۱۳۹۲ فروردین ۶, سه‌شنبه

از پیام تاجزاده تا بی خبری کروبی

برای مصطفی تاجزاده و مقاومت او احترام فراوان قائل هستم. ایستادگی  همسرش  و تلاش آن بانو برای دلداری همسران جوان زندانیان نیز ستودنی است. اما نمی توانم یک نکته را نا گفته بگذارم. می گویند حاکمیت، از کاندیداتوری خاتمی می ترسد و حتی از مطرح شدن این کاندیداتوری ، واهمه دارد. اما علیرغم این ادعا، پیام مصطفی تاجزاده عزیز در مورد تشکیل  « ستاد مجازی برای کاندیداتوری خاتمی » از زندان  بیرون می آید و بلافاصله در رسانه ها منتشر می شود. حالا این وضعیت را مقایسه کنید با شرایطی که کروبی با آن مواجه است. از میان فرزندان کروبی ، فرزند ارشد او ـ حسین ـ اصرار زیادی  دارد در ملاقات های خود با پدر، او را از اخبار کشور و تحولات خارجی مرتبط با ایران ، مطلع نماید . حسین   ماههاست که به همین جُرم ، از ملاقات با پدر ، محروم است .در واقع نه تنها کروبی نمی تواند  «پیامهای  کیلومتری»به خارج  از بازداشت  خانگی بفرستد  بلکه زندانبانان، از  رسیدن خبرهای داخلی و خارجی به او جلو گیری می کنند. به قول آقای ابطحی : « هویجوری » .
 منتظر حملات دوستان پُر تحملی می مانم که پاسخگویی را وظیفه خود و دانستن را حق مردم می دانند!!قاعدتاً  اگر کروبی همچنان بر همان موضعی که در انتخابات مجلس داشت  باقی بماند که آن را نمایشی می دانست  محرومیت او از دریافت خبر و ارسال پیام ،ادامه خواهد داشت و اگر به ستاد مجازی آقای خاتمی بپیوندد تردیدی ندارم  او هم موفق خواهد شد پیام های کیلومتری در حمایت از این حماسه ، صادر وآن را در سایت های ویژه، منتشر نماید

۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

عمله خامنه ای و اعتراف به محبوبیت موسوی و کروبی

دو روز قبل رسانه های نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی  سخنانی را از قول محسن رضایی در یک تشکل ظاهراً دانشجویی  منتشر کردند که در بخشی از آن آمده بود : « کروبی و موسوی ، عمله امریکا هستند». این اظهارات  بازتاب وسیعی در رسانه ها داشت و  این  بازتاب ، محسن رضایی رادستپاچه کرد تا اعلام کند:« من نسبت به فتنه ۸۸ هیچ مصاحبه و "گفتگوی قابل انتشارجدیدی" نداشتم »همین سخن رضایی نشان داد او جدیداً سخنانی در باب حوادث سال ۸۸ داشته اما قرار بر" انتشار"  آن نبوده است! رضایی در تاریخ بیست و ششم بهمن ماه  ۱۳۸۹( دو روز قبل از آغاز حبس خانگی موسوی و کروبی ) اظهار داشته بود :« موسوی و کروبی نمی فهمند که در این حوادث ، عمله ای بیش نیستند و مورد سوء استفاده امریکا و همه بدخواهان قرار گرفته اند و جالب اینکه امریکا هم از این عمله ها هم عبور کرده است »

 به نظر می رسد رضایی در سخنرانی اخیر ، هنگامی که  با پرسش "دانشجویان ولایت مدار"  در خصوص دیدگاه او در مورد  موسوی و کروبی مواجه شده، آنان را به موضعگیری های پیشین خود ارجاع داده تا پیشتازی خود در عملگی برای رهبر کینه جوی جمهوری اسلامی را ثابت کند. اما هنگامی که بازتاب این سخنان در رسانه ها را مشاهده نموده به توصیه برخی مشاوران در صدد توجیه  بر آمده است. البته مطمئنم در بهمن ماه ۱۳۸۹ نیز آنچه بر زبان  محسن رضایی جاری شد، مبتنی بر اعتقاد نبود بلکه او از طرح آن عقده گشایی ها در صدد راه یافتن به دل رهبر از طریق بد گویی از کسانی بود که نام ایشان لرزه بر تن رهبر می انداخته و هنوز هم می اندازد.

