برادران سختکوش فربه و هیولا نوشته شده باشد.
پاسخحذفبا درود به شما آقای واحدی
پاسخحذفشاید در جریان نباشید که سایت بالاترین طی هفته جاری حساب کاربری بیش از 60 تن از دگرگونی طلبان را از جمله حساب بنده را Poison بست
علاوه بر لیست کاربران حذفی نوشته کوتاهی در این رابطه در وبلاگم دارم که توجه شما را به آن جلب میکنم
http://balagari.wordpress.com/2012/04/27/رگ-و-ریشه-دیکتاتوری-در-ما-2/
با سپاس از شما
به امید آمدن بهاران آزادی به سرزمین شیر و خورشید
ارادتمند
poison