یقین دارم بسیاری از ایرانیان ، حاضر نشدند لحظات شیرین آغاز سال را با گوش فرادادن به پیام نوروزی رهبر جمهوری اسلامی ، تلخ کنند اما برای من چاره ای نیست جز آنکه اخبار مرتبط با ایران را به صورت لحظه ای ، پیگیری کنم . بدون آنکه بخواهم به خود یا دیگران ، امید واهی بدهم می گویم که شنیدن پیام نوروزی آقای خامنه ای وسخنرانی او در مشهد ، مرا بیش از هرزمانی نسبت به رسیدن او و یارانش به آخر خط ، امیدوارکرد . او سخنانی گفت که اگر ذره ای به شنیده شدن سخن خود توسط مردم امید داشت از گفتن آن سخنان ـ که دروغ بودن آنها برای اکثریت قاطع ایرانیان ، آشکار است ـ شرم می کرد اما او می داند قاطبه ملت ایران ،دیگر منتظر شنیدن « سخن راست »ازرهبر جمهوری اسلامی نیستند و حتی بسیاری از مردم توجهی به اظهارات وی ندارند .در عین حال چون راهی جز زنده نگهداشتن امید در اقلیت کوچک حامی خود برایش باقی نمانده است ناچار به طرح برخی ادعاها و شعارهاست . او در پیام نوروزی ، نامیدن سال نود به عنوان « سال جهاد اقتصادی » را اقدامی هوشمندانه نامید وسپس در ادامه اقدامات کلیشه ای و بی حاصل خویش ، برای سال ۹۱ شعار « حمایت از تولید داخلی »را انتخاب کرد . رهبر جمهوری اسلامی ، بدون هیچگونه شرم و حیا ، در دوربین های رسانه میلی نگاه کرد و ابتدا از موفقیت شعار « جهاد اقتصادی » سخن گفت آنگاه حمایت از تولید داخلی را در ادامه همان شعار دانست . این دو شعار گزاف و بی پشتوانه، در حالی توسط « قایقران نظام »* مطرح شد که مهم ترین دستاورد « سال جهاد اقتصادی » برای اغلب ایرانیان ، افزایش تنگناها در معیشت خانواده و عقب گرد در اقتصادکلان کشور بود .بارزترین نمود
«جهاد اقتصادی » که از سال یکهزار و سیصد ونود در اذهان باقی ماند نیز « اختلاس سه هزار میلیاردتومانی » و امریه رهبر خود خواه جمهوری اسلامی بودکه « رسانه ها ، موضوع را کِش ندهند ». در همان سال ، ارزش پول ملی ایران با کاهش حدود پنجاه در صدی در برابر دلار امریکا مواجه شد و درروزهای پایانی سال، مردم دلار دوهزارتومانی را نیز تجربه کردند
اکنون که سال نود به پایان رسیده ، نابسامانی در اقتصاد خُرد و کلان کشور ، آنقدر واضح است که برای رد ادعای رهبر در خصوص « موفقیت شعار جهاد اقتصادی» ، تلاش زیادی لازم نیست . توسل رهبر به شعار «حمایت از تولید داخلی »هم تنها اثبات کننده بی شرمی آقای خامنه ای است . او بهتر از هرکس از وضعیت « واردات » در جمهوری اسلامی و دلایل داخلی و خارجی آن خبر دارد و بی تردید افزایش بی سابقه واردات در کشور، نمی تواند خارج از رویه ای باشد که رهبری نابخردانه و ضدایرانی آقای خامنه ای بر کشور تحمیل کرده است . چه کسی باور می کند که از هزاران خبر درمورد واردات روزافزون انواع « بنجل » های چینی ، هیچکدام به گوش رهبر نرسیده باشد ؟ در شش سال گذشته « نگاه به شرق » به منظور جلب حمایت نیم بند چین و روسیه از نظام جمهوری اسلامی ، بر سیاست خارجی نظام سایه افکند و دستاورد این نگاه ، افزایش امتیازگیری کشورهای مختلف از ایران بود . البته افزایش بی سابقه واردات ، موضوع عجیبی در حکومت فاسد وبی کفایت ایران نیست زیرا هم حامیان داخلی رهبر و دولت ، به پورسانت های بی حساب و کتاب و سوء استفاده های کلان در روند واردات ، عادت کرده اند هم حامیان خارجی خامنه ای واحمدی نژاد حاضر نیستند بدون دسترسی به امتیازهای فراوان از جمله تحمیل محصولات غیر مرغوب به بازار ایران ، از « نظام روبه احتضار » حمایت کنند که متأسفانه همان کالاها نیز با قیمت های غیر متعارف به مردم ایران تحمیل می شود.
آقای خامنه ای حمایت از تولید ملی در سال نود ویک را مورد تأکید قرار داد در حالی که به خوبی می داند تولید در ایران ، هیچگاه مانند سالهای اخیر ، زیر فشار « واردات بی رویه » نبوده است . ضمن آنکه حمایت از تولید داخلی بدون « وجود زیر ساخت های مناسب ، برنامه ریزی دقیق وحضور مدیران سالم و غیرتمند » امکان پذیر نیست . به اعتراف اغلب اقتصاددانان مستقل و حتی بسیاری از کارشناسان حکومتی ، دولت احمدی نژاد ، برنامه گریز ترین دولت در طول تاریخ ایران است ، زیر ساخت های اقتصادی نیز نه تنها بهبود و پیشرفتی نداشته بلکه به دلیل بی توجهی روزافزون دولت ، بسیاری از آنها از بین رفته است. وجود مدیران سالم و غیرتمند هم با توجه به افشاگری های مجلس و قوه قضائیه علیه دولت و تهدید دولت به افشاگری متقابل ، تنها به یک آرزو می ماند که شاید چند سال پس از سرنگونی حکومت فعلی ، بتوان به انتظار آن نشست . ضمن آنکه بحران های متعدد داخلی و انزوای روز افزون حکومت ایران در عرصه جهانی ، امکان برنامه ریزی دراز مدت توسط حکومت درهمه زمینه ها را ازبین برده است .