در مورد محتوای سخنان رضایی و بی قدری او درنزد رهبر جمهوری اسلامی ، سخن بسیار است ، در مورد  پایگاه مردمی رضایی و میزان اعتبار سخنان او در میان مردم  نیز باید بر اساس عقب نشینی دستوری او از شکایت انتخاباتی خویش در سال ۱۳۸۸ داوری کرد . او تنها سه روز پس از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ اعلام کرد که « برآورد ستاد های انتخاباتی و کارشناسان نشان می دهد که اینجانب در بدترین حالت ، وضعیتی بین سه و نیم تا هفت میلیون رأی داشته ام هر چند برخی کارشناسان تا ۹ میلیون رأی نیز بر آورد کرده اند » - اینجا ـ رضایی که  « هر رأی ریخته شده در صندوق های رأی » را به منزله ناموس  دانسته و بر دفاع از آری مردم تا آخر تأکید کرده بود به صورت ناگهانی در روز سوم تیر ماه ۱۳۸۸ از شکایت خود صرفنظر کرد بدون آنکه برای مردم توضیح دهد صرفنظر از سه تا ۹ میلیون رأی که قبلاً هر یکی از آن را همچون ناموس  می دانست چه نسبتی با « غیرت مندی » دارد.

اما نکته مهم در اظهارات اخیر او اعتراف صریح به محبوبیت « کروبی » و « موسوی » و بدنامی کسانی است که به آنها اهانت می کنند. رضایی  از باز نشر سخنان عقده گشایانه خود در سال ۱۳۸۹ به شدت عصبانی به نظر می رسد  ودر این مورد اظهار داشته است : « این یک جنگ ناجوانمردانه روانی در آستانه فعالیت های انتخاباتی است. اینکه حالا و پس از اعلام کاندیداتوری من چنین نقل قول های  دروغ و جعلی را پخش می کنند نشان می دهد که برخی جریانات از هر وسیله ای  برای رسیدن به هدف خود استفاده می کنند» .رضایی توضیح نداده که این جنگ ناجوانمردانه، چگونه برخی جریانات سیاسی رابه هدف خود می رساند، اما بی تردید این سخن ، اعتراف  به محبوبیت مردمی کسانی است که رهبر جمهوری اسلامی آنها را دشمن خود می داند و  هم اکنون در داخل کشور، موسوی و کروبی به این ویژگی شناخته می شوند . اعتراف  اخیر رضایی نشان می دهد حتی عقب ماندگان سیاسی نیز می دانند که بدگویی از کروبی و موسوی ،.تا چه حد چهره یک فعال سیاسی را در میان ایرانیان تخریب می نماید. این واقعیت آنچنان بدیهی است که حتی محسن رضایی که به حق باید اورا عمله بی جیره و مواجب رهبر نامید نیز به آن پی برده و با عصبانیت در برابر کسانی می ایستد که حرف جاهلانه او در سال ۱۳۸۹ را در آستانه انتخابات ریاست جمهوری منتشر نموده اند.


برای توجیه بهره گیری از عنوان «‌عمله خامنه ای  » در وصف  محسن رضایی، تلاش زیادی لازم نیست اما از باب تفنن ، متن پیام تسلیت رهبر در ارتحال مرحوم آیت اله منتظری ـ اینجا ـ را با پیام محسن رضایی در  همین مورد ـ اینجا ـ مقایسه نمایید!

۱۳۹۱ اسفند ۱۹, شنبه

خاتمی، انتخابات، جنگ و جنبش سبز


امروز جمعه هجدهم اسفندماه ۱۳۹۱، میهمان برنامه « صفحه آخر» بودم با  موضوع  «حضور احتمالی  سید محمد خاتمی در انتخابات ». در این برنامه در حد فرصت ، به نکاتی  پرداختم که برخی طرفداران  کاندیداتوری آقای  خاتمی در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ مطرح می کنند. بخشی از این افراد که ناگهان از اردوگاه تحریم انتخابات بیرون رفته اند این ادعا رابیان می کنند که « اگر انتخابات سال ۱۳۸۸ را هم تحریم می کردیم  اصولاً جنبش سبز به راه نمی افتاد». عده ای دیگر کاهش خطر جنگ در صورت کاندیداتوری خاتمی را دلیل حمایت خود از نامزدی او  می دانند و گروهی هم به بحران های اقتصادی و مشکلات معیشتی ایرانیان اشاره می کنند و بازگشت خاتمی را راهی برای خلاصی نسبی مردم از این مشکلات بر می شمارند. در این برنامه سعی کردم پاسخ های اولیه خود به این ادعاها و  مسائل را بیان نمایم . همچنین دیدگاههای قبلی خاتمی و نظریه پردازان نزدیک  به او  همچون سعید حجاریان  در خصوص جایگاه ریاست جمهوری در نظام جمهوری اسلامی  را با آنچه این روزها مطرح می شود مقایسه نمایم. گزارش این برنامه را در اینجا ببینید

۱۳۹۱ اسفند ۱۵, سه‌شنبه

با اجازه مرحوم منتظری ! فرق نمی کند کدام "آدمِ الدنگ" بیاید

مرحوم آیت اله منتظری در هنگام بررسی اصل یکصد و ده قانون اساسی، اصرار فراوانی داشت که اغلب اختیارات در شخص ولی فقیه متمرکز شود .   مباحث مربوط به این اصل ، در جلسه چهل ویکم مجلس تدوین قانون اساسی  و دربعد از ظهر روز چهارشنبه هجدهم مهرماه ۱۳۵۸  اغاز گردید. در آن جلسه آقای ناصر مکارم شیرازی پیشنهاد نمود  فرماندهی کل نیروهای مسلح به رئیس جمهور منتخب مردم سپرده شود. آیت اله منتظری ضمن مخالفت با این پیشنهاد اظهار داشت : « متأسفانه در شرایط رئیس جمهور، شرط فقاهت را نگذاشته اید و حتی نگفته اید که لااقل یک نفر فقیه او را تأیید کند. آنوقت ما بیاییم قدرت قوای سه گانه مملکت را بدهیم به دست یک "آدم الدنگ" که از قدرتش سوء استفاده کند . خری را ببریم بالای بام که دیگر نتوانیم آن را پایین بیاوریم ».

روحش شاد که سخن درستی گفت اگر چه  ظاهراً  آن مرحوم در تشخیص مصداق  "الدنگ" و "خر بالای بام " دچار اشتباه لفظی شد. به گمان من ، او سی سال  و سه ماه بعد از گفتن این سخن ، در شرایطی به سوی دیار  باقی رفت    که می دانست "آنکه دیگر نمی توان او را از بالای بام پایین آورد «‌ فقیه حاکم و مادام العمر » است که ثمره خودخواهی ها و بی کفایتی های او ، اکثریت  ایرانیان را رنج می دهد". همچنین بر این باورم که اگر او سه سال بیشتر در میان ما بود امروز می گفت « فرقی نمی کند کدام آدم الدنگی رئیس جمهور شود . هر کس که باشد چاره ای ندارد جز آنکه جاده صاف کن رهبر باشد و زیاده خواهی های او را بر آورده نماید ». فعلاً در مورد قوه قضائیه  جمهوری اسلامی که ننگ قضاوت در تاریخ و جغرافیاست سخن نمی گویم . به  مجلس بی اراده هم  کاری ندارم که موجب سرشکستگی  برای عنوان پارلمان در سراسر جهان است. اگر فقط به  قوه اجرائیه نگاه کنیم آنوقت مشخص خواهد شد آنکه مرحوم منتظری ، نام « آدم الدنگ » بر او نهاده بود فاقد هر گونه اختیاری است و نه می تواند دیکتاتوری مستقل به راه بیندازد نه قادر است مشکلی از مشکلات روز افزون مردم را حل نماید .