برای بررسی کمیت و کیفیت واردات ، نیازی نیست کسی به آمارهای مستقل مراجعه نماید زیرا در سه سال اخیر ، بسیاری از سایت های خبری حکومتی ، بازتاب دهنده اخبار عجیب از ورود طیف گسترده ای از کالاهای خارجی به ایران بوده اند . محصولات کشاورزی ، ماشین آلات سبک و سنگین ، انواع لوازم خانگی و حتی « سجاده ، تسبیح و پرچم ایران» بخشی از کالاهای وارداتی به ایران است . شهوت واردات و حمایت علنی حکومت از آن در سالهای اخیر تا جایی پیش رفت که کامیونهای غیر استاندارد چینی به عنوان « ارابه مرگ » جاده های ایران را به اشغال درآورد و اعتراض های محدود داخلی هم بلافاصله ، متوقف شد. در همین سالها ، بسیاری از نمایندگان مجلس از تریبون مجلس ، فریاد برآوردند که « نولیدات کشاورزان ایرانی روی دست آنها مانده و بخش عمده ای از آنها فاسد می شود درحالی که دولت احمدی نژاد ، مشغول وارد کردن پنبه ، میوه و برنج خارجی از کشورهای مختلف است ». اما هیچگاه شنیده نشد رهبر جمهوری اسلامی در این مورد فریادی بزند یا مدیری را توبیخ نماید در حالی که او دخالت در جزئی ترین امور کشور را نیز حق و وظیفه خود می داند .
رهبرجمهوری اسلامی ازسال نود ویک به عنوان سال « حمایت از تولیدات داخلی » نام برد و تنها دوروز بعد از دروغ پرد ازی جدید او ، رسانه های رسمی حکومت از درخواست رسمی دولت ایران برای واردات سه میلیون تن گندم از هند خبر دادند. (بیش از چهل کیلو گرم به ازای هر ایرانی ،اعم از شهری وروستایی، نوزاد ، کودک ، جوان و پیر). سال« تولید داخلی »در حالی با واردات سه میلیون تن گندم از هند - و احتمالا مقادیر بیشتری از سایر کشورها ـ اغاز می شود که در سال پایانی دولت خاتمی ، کشور در تولید گندم به خودکفایی رسید .رهبر جمهوری اسلامی روز چهارم شهریور ۸۳ ، در همین زمینه گفت :« كسی باور نمی كرد كه ظرف سه سال اين هدف مهم محقق شود اما بلطف پروردگار و همت و تلاش دست اندركاران اين كار انجام شد كه لازم است با توليد برنامه های رسانه ای جذاب اينگونه حقايق برای مردم بازگو شود.» اما در دولت احمدی نژاد ، علاقه به در آمدهای باد آورده ناشی از واردات برای برخی مزدوران حکومت ـ که از حمایت رهبر برخوردار بود ـ کار را به جایی رساند که هم اکنون در آغاز « سال حمایت از تولید ملی » دولت ایران در یک قلم ، خواستار واردات سه میلیون تن گندم ار هند شده است .
دراظهارات نوروزی رهبر ، یک طنز تلخ نیز وجود داشت :«مسئلهى اصلى، حراست مقتدرانهى نظام اسلامى از ثروت عظيم نفت و گاز در اين كشور است.»آقای خامنه ای ادعای « حراست مقتدرانه نظام اسلامی ازثروت عظیم نفت و گاز » را مطرح می کند و سایت اصرلگرای بازتاب ، خبر از ترکمانچای نفتی می دهد که به موجب آن ، نفت ایران ، هم ارزان فروخته می شود ودر آمد حاصله به جای سرمایه گذاری در امور زیربنایی ، در اختیاردولت چین قرار می گیرد تا هرنوع کالای بنجل که روی دست متحدان اقای خامنه ای در چین مانده است به بازار ایران سرازیر نمایند . رهبر بی کفایت جمهوری اسلامی ، خود را حافظ مقتدر منابع نفتی وگازی ایران می نامد اما مرکز پژوهش های مجلس می گوید « به دلیل برداشت غیر علمی و غیر صیانتی از چاههای نفت ، دهها میلیارد بشکه نفت ایران به ارزش صدها میلیارد دلار ، برای همیشه در زیر زمین مدفون شده و امکان استخراج آن از بین رفته است».
در پیام و سخنرانی نوروزی رهبر ، نکات دیگری نیز وجود دارد که در یادداشتی جداگانه به آن خواهم پرداخت . آنچه همه این اظهارات را به یکدیگر مرتیط می سازد از یک ویژگی شخصی رهبر نشأت می گیرد . بر همین اساس ، شما هم با من همراه شوید ودعای تجویل سال را یک یار دیگر به این صورت زمزمه کنید که « یا مقلب القلوب ! به رهبر جمهوری اسلامی ، به اندازه کافی "رو" داده ای ، به او کمی" حیا" و" شرم" هم عنایت کن»