در همین دو سال ، رهبر زیاده خواه جمهوری اسلامی ، اختیار رئیس دولت برای عزل وزیران را محدود کرد، هنگامی که رئیس دولت  می خواست برای تسلط نسبی بر فعالیت های دیپلماتیک، نمایندگان ویژه منصوب نماید رهبر جلوی او را گرفت، با چراغ سبز رهبر ، جلوی بازدید رئیس دولت از زندان اوین گرفته شد ، دسترسی رئیس دولت به رسانه های حکومتی به ویژه صدا و سیما به پایین ترین سطح رسید و در موارد دیگر هم نشانه هایی از تلاش رهبر برای محدود سازی هر چه بیشتر رئیس جمهور مشاهده گردید. این محدود سازی ها دامن گیر کسی شده که کمتر از چهار سال پیش ، به نزدیکی دیدگاهها ی او با رهبر ، مباهات می شد. پس چنانچه « آنکه بالای بام می رود »  از اول محبوب و مطلوب رهبر نباشد تکلیفش مشخص خواهد بود.

اما آنچه که از حوزه سیاسی و دخالت های رهبر مهم تر است عنان اقتصاد کشور است که امروز بیش از هر زمانی در دستان رهبر قرار دارد . سپاه پاسداران در سالهای نه چندان  دور  برای ساماندهی فعالیت اقتصادی مخرب خود ، اسکله های غیر قانونی  به راه انداخته بود که به جای رئیس وقت دولت ـ خاتمی - ، رئیس مجلس ـ کروبی ـ آن را افشا نمود . اما امروز با تسلط رسمی  که برادران قاچاقچی سپاه بر اسکله ها، بندرگاهها و فرودگاهها دارند دیگر نیازی به  هشتاد اسکله نیست  به طوری که  احتمالاً از این به بعد ، دولتی ها ناچارند دور از چشم سپاه و عواملش ، بندر گاهها و فرودگاههایی برای انجام فعالیت های عادی خود ، در نظر بگیرند.   برخی نهادهای زیر نظر رهبر همچون ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان نیز در سالهای اخیر آنچنان " فربه" شده اند که به راحتی می توانند با دخل و تصرف در شئون مختلف اقتصادی ، دولت مستقر در ایران را  با بحران وحتی سقوط مواجه نمایند. از  همه اینها  مهم تر آنکه  اصلی ترین منبع اقتصادی کشور یعنی صنعت نفت ، هم اکنون در تسلط سپاه قرار دارد و رئیس جمهور بعدی هر کس که باشد بایستی برای تأمین نیاز های خود ، کاسه گدایی به دست بگیرد و به پابوس برادران قاچاقچی سپاه برود.

یکی از عوامل قدرت رئیس جمهور، دسترسی او به رسانه هاست. سرنوشت این روزهای احمدی نژاد نشان می دهد رئیس بعدی دولت ، اگر کمی با رهبر و گردانندگان او زاویه داشته باشد به رسانه های پر مخاطب داخلی دسترسی نخواهد داشت . این وضعیت تا حدودی در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی تجربه شد و قطعاً با تغییرات گسترده ای که در رفتار رهبر ایجاد شده، به فرض باز گشت اصلاح طلبان به قدرت ،  سانسور رئیس جمهور در رسانه میلی ( موسوم به ملی ) با گستردگی بیشتر انجام خواهد شد. 

همه اینها را گفتم و با عاریت گرفتن از سخن مرحوم منتظری می گویم : « با انتخاب رئیس جمهور بعدی ، همان خری که هم اکنون بالای بام است اختیار اقتصاد ، سیاست و فرهنگ کشور را در دست خواهد داشت.» البته تمام تلاش رهبر  بر این امر متمرکز شده تا نشان دهد "نابسامانی های کشور به خاطر حضور « یک ادم الدنگ» در جایگاه ریاست جمهوری است  و اگر انتخاباتی پرشور در ایران بر گزار شود همه چیز متحول خواهد شد." حال که  اینچنین است به جای بازی در زمینی که برای پیشبرد اهداف متقلبانه رهبر طراحی شده، به فکر افشای هر چه بیشتر نقش او در فلاکت و نکبت زدگی امروز کشورمان باشیم.

سخن پایانی من با آقای کرباسچی است که در یک ماه اخیر ،  سکوت سه سال و نیمه را  شکسته وبر شرکت بی چون و چرا در انتخابات ، تأکید می کند. او چندی قبل گفته بود« چون شرکت در انتخابات  ، توصیه امام است ما باید بدون شرط گذاری در انتخابات  فعال باشیم» . خواستم به ایشان یادآوری کنم  آن امام که  اینگونه شیفته او هستید در طول ده سال رهبری خود ، شاید کمتر از بیست بار در مورد انتخابات سخن گفت اما صدها بار  لزوم « ساده زیستی» را به زیردستان خود توصیه کرد . شما که سالهاست  با زیر پا گذاشتن « توصیه مؤکد مراد خود»، به اشرافی ترین وجه زندگی می کنید اجازه دهید دیگران که به رانت های حکومتی دسترسی ندارند توصیه دیگرآیت اله خمینی در مورد «‌شرکت در انتخابات » را زیر پا بگذارند . آقای کرباسچی همچنین اخیراً به نمایندگی از کل ملت ایران گفته است :«‌همه راضی هستند که به قبل از سال ۱۳۸۸ بر گردیم» . نمی دانم  مقصود او از « همه » کیست؟ آیا با این بازگشت، ندا آقا سلطان، سهراب اعرابی  ، محسن  روح الامینی ، محمد کامرانی ، محمد مختاری ،   رامین پوراندرجانی، صانع ژاله و..... به دامان خانواده های خود باز خواهند گشت؟ آیا رنجی که فرزندان نسرین ستوده و نرگس محمدی کشیدند جیران خواهد شد؟  هاله سحابی و هدی صابر باز می گردند ؟  آیا با اجرای توصیه خود خواهانه کرباسچی ، رنج مادر وپدرانی که در داغ زندانی بودن فرزندان خویش ، جان سپردند و حسرت دیدار فرزند زندانی را به گور بردند هم جبران می شود؟ آیا حسرت  خانواده هایی که هم اکنون حتی از خرید آجیل برای نوروز عاجزند رفع  و رجوع خواهد شد؟

 بگذریم! به آقای کرباسچی می گویم نگران نباش ! آنکه« مرحوم منتظری »، الدنگش نامید هر کس که باشد بر فعالیت های اقتصادی شما، خللی وارد نخواهد شد؛ همانگونه که در سه سال و نیم گذشته  ودر دولتی که شما هیچگاه حاضر نشدید آن را کودتایی بنامید هیچ نقصانی در در آمدهای اقتصادی شما و یارانتان به وجود نیامد!

۱۳۹۱ اسفند ۱۳, یکشنبه

اصلاح طلبان حکومتی ؛ یک بازی با سه باخت



هم زمان  با دروغ  پردازی آشکار وزارت اطلاعات در مورد ارتباط روزنامه نگاران اصلاح طلب با سرویس های جاسوسی  بیگانه ، خبری منتشر شد که منبع انتشار آن رسانه های اصلاح طلب بودند . به موجب این خبر، سه تن از اعضای کابینه سید محمد خاتمی اخیراً با رهبر جمهوری اسلامی ملاقات کرده اندکه البته تا کنون  نه موضوع مذاکره به اطلاع مردم  رسیده است  نه نتایج حاصله یا مورد انتظار ملاقات کنند گان. در عین حال مضاعف شدن  فشارها بر خانواده های کروبی و موسوی و نیز افزایش تبلیغات غیر منصفانه علیه روزنامه نگاران اصلاح طلب و مستقل که  هم زمان با این ملاقات صورت گرفت   می تواند تقویت کننده یکی از این دوفرضیه  درمورد محتوای جلسه با رهبر باشد: ۱ـ  از نظر ملاقات کنندگان، فشارهای روز افزون  بر اصلاح طلبان ،از  اولویتی برخوردار نبوده تا از طریق  طرح بارهبر ، برای آن چاره ای اندیشیده شود  ۲ـ آنها موضوع را مطرح کرده اند و رهبر به درخواست ایشان بی اعتنایی کرده است.

موضوع ملاقات هر چه بوده و دستاورد یا پیامدهای آن  برای هریک از طرفین هر چه باشد این دیدار برای ملاقات کنندگان و از آن بالاتر برای همه اصلاح طلبان حکومتی، یک بازی با سه باخت است. ملاقات کنندگان و طیف حامی ایشان به رهبر نشان دادند هر چه فشار بر آنها افزایش یابد بیش از گذشته  از  مطالبات وادعاهای خویش فاصله  می گیرند و سقف خواسته های خود را پایین می آورند. رهبر می داند از میان  چهره های سرشناس اصلاح طلب در داخل کشور، تنها عده ای خاص بر مواضع اصولی خویش   شامل تأکید بر انتخابات آزاد و مخالفت با مهندسی انتخابات توسط بازوان نظامی رهبر تأکید می کنند، پافشاری بر کوتاه شدن دست مافیای سپاه از اقتصاد کشور، ضرورت محدود سازی رهبر و جلوگیری از ترکتازی های هزینه ساز  او،  از دیگر مواضع غیر قابل عدول برای این گروه از اصلاح طلبان   می باشد.موسوی ، کروبی و اغلب زندانیان سر افراز انتخاباتی در این طیف می گنجند . لذا  آزادی  همراه بازگشت ایشان به صحنه سیاسی کشور، هم اکنون   به  مهم ترین خط قرمز رهبر تبدیل شده  است . متأسفانه «اصلاح طلبانِ مشتاق حکومت» علناًتعهد خود به «عدم عبور از این خط قرمز» را اعلام نموده اند. تأکید تعدادی از اصلاح طلبان سر شناس بر لزوم بهره گیری از فرصت انتخابات بدون توجه به سرنوشت زندانیان سیاسی - ازجمله کروبی، موسوی  و رهنورد ـ  در واقع  عقب نشینی  از شروطی بود که در سه سال گذشته بارها مورد تأکید سران جبهه اصلاحات قرار گرفته است. نتیجه آنکه رهبر با شادمانی ،دستاورد فشارهای خود را مشاهده می نماید . او  هم اکنون   همکاری داوطلبانه گروهی از اصلاح طلبان  را با خود دارد تا موضوع زندانیان سیاسی و در رأس آنان کروبی و موسوی  را از لیست اولویت های اصلاح طلبان  و پیش شرط های  آنها برای شرکت در انتخابات  حذف نمایند.تردیدی ندارم که حد اکثر نقش تعریف شده برای این گروه از اصلاح طلبان، گرم کردن تنور انتخابات و مشروعیت سازی داخلی و بین المللی برای نظام جمهوری اسلامی است که به دلیل کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ و سرکوب های وحشیانه پس از آن ، بخشی از مشروعیت خویش را ازدست داده است. ملاقات اخیر که در ادامه عقب نشینی های بی حاصل گذشته انجام شد به آقای خامنه ای کمک می کند تا از خود چهره ای قدرتمند و غیر قابل مقابله ترسیم نماید و این باخت بزرگی برای اصلاح طلبان است که جز در شرایط « احساس ضعف رهبر» امکان امتیاز گیری از او ندارند.

باخت دیگر اصلاح طلبان در بازی جدید ، تسریع روند « سلب اعتماد عمومی »  از ایشان است. افشای ناقص  خبر ملاقات رهبر با سه تن از اعضای کابینه دوم خاتمی که حد اقل دو تن  از آنان یار نزدیک رفسنجانی هم تلقی می شوند شایعات مربوط به زد و بند پشت پرده باند خاتمی و رفسنجانی برای سهم گیری از حاکمیت را تقویت می نماید بدون آنکه رهبر به صورت واقعی امتیازی به آنها بدهد. حتی به نظر می رسد عدم مخالفت دفتر رهبر با انتشار خبر ملاقات ـ البته  بدون اعلام جزئیات آن ـ   با همین هدف صورت گرفته است.
باخت سوم این گروه از اصلاح طلبان، در برابر احمدی نژاد است. او که تا حدود دو سال قبل ، رئیس جمهور دست ساز رهبر و ذینفع «‌کودتای انتخاباتی » تلقی می شد  مدتی است با درک صحیح از شرایط نامساعد اقای خامنه ای در داخل و خارج، به دنبال قدرت نمایی در برابر رهبر است.احمدی نژاد ، یکی از مهره های اصلی در خلق و گسترش اغلب نابسامانی های سیاسی ، اقتصادی، فر هنگی و بین المللی  و همچنین تحمیل انواع رنج ها بر ایرانیان بوده است . اظهارات ناپخته او در عرصه سیاست خارجی ، ایران را دریکی از بدترین موقعیت ها در دهها سال اخیر قرار داده  ونابخردی های وی  موجب وضع بی سابقه ترین تحریم ها علیه ایران شده است. احمدی نژاد به خوبی می دانست  که  با پایان  کار عادی و بی دردسر دولت او، بسیاری از مفاسد ونابسامانی ها  برای همیشه به نام او ثبت می شد و این ، به معنای بسته شدن همیشگی پرونده کسانی  بود که  به عنوان قبیله سیاسی احمدی نژاد شناخته می شوند. در مقابل ، چنین وضعیتی یک امتیاز برای اصلاح طلبانی بود  که ازنخستین  ماههای  نشستن احمدی نژاد بر کرسی ریاست جمهوری ، پیامد اقدامات او را گوشزد کردند و به همین خاطر کینه جویی رهبر  را به جان خریدند. اما حوادث ماههای اخیر روندی معکوس ایجاد نمود. در همین مدت به موازات عقب نشینی های پرسش بر انگیز گروهی از اصلاح طلبان در برابر زیاده خواهی های رهبر، احمدی نژاد به قدرت نمایی فریب کارانه در مقابل اقای خامنه ای روی آورد تا  ثابت نماید  همه مشکلات ، ناشی از دخالت های رهبر و عوامل اوست ودولت، نقشی در به وجود آمدن نابسامانی های فعلی نداشته است. هم زمانی این قدرت نمایی با رفتار حقارت آمیز گروهی از اصلاح طلبان ، فرصت « بُرد » ناشی از پیشتاز بودن جبهه اصلاحات  در افشای  بی کفایتیِ «دولت محبوب رهبر» را به باخت قطعی تبدیل کرد زیرا هم اکنون  در حالی که گروهی از اصلاح طلبان برای  «راه یافتن به دل رهبر» تلاش می کننداحمدی نژاد در حال فاصله گیری و تظاهر به مقاومت در مقابل زیاده خواهی های ولی فقیه  است . احمدی نژاد به درستی درک کرده که اگر چه رئیس دولت  شریک همه فساد ها و جنایات رهبر است  اما هرکس از خامنه ای  که  مردم او را فرمانده اصلی همه  ظلم  ها  ها و فساد در کشور می دانند فاصله بگیرد  می تواند محبوبیتی برای  خود دست و پا کند.
گمان می کنم بسیاری از فعالان سیاسی و حتی مردم عادی به دنبال کشف  دستاوردی هستند که« اصلاح طلبان حکومتی » از مصالحه جویی های یک طرفه   از جمله ملاقات  اخیر با رهبر ، انتظار دارند ؛ دستاوردی که  هزینه «سه باخت» تشریح شده در این مقاله را برای آنان قابل تحمل می نماید.

۱۳۹۱ اسفند ۱۲, شنبه

یادی از دو و نیم سال پیش و حمله اراذل حکومتی به خانه کروبی


داشتم آرشیو یادداشت های سابقم را نگاه می کردم چشمم به این یادداشت افتاد و خاطراتی برایم زنده شد. گفتم آن را دوباره منتشر کنم تا شما هم اگر حوصله داشتید بخوانید . برای دست گرمی یک تکه از یادداشت را از همین جا بخوانید و بقیه را در لینک:«...... به گفته شيخ، کسی که ظاهرا فرماندهی گروه را به عهده داشته، چند بار از مأموران خود خواسته است که از پرتاب مواد مختلف به طرف خانه ـ که کروبی فقط يکی از مالکين آن است ـ خودداری کنند اما چون مأموران متدين، از اجرای فرمان سر باز زده‌اند جناب فرمانده عصبانی شده و گفته «‌هر کس گوجه‌فرنگی يا تخم مرغ پرتاب کند ولد الزنا است!» به کروبی گفتم که حدس می‌زنم بعد از اعلام «ولدالزنا»بودن کسانی که گوجه پرتاب می‌کنند بر تعداد ايشان افزوده شده است که پاسخ کروبی، تنها يک خنده بود.» متن کامل یادداشت را در اینجا بخوانید 

۱۳۹۱ اسفند ۱۱, جمعه

اوج هماهنگی در مهم ترین پرونده سیاسی برای جمهوری اسلامی!



علی باقری معاون شورای عالی امنیت ملی ( برادر زاده رئیس مجلس خفتگان) پنجشنبه شب شبکه دو سیمای ضرغامی :تیم قبلی مذاکره کننده در اثر نداشتن اصل منطق از طریق ابتکار و مبتنی بر اقتدار در برابر خواستههای غرب تن به وادادگی داد. گروه مذاکره کننده ایران پیش از دولت نهم در اثر نداشتن اصل ˈمنطق از طریق ابتکار و مبتنی بر اقتدارˈ در برابر خواستههای غرب و آژانس تن به وادادگی داد، افزود: این مساله سبب شد تا در آن دوران از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی 6 قطعنامه علیه کشورمان صادر شود.( اینجا)


علی اکبرصالحی وزیر خارجه دولت احمدی نژاد، پنجشنبه شب شبکه سه سیمای ضرعامی:حسن روحانی گفتوگو کننده بسیار واردی بود. وی شم مذاکره کردن داشت و می دانست که چه کار کند و اهل مشورت بود، جلسات زیادی با کارشناسان فن برگزار می کرد و سپس وارد مذاکرات می شد. تمام تلاش و استراتژی روحانی این بود که پرونده ایران به شورای امنیت نرود که در دوران وی هم نرفت.  (اینجا)

حالا واقعاًدولت های غربی و حتی چین و روسیه می توانند در مذاکرات هسته ای، به این حکومت از هم پاشیده و عوامل دروغ گوی آن اعتماد کنند؟


وفاداری « میر» به وعده ای که شیخ از او گرفت


وقتی «شیخ » در مناظره تلویزیونی از «میر»  پرسید که «آیا تا  آخر می ایستی ؟» کمی نگران شدم و یقین دارم بسیاری از افراد در آن لحظه ، همان  حس نگرانی من را داشتند. من به یاد آوردم سال ۱۳۷۵ و انصراف ناگهانی «میر» از کاندیداتوری  برای انتخابات را بعد از دریافت پیام هشدار آمیز خامنه ای. البته می دانستم« میر حسین »  این بار جدی تر است زیرا از خود او در دفترش شنیده بودم که « به آقای خامنه ای هم گفته ام این بار شرایط ، متفاوت است. احمدی نژاد دروغ و قانون گریزی را به سکه رایج تبدیل کرده است ». اما  راستش را بخواهید ته دلم خیلی قرص نبود. امروز که ورود میر به هفتاد و دو سالگی را گرامی می داریم می خواهم اعتراف کنم که مهندس و همسر فداکارش بسیار فراتر از آنکه توقع می رفت « ایستاد»  آنکه امروز کمر خم کرده ، رهبر مستأصل جمهوری اسلامی است که حتی رئیس جمهور دست ساز خودش، او را به هیچ حساب نمی کند. مهندس عزیز! ورودت به هفتاد ودوسالگی و ورود به سومین  سال مقاومت در زندان رهبر را تبریک می گویم . یقین دارم شیخ شجاع هم از اینکه  وفای به عهد تو را می بیند به خود می بالد و زندان انفرادی  را با انگیزه قوی تر ، تحمل می نماید .
یازده اسفند سالروز تولد میر حسین موسوی مبارک باد